كمپ اشرف ديگری در آذربايجان ايجاد میشود؟

کد خبر: 147217

اين كشور بين تظاهر كليشه‌اي به دموكراسي (مانند مصر كه مبارك را از ترس نفرت مردمي رها كرد) كه چشم انداز آن ظهور كشورهاي اسلام‌گرا در منظقه‌ي شرق ميانه است و حفظ منافع راهبردي خود كه در اين هنگامه‌ي پر حادثه راهي براي آن نمي‌شناسد، سرگردان مانده است.

برهان: نگاهي به سياهه‌ي كشورهاي منطقه نشان مي‌دهد كه تنها جمهوري آذربايجان داراي ويژگي‌هايي است كه مي‌تواند مسؤوليت موردنظر آمريكايي‌ها را بر دوش كشد. موضع قاطع عراق براي اخراج منافقين از خاك اين كشور باعث چاره جويي آمريكا در يافتن پناهگاهي جديد براي آن‌ها شده است. ويژگي جالب توجه اين گروهك در خاك عراق اين است كه غير از بعثي‌ها كه زمام امور را در اين كشور بيش از 3 دهه در دست داشتند و منافقين به مثابه ابزاري در دست آن‌ها بودند، ديگر گروه‌هاي عراقي به شدت از اين گروهك متنفر بوده و نمي‌خواهند آن‌ها را تحمل كنند. كردها كه با آمريكايي‌ها رابطه‌ي نزديكي دارند نيز نه تنها از اين گروهك حمايت نكردند، بلكه در سال 2003 و پس از سقوط صدام به پادگان اشرف حمله كرده و خواهان نابودي آن‌ها شدند. اقدام‌هاي جنايت بار منافقين عليه كردها، شيعيان و سني‌هاي مخالف ديكتاتوري صدام، باعث عزم يك‌پارچه‌ي عراقي‌ها براي اخراج آن‌ها شده است. شرايط كنوني منطقه به شكلي است كه آمريكايي‌ها در وضعيت نابساماني قرار دارند. اعتراض‌هاي مردمي خاورميانه كه بر محور اسلام دنبال مي‌شود، سقوط متحدان اين كشور را به دنبال داشته است. اين كشور بين تظاهر كليشه‌اي به دموكراسي (مانند مصر كه مبارك را از ترس نفرت مردمي رها كرد) كه چشم انداز آن ظهور كشورهاي اسلام‌گرا در منظقه‌ي شرق ميانه است و حفظ منافع راهبردي خود كه در اين هنگامه‌ي پر حادثه راهي براي آن نمي‌شناسد، سرگردان مانده است. در گذشته ابزار دموكراسي فقط هنگامي مطرح مي‌شد كه حكومت‌هاي عربي، اندكي ناهمراهي با آمريكا نشان مي‌دادند، تا رسانه‌هاي آن‌ها با انبوهي از اخبار و گزارش‌هاي جهت دار آن‌ها را از لولوي دموكراسي ترسانده و وادار به تمكين كنند. در مقطع كنوني ثابت شده است كه آمريكايي‌ها بيش از حكام دست نشانده‌ي خود از دموكراسي وحشت دارند و تجربه‌ي 15 سال اخير انتخابات‌هاي شرق ميانه به آن‌ها ثابت كرده؛ دموكراسي مترادف با روي كار آمدن حكومت‌هاي اسلامي است. در وضعيتي كه اعراب در معرض طوفان انقلاب‌هاي مردمي قرار دارند، پناه بردن به ديكتاتوري‌هاي غيرعرب در دستوركار آمريكا قرار دارد. واقعيت اين است كه آمريكايي‌ها از هر ظرفيتي در منطقه، هرچند اندك براي حفظ وضعيت فعلي و يا حداقل كاستن از سرعت حوادث ناخوشايند منطقه استفاده مي‌كنند. 15 سال پيش در كنگره‌ي آمريكا؛ دوران رياست جمهوري "بيل كلينتون "، خطر گروهك منافقين براي جمهوري اسلامي ايران را با خطر بال مگس مقايسه مي‌كردند. همان كم‌تر از بال مگسي كه آمريكايي‌ها بدان توجهي نداشتند در اين شرايط خطير كه يافتن متحدي مؤثر در منطقه براي اين كشور به شدت دشوار شده است، اهميت يافته و شايسته‌ي سرمايه گذاري مجدد شده است. اصرار عراقي‌ها بر اخراج اين گروهك از خاك كشورشان مقام‌هاي آمريكايي را به تكاپو انداخته تا براي آن‌ها سرپناهي بيابند. جايگاه منافقين در سياست قدرت هوشمند آمريكا سياست استفاده از قدرت هوشمند؛ به معني تركيب قدرت سخت و قدرت نرم؛ براي دولت "اوباما " كه در حقيقت دنباله‌ي سياست دوره‌ي دوم رياست جمهوري "جرج بوش " است، در خاورميانه و در مواجهه به ايران به شكل استفاده‌ي هم زمان از گروه‌هاي تروريستي و استفاده از جنگ نرم نمود پيدا كرده است. به اين ترتيب كه استفاده از قدرت نظامي، به دليل نبود امكان استفاده‌ي آمريكا از قدرت نظامي مستقيم كه دلايل متعددي دارد با ظرفيت گروه‌هاي تروريستي مانند؛ دار و دسته‌ي متلاشي شده‌ي "ريگي " در جنوب شرق كشور، "پژاك " در شمال غرب ايران و منافقين، نمود يافته است. جنگ نرم نيز با استفاده از رسانه‌هاي متعددي كه توسط لابي‌هاي يهودي در آمريكا و به زبان فارسي راه اندازي شده‌اند، دنبال مي‌شود. بنابراين حفظ منافقين با سياست كلان كنوني آمريكا هم‌خواني دارد. يافتن كساني كه بتوانند اقدامي مؤثر عليه جمهوري اسلامي انجام دهند غيرممكن است، اما رها كردن عرصه منجر به آرامش خاطر و تمركز ايران بر مسايل مهم خود مي‌شود كه آمريكايي‌ها مي‌خواهند تا حد ممكن مانع به‌وجود آمدن چنين شرايطي شوند. حال كه حفظ منافقين در سياست اين كشور جاي دارد و عراق نيز مي‌خواهد آن‌ها را از خاك كشورش اخراج كند، چه بايد كرد؟ بدون شك سياست آمريكايي‌ها دادن پناهندگي و ... به آن‌ها در كشورهاي غربي نيست. اين سياست تنها منجر به انتقال هزينه‌ي حفظ آن‌ها براي هيچ، بر دوش كشورهاي غربي مي‌شود. درحالي‌كه آمريكا مي‌خواهد آن‌ها را براي جنگ با ايران هزينه كند نه اين‌كه هزينه‌ي آن‌ها را نيز متقبل گردد. نگاهي به سياهه‌ي كشورهاي منطقه نشان مي‌دهد كه تنها جمهوري آذربايجان داراي ويژگي‌هايي است كه مي‌تواند اين مسؤوليت موردنظر آمريكايي‌ها را بر دوش كشد. اين كشور يكي از پايگاه‌هاي راهبردي آمريكا و اسراييل براي تعقيب سياست تجزيه در منطقه است. قراردادهاي راهبردي گوناگوني بين رژيم اسراييل و جمهوري آذربايجان به امضا رسيده و در حال انجام است كه حوزه‌هاي فن‌آوري‌هاي پيشرفته مربوط به هواپيماهاي بدون سرنشين را نيز شامل مي‌شود. سال‌ها است كه برخي از اعضاي منافقين در اين كشور زندگي مي‌كنند كه نشان مي‌دهد اخراج آن‌ها از خاك عراق از قبل پيش بيني شده و آن‌ها تمهيداتي براي مقابله با آن انديشيده‌اند. پخش تصاوير تجمع چند نفري اعضاي منافقين در برابر دفتر نمايندگي كميسارياي پناهندگان سازمان ملل در باكو از شبكه‌ي "آينس " كه به ظاهر با نهادهاي امنيتي اين كشور ارتباط دارد، نشان داد كه اين كشور به دنبال آماده كردن شرايط براي ورود اعضاي گروهك منافقين به اين كشور است. جالب اين‌كه جمهوري آذربايجان به "پژاك " و "پ.ك.ك " كه گروه‌هايي نژادپرست بوده و شعارهايي ضدترك و ديگر شعارهاي نژادپرستانه و تفرقه افكنانه دارد نيز پناه داده و اجازه مي‌دهد از خاك اين كشور براي اقدام‌هاي تروريستي استفاده كنند. باتوجه به اين‌كه اين گروه‌ها مورد حمايت مستقيم رژيم اسراييل هستند، مي‌توان به راحتي فهميد كه مهار سياست خارجي باكو در اختيار اسراييل قرار گرفته است. اين كشور تمام ويژگي‌هاي مورد نظر اسراييل را دارا است. حكومتي بدون توجه به خواسته‌هاي مردمي كه با حجاب و مظاهر اسلامي با قدرت مبارزه مي‌كند و موجوديت خويش را در همراهي با اسراييل تعريف كرده است. هيچ يك از ديكتاتورهاي عرب چنين وابستگي ساختاري به اسراييل نداشتند و منافع خود را در همراهي با آمريكا تعريف كرده بودند كه همين اسراييل را ناگزير مي‌كرد همواره واشنگتن را در مناسبات به طور جدي در نظر بگيرد. ظرفيت جمهوري آذربايجان در اختيار اسرييل نيز است و در اين‌جا ناگزير نيست با آمريكا به عنوان يك راه حتمي و ضروري براي گذر نگاه كند. اصولاً چهار راه‌حل براي آمريكايي‌ها در مورد سرنوشت منافقين وجود دارد؛ 1-عراق را وادار به تمديد حضور آن‌ها كنند. 2-اجازه دهند متلاشي شده و به تاريخ بپيوندند. 3- آن‌ها را در غرب پذيرا شوند و در عمل بر اتمام موجوديت آن‌ها مهر تأييد زنند. 4-كشور ثالثي براي اسكان آن‌ها بيابند. عراقي‌ها اجازه‌ي ادامه‌ي حضور آن‌ها را نمي‌دهند، گزينه‌هاي دوم و سوم نيز يك معني دارد و تنها تفاوت آن‌ها در هزينه‌ي پذيرفته شدنشان در كشورهاي غربي است. بنابراين بايد انتظار داشت آمريكا به دنبال گزينه‌ي ديگري باشد كه در اين زمينه با اسراييل شريك بوده و مي‌توانند با توجه به شرايطي كه در نظام حكومتي جمهوري آذربايجان وجود دارد، اين كشور را وادار كنند تا پذيراي اين گروهك تروريستي شود. اين اقدام احتمالي جمهوري آذربايجان در منطقه، آن را به شدت منزوي كرده و در برابر همسايگانش قرار خواهد داد. شواهد كافي براي اين‌كه نشان دهد هم آمريكا و اسراييل و هم جمهوري آذربايجان به دنبال چنين بازي جديدي باشند، وجود دارد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت