مشایی سال 69 کجا بود و چه می‌کرد؟

کد خبر: 152980

در چهارچوب همین سرفصل‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی درس می‌دادند اما حقیقتا چیز خاصی یادم نیست ولی استاد «خوب نمره»ای بود. از این نظر هم جذابیتی برای دانش‌آموزان داشت و به دلیل خوش‌برخورد بودن و شیک‌پوشی کلاسش نسبت به دیگر کلاس‌ها با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شد.

همشهری اقتصاد: چند روز پیش علی لاریجانی رییس مجلس در گفتگویی که با «خانه ملت» داشت با انتقاد نسبت به ورود دولت به کارزار انتخابات مجلس هشتم از گلایه های برخی نمایندگان درخصوص فعالیتهای دولت در حوزه انتخابیه شان سخن گفت و هشدار داد که درصورت صحت این مطالب مجلس با موضع برخورد خواهد کرد. موید حسینی صدر نماینده خوی لابد یکی از همان نمایندگانی است که در گفتگو با نشریه «همشهری اقتصاد» جزییاتی را از تحرکات افراد منتسب به دولت و ادارات رسمی بیان می کند؛ هرچند که معتقد است که این جریان در انتخابات رسوا خواهد شد و شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارد. مشروح این گفتگو به شرح ذیل می‌باشد: * آقای حسینی! آشنایی شما با آقایان محصولی و مشایی در ارومیه به چه زمانی برمی‌گردد؟ ـ بنده اصلا آقای محصولی را نمی‌شناختم ولی در سال ۶۹ که مشایی در دانشگاه ارومیه، «اخلاق اسلامی» تدریس می‌کرد، دو واحد در یک ترم دانشجوی او بودم. وی با دانشجویان با گشاده‌رویی برخورد می‌کرد و کلاس جذابی داشت. * آن موقع مشایی چه مسئولیتی داشت؟ ـ دقیقا نمی‌دانم. * حرف‌های خاصی هم در خلال مباحث درسی می‌زدند؟ ـ خیر، در چهارچوب همین سرفصل‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی درس می‌دادند اما حقیقتا چیز خاصی یادم نیست ولی استاد «خوب نمره»ای بود. از این نظر هم جذابیتی برای دانش‌آموزان داشت و به دلیل خوش‌برخورد بودن و شیک‌پوشی کلاسش نسبت به دیگر کلاس‌ها با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شد. * پس از آن با وی ارتباطی داشتید؟ ـ من دیگر مشایی را ندیدم تا این‌که در دوره نمایندگی مجلس در سفر استانی آذربایجان غربی او را دیدم و پرسیدم که «شما همان مشایی ارومیه هستید؟» او هم پاسخ مثبت داد. * الان نظرتان در مورد دیدگاه‌ها و رفتارهای وی چیست؟ ـ فکر می‌کنم کسانی که به رئیس‌جمهور انتقاد دارند، از روی ترس یا احتیاط یا دوستی یا هر چیز دیگر حرف خود را خطاب به مشایی می‌گویند؛ زیرا مشایی در مورد عزل و نصب وزرا و سفرای خارجی مسئولیت مستقیم ندارد. اصولا خوب و بد یک مجموعه را نسبت دادن به یک فرد غیرمسئول، من صحیح نمی‌دانم. من قبلا هم گفته بودم که مشایی مورد اعتماد رئیس‌جمهور است اما این‌که در نطق‌ها بگوییم وی منحرف است و مشکل اقتصادی و ... دارد، کار را بدتر می‌کند و هر کس سندی دارد، باید آن را به قوه قضائیه ارایه کند و قانونمند رفتار شود، افراط و تفریط یا حب و بغض در مورد افراد از تقوای الهی به دور است و اگر من هم حرفی در مورد وی دو سال پیش زدم برمی‌گشت به شناخت و ذهنیت خوب دوران دانشجویی! * مگر امروز چه فرقی کرده است؟ ـ الان چیزی که در مورد مشایی گفته می‌شود، این است که تمام تصمیمات رئیس‌جمهور، متأثر از حرف‌ها و ارشادات اوست که نمی‌گویم این حرف‌ها درست است یا خیر ولی این‌که جایگاه قانونی وی کمتر از رئیس‌جمهور است و ایشان تحت امر رئیس‌جمهوری است، تردیدی نیست؟ من معمولا به راحتی درخصوص باورها و عملکرد افراد اظهارنظر شخصی نمی‌کنم. کشور مقرراتی دارد که باید در هر حال به آن احترام گذاشت و عمل کرد. * خب ممکن است جایگاه معنوی داشته باشد...؟ ـ این حرف‌ها را در مورد مسئولان گفتن، تخریب آنهاست؛ بنابراین، فکر می‌کنم اگر کسانی به آقای رئیس‌جمهور انتقاد دارند، اگر حرف‌هایشان را مستقیم بگویند، بهتر است؛ زیرا تصمیم این کارها هم با خود آقای رئیس‌جمهور است و به زیردستان و معاونان او نمی‌توان تذکر داد. من نه دوست مشایی هستم و نه دشمن او، اما می‌گویم که اگر وی مجرم است، چرا با او برخورد قضایی نمی‌شود؟ و الان که مورد اعتماد مسئول اجرایی کشور است، چرا این‌گونه حرف‌ها که برای کشور و منافع ملی ما مفید نیست، به زبان آید؟ ما شیعه امام علی(ع) هستیم که در رویه حکومتی وی حرمت اشخاص بالاترین حرمت‌ها بود و امام(ره) و رهبر معظم و علما و همه بر حفظ حرمت اشخاص تأکید دارند و حرمت بشر به حدی بوده که می‌گویند انسان ناموس خداست. اما در مورد انتخابات من قبلا شنیده‌ام که آقای مشایی اعضای ستادهای انتخاباتی احمدی‌نژاد در استان‌ها را به جلسه‌ای در تهران دعوت کرده و از شهر ما هم یک نفر را دعوت کرده است و اینها فقط شنیده‌هاست. * آن فرد کیست؟ ـ اسم او را نمی‌گویم اما فرد شناخته‌شده و ظاهرا کاندیدای انتخابات مجلس آینده هم شده است. * از طرف جریان آقای مشایی؟ ـ الان ارتباطشان را علنی نمی‌کنند، ولی یک روز که در تهران همایشی در فرهنگستان هنر در خصوص شهر خوی برگزار شده بود، بنده دیدم که در آن همایش با این‌که بنده نماینده مردم شهر در مجلس بودم، صداوسیما با افراد دیگری که هیچ مسئولیتی در شهر ندارند، مصاحبه می‌کند و آنها را برجسته می‌کنند. همان زمان یکی از مسئولان همایش را صدا زدم و دلیل این امر را پرسیدم. در این حین، یک فرد روحانی از دست‌اندرکاران برنامه گفت که «ما با مشایی خیلی رفیقیم، این فرد (که با او صحبت می‌کردم) هم خیلی به او نزدیک است؛ قدرت ما هم زیاد است و شما نمی‌توانید کاری کنید». سپس به من تعارف کردند که به اتاقی دیگر بروم. وقتی رفتم، تعدادی از دوستان مشایی را در آن اتاق دیدم. سپس به آن روحانی گفتم که «شما از امکانات دولتی در آستانه انتخابات سوءاستفاده می‌کنید و به نام خوی کار تبلیغاتی می‌کنید، با هنرپیشه‌ها عکس می‌گیرید و ... در حالی که شما یک روحانی هستید و این کارها درست نیست». پرداختن به این بحث‌ها را فعلا می‌گذارم به رفتارهای بعدی‌شان که ان‌شاءالله اصلاح شود؛ و الا در حد صلاح کشور و مرز مراعات قانون، باید مردم را روشن کرد؛ زیرا من به این اقدامات، تکلیفی نگاه می‌کنم! ولی این را بگویم که مجموعه‌ای که در تهران هستند و آن روحانی در رأس آن است، یک نفر را از خوی که از رزمندگان هم هست، آوردند و به مشایی وصل کرد. در هر حال مردم ما تشنه صداقت هستند و از افرادی که سوءاستفاده می‌کنند، منتفر هستند. مثلا چند ردیف بودجه کل کشور، پارسال و امسال پانصد میلیون تومان به بنیادی خاص اختصاص یافته است که افراد خاصی اعضای هیأت مدیره آن هستند. جای سؤال دارد که این پول در کجا و چگونه مصرف می‌شود؟! چرا باید به این بنیاد کمک شود و به بقیه کمک نشود؟ اما وقتی من در این مورد پیگیری می‌کنم، پاسخ قانع‌کننده دریافت نمی‌کنم. هرچقدر هم تلاش کردم که در بودجه آن را حذف کنم،‌ باز هم گنجانده شد و به دقت پیگیر چگونگی هزینه‌ها از باب مسئولیت نمایندگی ملت هستم و این‌گونه اقدامات را هم من از باب وظیفه قانونی و شرعی انجام می‌دهم. الان ما پنجاه میلیون تومان برای جلوگیری از سیل در یک روستا با زحمت و مراجعات مکرر می‌توانیم بگیریم اما این پانصد میلیون تومان به راحتی در اختیار این مجموعه قرار می‌گیرد. این در حالی است که برای بارگاه شمس در خوی، پول نداریم تا آن را ترمیم و تکمیل کنیم؛ ولی برای بنیادی پول هست! بنده به عنوان نماینده مردم خوی و یک فرد دانشگاهی هزینه برای فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی را سرمایه‌گذاری می‌دانم، ولی اولویت‌ها و متولی امر که چه کسی باشد برای مردم مهم است. البته بنده آن زمان به این موضوع اعتراض نکردم؛ زیرا ممکن بود آنها به مردم بگویند که ما می‌خواستیم به خوی خدمت کنیم و صدر اجازه نداد و تلاش کردم در بخش‌هایی از کارشان که مشکلی وجود نداشت، کمک کنم ولی از چگونگی هزینه‌ها خبر نداشتم. از متولیان شناخت درستی نداشتم. حال به این نتیجه رسیده‌ایم که این کار نیاز به اصلاح اساسی و جدی دارد و این قطعا برای بعضی خوشایند نیست. * آن فردی که گفتید از خوی کاندیدا شده، چگونه شخصیتی است و در حال حاضر چه فعالیتی دارد؟ ـ اتفاقا خود را منتسب به خانواده‌های انقلابی می‌کند، اما حاشیه‌های در خور تأملی دارد که دقیقا بیشتر مردم اطلاعات دارند و به نظر خواست الهی است که فضا برای ایجاد روشنگری در مورد این آقایان دارد باز می‌شود تا برای همیشه ماهیت جریانات و افراد از ابهام خارج شوند. * اطلاعی دارید که آیا وی برای انتخابات هزینه می‌کند یا خیر؟ ـ خبر ندارم! من تا حالا یک بار دروغ نگفته‌ام و اطلاعی ندارم که آیا پول خرج می‌کنند یا نه اما برای همایشی در خوی که پاییز سال گذشته توسط این جریان برگزار شد، فوق‌العاده پول خرج کردند و شاید پانصد بنر در سطح شهر خوی برای تبلیغ آن نصب کردند و به نظر باز جای بررسی برای مسئولان دارد! * این جریاناتی که اشاره می‌کنید، از چه زمانی در استان و شهر شما شکل گرفت؟ چگونه افرادی در آن هستند؟ ـ عرض کردم، من به عنوان یک مسلمان، بعضی چیزها را نمی‌توانم بگویم و مقید به رعایت حرمت‌ها هستم. اما باید یک نکته مهمی را بگویم؛ افرادی در خوی هستند که سابقه عضویت در انجمن حجتیه را در پرونده خود دارند و با امام مخالف بودند و اوایل انقلاب مجبور شدند خوی را ترک کنند. آنها اکنون دوباره بال و پر گرفته‌اند، برگشته‌اند و در عرصه‌های گوناگون حتی مدیریت و معاون حضور پیدا کرده‌اند و این برای انقلابیون اصلی و مردم آگاه خوی، خوشایند نیست و به من مرتبا مراجعاتی می‌شود و اطلاعاتی می‌دهند، حتی در قشر متوسط جامعه از نظر فرهنگ هم الان بعضا می‌بینیم این سؤالات مطرح است که تذکر جدی برای آقایان و نکته کلیدی برای مسئولان است. * این چند سال کجا بودند؟ ـ در تهران بودند و با خود می‌گفتند «خوی شهر کوچکی است و همه ما را به عنوان حجتیه‌ای و مخالف امام می‌شناسند» و این نگرانی را داشتند، ولی به نظر می‌رسد حالا ـ به ویژه در دو سال اخیر ـ دچار شبهه شدند غافل از این‌که دارند به آزمون خطرناکی برای خودشان کشیده می‌شوند. بنده یک خاطره‌ای از ایام انتخابات بگویم؛ البته خیلی‌ها این خاطره را دارند، اما نمی‌گویند ولی من می‌گویم. در آن روزها، وقتی ستادهای انتخاباتی کاندیداها تشکیل می‌شد، هر کدام می‌کوشیدند افراد خوشنام را رئیس ستاد کنند که هر کدام پیشتر مسئولیت‌هایی در نظام داشتند. بنده هم برای هر کدام یک جعبه شیرینی خریدم و به ستادشان رفتم. توصیه‌هایی هم برای امیدوار کردن مردم و پرشور بودن انتخابات با آنها در میان گذاشتم؛ اما بدترین برخورد را در ستاد اصلی آقای احمدی‌نژاد دیدم که با وجود اصولگرا بودن بنده، آنها حتی حاضر نبودند داخل ستاد آنها بروم. بعدا در محافل خودشان (در استانداری و فرمانداری) یکی از مسئولان استان گفته بود که آن شیرینی (که من برده بودم) را باید جلوی چشمش بیرون می‌انداختید! البته تعدادی از بازنشسته‌های سپاهی یا تعدادی از افراد خوشنام، یک ستاد دیگر برای احمدی‌نژاد تأسیس کردند که به آنها هم سر زدم. اما آن ستاد افراطی، از حالا و با عجله شروع به اعلام برائت از مشایی کرده‌اند که می‌تواند پیامی داشته باشد! در حالی که مگر همه کاره ستاد، مشایی نبود؟! اینها که دوست رئیس‌جمهور هستند، چطور اعلام برائت می‌کنند؟! جای تعجب است که چقدر این افراد موضع‌گیری‌های ملونی دارند. این کار افراد نان به نرخ روز خور است که یک روز دوست افراطی هستند و یک روز دشمن افراطی. * پس این افرادی که گفتید الان در حال فعالیت برای انتخابات آینده هستند، آن زمان در خوی نبودند؟ ـ به نظر می‌آید اینها افراد فرصت‌طلبی هستند که در استانداری، فرمانداری، شورای شهر ... به نوعی حضور دارند که هزینه‌های زیادی می‌کنند. واقعا اخلاق این گروه تأمل‌برانگیز است؛ مثلا بنده مرز رازی را باز کردم، اما این گروه تلاش می‌کردند تا کار را به نام خودشان ثبت کنند. یک بار هم گفتند این کار را استاندار انجام داده است، در حالی که وی اصلا در جریان خیلی از کارها نبود و برخوردهای دور از انتظار را شاهد بودم. در جلسات غیرمرتبط حرف‌هایی زدند که موجود است و به موقع در اختیار افکار عمومی می‌گذارم. من از رفتارهای متناقض این افراد که به نام ارزش‌ها انجام می‌شود و همه ضبط شده است، بیشتر از بدی‌هایی که در حق من به عنوان خدمتگزار مردم کرده‌اند، گلایه دارم. رفتارهای دور از انتظاری از این آقایان می‌بینیم، حتی عکس‌هایی در این زمینه منتشر شده است. * این عکس‌ها کجا منتشر شده؟ ـ در نشریات و سایت‌های محلی. * همین فرد هم قصد کاندیداتوری دارد؟ ـ خیر، می‌خواهد جریان سازی کند؛ زیرا خودش شانس برنده شدن ندارد، اصلا بحث انتخابات برای بنده مطرح نیست، من به خوی و توسعه خوی می‌اندیشم. خوی را باید مردم و نخبگان خوی مدیریت کنند و این برای برخی خوشایند نیست. خوشبختانه حضور نخبگان و مؤمنین در خوی در حال حاضر پررنگ است. * فکر می‌کنید آخر در انتخابات موفق می‌شوند؟ ـ اینها در آذربایجان غربی رسوا می‌شوند و رأی نمی‌آورند. می‌بینید! بعضی‌ها هستند که روراست می‌گویند من یک تکنوکرات ملتزم به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه هستم،. اما بعضی‌ها هستند که ادعای نماز شب خواندن دارند، ولی با الواط و طاغوتی‌ها رفت‌وآمد دارند و رفتارشان مانند آنهاست؛ اینها رأی نمی‌آورند. اینها یا خودشان حافظه‌شان ضعیف شده که سی سال گذشته خود را فراموش کرده‌اند یا مردم را فراموشکار می‌دانند که البته مردم حافظه خوبی داشته و نجابت دارند و سکوت از نجابت مردم است نه فراموشی. یک جمله اضافه کنم که ریاکارها از لیبرال‌ها بدترند! * اما ممکن است از طریق برخی مجاری، در روند انتخابات دخالت کنند؟ ـ ما در حوزه انتخابیه خودمان مراقب این موضوع هستیم. البته نهاد اصلی اداره شهر، شباهت‌هایی با اینها دارد ولی بنده خیرخواهانه تذکراتی دادم که به نظر مؤثر خواهد شد و گفتم نباید کاری کنیم که اعتماد مردم سلب شود تا دشمنان شاد شوند و من هم کسی نیستم که این اجازه را بدهم و نمی‌گذاریم قانون کشور لطمه بخورد و از حق تا پای جان دفاع می‌کنیم. این مردم و رقبا باور کرده‌اند که ما برای حق کشته می‌شویم ولی حق را به کشتن نمی‌دهیم! ما باید در رفتار انتخاباتی‌مان بازبینی کنیم. واقعا رفتارها باید شفاف باشد و در عمل درستکار بودن افراد ثابت شود. همان‌طور که آقا هم فرمودند به صاحبان قدرت و ثروت نزدیک نشوید؛ زیرا پس از انتخاب شدن، نوکر او می‌شوید. در همین زمینه یک مثال دیگری بزنم؛ یک نشریه‌ای با چاپ رنگی در خوی منتشر می‌شود که مدیرمسئول آن، یک مسئول سیاسی در استان است؛ در همه جا (فرودگاه‌ها، مدارس، اداره پست و ...) هم به تیراژ انبوه و به طور رایگان توزیع می‌شود. ظاهرا این نشریه داخلی است ولی چطور عمومی توزیع می‌شود، نمی‌دانم و این که پول این نشریه از کجا می‌آید؟! اگر با حقوق خودشان