صبر و خون
آرمان خورسند/ ذخایر نفت و گاز لیبی نیز آنقدر مهم هست که نتوان خروج دراز مدت آن از بازار صادرات را تاب آورد ...
وزرای امور خارجه ناتو در برلین گرد هم آمدند تا در مورد وضعیت عملیات نظامی در هفدهمین کشور پهناور جهان ، یکی از ده صادر کننده مهم نفت ، دارای ذخایر مهم گازی و یکی از عجیب ترین اشکال حکومتی در چهل سال اخیر یعنی لیبی تصمیم گیری نمایند . این اجلاس در حالی شروع به کار کرد که پس از عملیات ناتو برای اعمال قطعنامه های 1970 و 1973 شورای امنیت تا کنون ، توفیق خاصی در برابر نظام حاکم به دست نیامده ، خشونت ها به صورت تقریبی در سطح ابتدای بحران باقی مانده و چشم انداز روشنی از تغییر به چشم نمی آید . کشور تقریباً شش و نیم میلیون جمعیتی لیبی یا آن گونه که باید رسماً خوانده شود : جمهوری عظمی عربی سوسیالیستی خلق لیبی ، در جریان دومینوی اعتراضات در کشورهای عربی ، برای یکی از معدود دفعات اعتراضات سراسری پس از کودتای 1969 سرهنگ قذافی ، را به معنای تام و تمام آن تجربه کرد . آتش اعتراض که از تونس زبانه کشید ، پس از مصر و یمن ، دامن لیبی را گرفت اما در محدوده پهناور این کشور ، نه مانند تونس و مصر به سرعت به تغیییر حکومت انجامید و نه مانند یمن ، بحرین و سوریه در سطح مناقشات جدی داخلی باقی ماند . روزهای خشم در لیبی با سرعتی حداکثری به یک جنگ تمام عیار بدل شد و بعد از آن به مناقشه ای بین المللی ! این ساز ناکوک اعتراضات در خاور میانه و شمال آفریقا اینک موسیقی را می نوازد که صدای کر کننده آن اولاً اعتراضات در سایر کشورها را تحت تاثیر قرار داده و از اهمیت آنها کاسته است وثانیاً بدل به جنگی شده که چشم انداز روشنی از سرانجام آن به دست نمی آید . بحران لیبی به دلایل متعددی از شکل یک اعتراض مدنی به دولتی سرکوبگر خارج شده و چهره یک منازعه مسلحانه بین المللی را به خود گرفته است . اگر بخواهیم نگاهی کوتاه به این عوامل داشته باشیم ، باید گفت ، ساختار قبیله ای لیبی و شیوه حکومت داری قذافی در چهل سال گذشته ، شاید مهم ترین عامل این گذار پر شدت باشد . لیبی کشوری است پهناور که بسیاری از وسعت آن به واسطه صحراهای سوزان قابل زیست نیست . واقعیت ساختار قبیله ای این کشور در کنار سیاست های چهل ساله قذافی در منع هر گونه فعالیت حزبی ، مدنی و غیر حکومتی باعث شده که کمترین نشانه یا زمینه ای برای بروز جامعه مدنی آن گونه که در مصر و تونس خود را نشان داد در این کشور وجود نداشته باشد . شکل گیری پایگاههای قدرت از دل قبایل ، جبهه گیری های سیاسی را بر مبنای منافع عشیره ای و نه ملی صورت بندی می کند ، هیچ حزب مخالفی به عنوان بدیل حکومت فعلی وجود خارجی ندارد و این واقعیت در کنار سبوعیت و وحشی گری بی اندازه قذافی در سرکوب موج اول اعتراضات موجب شد تا روزهای خشم در لیبی به سرعت به سوی روزهای جنگ میل کنند . تقسیم بندی سنتی کشور به شهرهای شرقی و غربی ، رقابت میان این دو قطب و گرایش بیشتر هیات حاکم به بخش غربی موجب شد تا اعتراضات در نیمه شرقی پر رنگ تر و تغییرات سریع تر انجام شود . دخالت بین المللی در بحران لیبی اولاً با شناسایی دولت معترضان در شرق توسط کشورهایی چون فرانسه و سپس ورود ناتو به فاز نظامی هر چند در بادی امر نشان از سقوط محتمل حکومت سرهنگ داشت اما اینک وضع به گونه ای درآمده که گمانه زنی برای آینده لیبی هر روز دشوارتر می شود. در نشست برلین ، وزیر امور خارجه بریتانیا ، ویلیام هیگ ، صراحتاً از به بن بست رسیدن عملیات نظامی سخن گفت و هیلاری کلینتون ، اعضا را به اتحاد برای سرنگونی قذافی فراخواند ، جمله ای که نشان می دهد ، عزم واحدی حتی میان اعضای ناتو وجود ندارد . از دیگرسو در خلال برگزاری نشست ناتو ، عملیات نیروهای وفادار به قذافی مصراته ، کشته های فراوانی به جای نهاد که به گفته عبدالباسط ابو مرزیق ، سخنگوی انقلابیون، ناشی از شلیک موشک های گراد به این شهر بوده است . استفاده نیروهای قذافی از وسایل نقلیه شبیه به انقلابیون ، نیروهای ناتو را سر در گم کرده و ورود به فاز عملیات زمینی در سرزمین ناشناخته ای چون لیبی برای اعضای این پیمان امنیتی چون کابوس می نمایاند . در درون ناتو نیز هیچ سیاست واحدی به چشم نمی خورد . فرانسه و انگلیس بر شدت یافتن حملات اصرار می ورزند ، آلمان حتی مخالف عملیات هوایی است ، ایتالیا خواهان تسلیح و مجهز کردن مخالفین است که سایر کشورها به علت آموزش دیده نبودن آنها با این امر مخالف اند و ورود به عملیات زمینی نیز تقریباً هیچ حامی موثری ندارد . در پایان نشست برلین ، راسموسن دبیر کل ناتو، خروجی اجلاس را توافق بر لزوم توقف حملات و تهدید به حمله ارتش لیبی علیه مخالفین ، خروج نیروهای نظامی ، شبه نظامی و مزدوران قذافی از شهرها و آزادی ارایه کمک های انسان دوستانه به مردم توصیف کرد اما در پس این اظهارات ، غروب پنج شنبه گذشته در برلین نشان از عدم موفقیت فاز نظامی داشت . بازی دیپلماسی اما در زمین های دیگر تعقیب می شود . رایزنی های بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد ، کاترین اشتون کمیسر سیاست خارجی اتحادیه اروپا و عمر موسی دبیر کل اتحادیه عرب در کنار فعالیت های اتحادیه آفریقا و سازمان کنفرانس اسلامی و میانجی گری و طرح دوست صمیمی قذافی ، هوگو چاوز ، تلاش های دیگر جامعه جهانی برای پایان دادن به بحران لیبی است اما به راستی در میدان منازعات نرم چه می گذرد؟ هر چند جامعه جهانی بیش از چهل سال قذافی را به عنوان دیکتاتوری دیوانه می شناسد و رفتارهای دیوانه وار او به این تصویر کمک می نماید اما در طول بحران ، نشانه هایی از هوشمندی سیاسی در رفتار او به وضوح قابل رصد کردن است . بازی کردن با کارت القاعده و نمایش آینده ای ترسناک از به قدرت رسیدن بنیادگرایان در لیبی ، اجرای مانورهای مردمی در طرابلس و باز گذاشتن باب مذاکره برای همه ، مانورهای موفق قذافی بوده اند . مقامات دولت او حتی در روزهای اخیر حزب الله لبنان را متهم به حضور نظامی در لیبی نمودند تا تصویر مطلوب سرهنگ برای نشان دادن آینده خطرناک لیبی بدون او کامل تر شود . در میدان سیاست بین الملل امروز ، روشن است که لیبی بدون قذافی و با حکومتی نزدیک به غرب مدل مطلوب آمریکا و متحدان است . برای دست یابی به این هدف اینک گزینه نظامی ناکارآمد نشان می دهد و ذخایر نفت و گاز لیبی نیز آنقدر مهم هست که نتوان خروج دراز مدت آن از بازار صادرات را تاب آورد ، خاصه پس از بحران اتمی ژاپن و مخالفت های فزاینده برای استفاده از انرژی اتمی در کشورهای اروپایی . اما راه حل محتمل غرب چیست ؟ به نظر می رسد اعلام حکومت مخالفان در مناطق آزاد شده و شناسایی دوفاکتوی آن توسط سایر کشورها ، ورود قطر برای کمک به مخالفان جهت صادرات نفت و ادامه فشار نظامی و سیاسی بر قذافی نقشه راه ناتو و همپیمانان باشد تا با ایجاد موانع متعدد ، قذافی را به بن بست کشانده و آلترناتیو محبوب خود را بدون زمینه دادن به نیروهای اسلام گرا ایجاد نمایند . سیاست صبر فعال ، ادامه دادن محدود حملات هوایی ، فرسوده کردن قذافی و هواداران و شکل دادن آرام آرام حکومت جایگزین ، سیاستی است که غرب در پیش خواهد گرفت ، صبری که به قیمت خون بسیاری از مردم لیبی تمام خواهد شد. آنچه که در این میان تاسف بار و باور نکردنی است ، سردرگمی و بی برنامگی گسترده سیاست خارجی ایران است . وزارت خارجه ما نه در قالب بازیگری مستقل و نه به عنوان عضوی ازسازمان کنفرانس اسلامی در این بحران حضور ندارد . فرصتی که قطر ، ترکیه و حتی مصر بحران زده در حال استفاده از آنند و کمترین نشانه ای از فعالیت در دستگاه دیپلماسی کشور ما به چشم نمی خورد .
دیدگاه تان را بنویسید