دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از نظر رهبر انقلاب
ما دشمن را بايد ببينيم كه چگونه دشمنى است. يك وقت دشمنى است كه آمده براى گرفتن يك تپه، تصرف يك رودخانه و.... بعد هم سركوب مىشود برمىگردد سرجايش و قضيه تمام مىشود. لكن يك وقت دشمن بناى بر قلدرى و زورگوئى دارد. مسألهى او با بيرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرتنمائى نيروهاى اسلامى و فداكاريهاى فراوان حل شده و تمام شده نيست.
امروز، سوم خرداد است؛ سالروز آزای و فتح خرمشهر. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی رهبر انقلاب (Khamenei.ir) به بازخوانی سخنان حضرت آیتالله خامنهای، (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) میپردازد. به گزارش «فردا»به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب این بیانات كه دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح میكند، در گفتگو با خبرنگار صداوسیما و در تاریخ 1365/6/29 ایراد شده است. متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است: سوال: آقاى خامنهاى سؤالى كه مىشود مطرح كرد مسألهى دفاعى بودن جنگ است. ما از ابتداى جنگ و شروع تجاوز عراق اعلام كرديم كه در حال دفاع هستيم و بعد از اينكه وارد خاك عراق هم شديم اين مسأله را عنوان مىكنيم كه باز جنگ ما يك جنگ دفاعى است. شما اين مسأله را چگونه تعبير مىكنيد؟ بسماللَّهالرّحمنالرّحيم جنگ ما از آغاز به صورت دفاع شروع شد و تا اين ساعت هم ما در حال دفاع هستيم. علت هم اين است كه حتى ورود ما به خاك عراق، در ادامهى دفاع مقدس ماست. البته دشمن طبعاً مايل است كه هنگامى كه مىتواند و احساس قدرت مىكند، وارد مرزهاى ما بشود، تا هر وقتى كه مىتواند در آنجا بماند، ويرانگرى بكند، تخريب بكند، افراد نظامى و غيرنظامى را به قتل برساند، زندگى را ناامن بكند، هر وقت هم كه تاب نياورد و نتوانست بماند، برگردد و داخل مرزهاى خودش بشود و ما هم با فداكارى و با توانائى مردم، وقتى كه توانستيم او را از مرزها بيرون برانيم، لب مرز بايستيم كه نبادا وارد خاك دشمن بشويم و به حريم دشمن نبادا كه قدم بگذاريم، اين ميل دشمن است. اما عقل و منطق انسانى، همچنين احكام اسلامى به ما اجازهى اين را نمىدهند. ما دشمن را بايد ببينيم كه چگونه دشمنى است. يك وقت دشمنى است كه آمده براى گرفتن يك تپه، تصرف يك رودخانه، يك موذىگرى مرزى، بعد هم سركوب مىشود برمىگردد سرجايش و قضيه تمام مىشود. اينجا البته بعد از آنى كه دشمن را ما رانديم مسأله تمام شده است. لكن يك وقت دشمن بناى بر قلدرى و زورگوئى دارد. مسألهى او با بيرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرتنمائى نيروهاى اسلامى و فداكاريهاى فراوان حل شده و تمام شده نيست. دشمن خيلى اين را مغتنم مىشمارد كه وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاك مىشود، تا جايى كه مىتواند بماند، بعد هم كه رفت بيرون، ما لب مرزها بايستيم او تجديد قواى خودش بكند و هنگامى كه باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز كند. «ما هنوز مناطقى را داريم كه از جمله نفتشهر و بخشى از مراكز ديگر مرزىِ ما كه هنوز در اختيار دشمن هست و ما ادامهى جنگمان ولو براى پس گرفتن اينها هم كه باشد، يك عمل دفاعى است.» من يك وقتى يك مثالى زدم، گفتم كه دزدى، متجاوزى، وارد خانهى شما مىشود، وارد مزرعهى شما مىشود و ويران مىكند، نابود مىكند، مىدزدد، مىكشد. اگر تحمل كرديد كه مىماند، اگر تحمل نكرديد و با فشار و زور و قدرتنمائى او را بيرون كرديد، هيچكس به شما نمىگويد كه شما از خانهات ديگر پا بيرون نگذار، پا توى مزرعهى او يا خانهى او نگذار كه اين تجاوز به حريم اوست. نه، عقل به شما حكم مىكند كه برويد گريبان اين دشمن را بگيريد، گلوى او را بفشاريد و اولاً: از او بپرسيد چرا اين كار را كرده و مجازاتش كنيد به اين كار و ثانياً: حقتان را بگيريد، آنچه كه تضييع شده از او باز پس بگيريد. اين يك حكم عقلى است. اين چيزى نيست كه اين را ما ابداع كرده باشيم. همهى انسانها و همهى فطرتهاى سالم همين جور فكر مىكنند. اصولاً وارد شدن به حريم خاك ديگران دو نوع است: يك نوع اين است كه از روى تجاوز، به قصد تصرف و براى زورگوئى است؛ اين تهاجم است، اين تجاوز است. همانطور كه عراق وارد خاك ما شد. دليلى براى اين كار نداشت. يك بهانههايى همان اوّل ذكر كردند، اما حتى خودشان هم كاملاً واقف بودند و مىدانستند كه اينها بهانه است. دنيا هم اين را فهميد. لذا بود كه همهى كسانى كه توى مسأله جنگ وارد شدند، تا امروز هم بما مىگويند، از اوائل هم به ما گفتند كه ما مىدانيم متجاوز كى است، اين تجاوز است. يكجور وارد شدن به خاك دشمن هست كه براى استنقاض حق است، براى گوشمال دادن به متجاوز است، براى حفظ امنيت است. براى تأمين مرزها از حوادث مشابه بعدى از سوى همين دشمن هست، اين را نمىشود گفت تجاوز. «دشمن خيلى اين را مغتنم مىشمارد كه وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاك مىشود، تا جايى كه مىتواند بماند، بعد هم كه رفت بيرون، ما لب مرزها بايستيم او تجديد قواى خودش بكند و هنگامى كه باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز كند.» بنابراين ما، تا وقتى كه در پشت مرزهاى خودمان مىجنگيديم كه روشن بود داشتيم دفاع مىكرديم از خاك خودمان. آن وقتى هم كه وارد خاك عراق شديم، باز به دنبالهى همين مسأله است. ما مجازات متجاوز و گوشمال دادن به متجاوز را يكى از هدفهاى ادامهى جنگ ذكر كرديم و همين هم هست. البته اين را هم بايد بگويم كه هنوز در مرزهاى ما، همهى مناطق از دشمن پاكسازى نشده است. ما هنوز مناطقى را داريم كه از جمله نفتشهر و بخشى از مراكز ديگر مرزىِ ما كه هنوز در اختيار دشمن هست و ما ادامهى جنگمان ولو براى پس گرفتن اينها هم كه باشد، يك عمل دفاعى است. اما وقتى اينها را هم پس بگيريم، ما دنبال كردن دشمن و رفتن داخل اعماق خاك او براى گوشمال دادن او، اين را همه، دفاع از خود و مجازات متجاوز مىشناسند. بنابراين دفاعى بودن اين جنگ يك چيز واضحى است. البته ما اين را گفتيم بارها و همه هم اين را قبول كردند از ما كه ما قصد ماندن در اين مناطق تصرف شدهى از عراق را نداريم. نه فاو، نه جزيره و نه هيچ نقطهى ديگر، نقاطى نيست كه ما اينها را براى خودمان و جزء خاك خودمان دانسته باشيم. نه اينها مال عراق است، مال مردم عراق است، مال هر رژيم صالحى است كه بعدها بر سر كار بيايد در عراق. فعلاً حركت ما، حركتى است كه در دفاع از امنيت ما و در دفاع از آرامش و صلحى است كه براى زندگى دو همسايه كه ما و عراق باشيم، ضرورى و لازم است.
دیدگاه تان را بنویسید