این کار را می‌کنند، حقوق شخصی بنده که دانشیار دانشگاه هستم، بیشتر است ولی از این کارها نمی‌توانم انجام دهم! بالاخره در مردم شبهه ایجاد کرده است. الان در خوی دو کاندیدای قابل طرح وجود دارند که یکی‌شان را یک مسئولی از استان و دیگری را هم جریان تهران حمایت می‌کند. هرچند که هر دو جریان، عضو یک مجمع هستند و یک منشأ دارند و برای هر دو فعالیت اقتصادی و مواردی مطرح است که به موقع اطلاع‌رسانی می‌شود و حافظه مردم خوی، به ویژه طبقه دانشگاهی و روشنفکر، به خوبی اینها را به یاد دارد. خطری که اکنون نظام با آن روبه‌روست، از جانب کسانی است که در قالب عشق به امام زمان و شعارهای مردم‌پسند جلو می‌آیند؛ در حالی که اوایل انقلاب، جلوی امام ایستاده بودند. من رسوایی هر کس که خلوص در نیت ندارد را آشکارا می‌بینم و صدای شکسته شدن استخوان‌هایشان را می‌شنوم. * تا حالا مستقیم چیزی از آنها در مورد اعتقاداتشان شنیده‌اید؟ ـ از سرانشان نه، چون در جلسات خصوصی‌شان نبودم، ولی از طرفدارانشان چیزهای شنیده‌ام. ببینید! ما در کشورمان افرادی داریم که استوانه فکری هستند و مقاصد مادی هم ندارند؛ کسانی مانند آیت‌الله جوادی آملی و دیگر مراجع. وقتی چنین افرادی از جریان انحرافی اعلام برائت می‌کنند، یعنی این جریان واقعا خطری برای کشور است. ما نمایندگان شهرستان‌ها با مشکلاتی روبه‌رو هستیم و از خیلی چیزها ممکن است خبر نداشته باشیم، زیرا در محافل آن‌گونه حضور نداریم. * پس با این تعاریف، کار شما در انتخابات آینده مجلس، سخت‌تر است! ـ من سر سوزنی احساس خطر نمی‌کنم. با اطمینان فعالیت می‌کنم؛ نیازی به تبلیغات هم نمی‌بینم. دیروز در یکی از روستاهای دورافتاده رفته بودم که یک فرد هدایت‌شده، سخنرانی‌ام را به هم ریخت، ولی مردم حمایت کردند و جلوی حرکات او را گرفتند. بعد از آن جلسه هم نماز شکر خواندم، زیرا نگران بودم که مردم خدمات را نبینند. مردم همیشه طرفدار خدمتگزار خود هستند. من وکیل مردم هستم، چهار سال پیش این شعار من بود و الان هر کجای خوی و چایپاره بروید، حضور نماینده در جای جای آنجا محسوس و ملموس است. مردم باور کرده‌اند که نماینده از جنس آنها و در خدمت شهرستان است. مردم فهمیده‌اند که من حلقه قدرتی را که برای حدود بیست سال در خوی ایجاد کرده بودند، چنان در هم شکستم که حال با خودشان هم درگیرند. همه رقبای من دست کم یک مشخصه دارند؛‌ اتصال به صاحبان قدرت و ثروت! که مردم می‌دانند چرا با بنده مخالفند و به جرأت می‌گویم اگر کسی کمی منصف باشد، نمی‌تواند برای بنده در ساده‌زیستی، مردمی بودن و خدمات زیربنایی به خوی و چایپاره خدشه وارد کند. امیدوارم مجبور نشوم که در مصاحبه‌های بعدی با پرداختن به جزییات مسائل را بیشتر روشن کنم. دوست دارم، مثل چهار سال قبل، برنامه‌های خود را با رعایت اخلاق و تقوا، مدیریت کنم، ولی جواب کلوخ‌انداز، سنگ خواهد بود!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد