درس های آهستان!
سید محسن خادمی نویسنده وبلاگ "هفت گنبد" درباره مطلب اخیر "امید حسینی" نوشت:
بسياري از افراد معمولا يك ويژگي اخلاقي دارند و با اين ويژگي شناخته مي شوند، اما برخي افراد هستند كه مدعي اند ويژگي اخلاقي خاصي دارند و تاجايي كه مي توانند تلاش مي كنند ديگران، آنان را با اين ويژگي بشناسند.
ثبات، يكي از ملكات شخصيتي است كه معمولا در اثر معرفت ايجاد مي شود.
افرادي كه ثبات شخصيت دارند معمولا فرايند روشني را در يك مسير طي مي كنند و كمتر دچار نوسان مي شوند.اما افرادي هستند كه مدعي اند داراي ثبات شخصيت هستند و تا جايي كه مي توانندتلاش مي كنند به ديگران اثبات كنند داراي اين ثبات هستند.همانطور كه گفتم از آنجايي كه خروجي ثبات در شخصيت، حركت در يك مسير روشن و كم نوسان است، معمولا افراد نوع دوم را مي توان از نوسان در مسير و تغيير يكباره رويكردها يشان از گروه اول تشخيص داد.
البته نمي توان منكر شد كه تغيير جهت گاهي در اثر تنبه و باور خطاي گذشته است، اما اساسا اصرار بر يك موضوع اگر ناشي از معرفت و نه از روي احساس و يا اثبات خود به ديگران باشد، معمولا مشمول نقض همان موضوع نمي شود.
ديروز با مرور وبلاگ ها مطلبي را در وبلاگ آهستان خواندم كه سابق بر اين نويسنده اين وبلاگ در فتنه 88 مواضع دشمن شناسانه اي اتخاذ كرده بود.اين مطلب با صراحت از ندامت گوينده از مواضع گذشته اش با استناد به نكاتي دلالت مي كرد.
نويسنده اين وبلاگ به خوبي خود را در اين پاراگراف توصيف كرده كه:
)) از نگاه من ِ احمدینژادی، همیشه و در همه حال، حق با احمدینژاد بود. اگر شخصی با مدرک جعلی و تقلبی وزیر میشد، حتما توطئه رییس مجلس بود برای لکه دار کردن آبروی احمدینژاد. اگر وزیری استیضاح میشد، حتما توطئه مجلس مدعی اصولگرایی بود برای ضربه زدن به دولت اصولگرا! اگر مثلا با طرح دولت درباره تغییر نکردن ساعت رسمی کشور مخالفت میشد، حتما مخالفت با نظرات کارشناسی دولت بود !((
اينها مستندات پشيماني از مواضعي است كه بيش از دوسال برايش عمر گذاشته شده و بسياري با اين مطالب به تفكر وادار شده اند،
نگارنده اول خود را با اين شاخصه ها ترسيم مي كند و بلافاصله سايرين را_كه از ديد اواحمدي نژادي هستند_ نيز داراي همين شاخصه ها معرفي مي كند و نتيجه مي گيرد:
)) متاسفانه این نگاه، ناشی از تفکر حاکم بر دولت و اطرافیان رییس جمهور است.))
و نهايتا شتاب حركت دوساله خود در دفاع از دولت را با اين جملات متوقف مي كند:
)) من با اینکه دیگر خودم را احمدینژادی نمیدانم، اما دشمن او هم نیستم. سیاست یعنی همین آزمون و خطاها. امروز احمدینژاد را فقط رییس جمهورم میدانم با محاسن و اشتباهات زیاد، همان طور که علی لاریجانی را هم رییس مجلسم میدانم؛ و به این نتیجه رسیدهام که دیگر به کسی اطمینان مطلق نداشته باشم مخصوصا در عرصه سیاست!))
اين حقير قصدي براي تحليل شخصيتي نويسنده وبلاگ آهستان ندارم، اما خطري كه متوجه همه ما خصوصا طيف انقلابي مستقل از رجال سياسي است، خطر ايجاد شخصيتي مجازي از خود در عالم پرهياهوي سياست براي اثبات توانمندي ها به ديگران است و خصوصا اگر موهبتهاي الهي مثل ذهن خلاق و قلم روان و قدرت تحليل چاشني اين روحيه شود، مي تواند ما را از وظيفه اصلي كه خودسازي است غافل كند.
ما مامور به اصلاح خود هستيم و در راستاي اصلاح خودمان، تكاليف اجتماعي به دوشمان مي گذارند و آن كساني در ايفاي وظايف اجتماعي شان از همه موفق تر عمل كرده اند كه سابق بر آن بر خود خود، چيره شده اند.
پر واضح است كسي كه لجام نفس خودش را به دست گرفته و از روي احساس تكليف الهي وارد عرصه سياست مي شود، دچار كمترين نوسان در موضعگيري مي شود و معمولا تغريرات او بر اساس صراط حق صورت مي گيرد.
اينها را گفتم كه مروري در خود كنيم و شدت ضعف در مواضع، فراز و فرود در گذشته و حال خودمان را بررسي كنيم و اگر دچار نوسانات عديده هستيم در خود بنگريم و از خود بپرسيم از كجا معلوم چند سال بعد مجددا از اين بازگشت باز گشت نكنم؟
پاورقي 1: اصلا حوصله نوشتن نداشتم، اما با خواندن تيتر سايت فردا دلم گرفت در حد تيم ملي.اگر جاي اميد حسيني بودم آن پست را بر مي داشتم!
پاورقي2:بدنيست سري به آرشيو آهستان بزنيد.
پاورقي3:جواني در مسجدمان بود كه در كليه ((مورد گيري))هاي دهه هفتاد حضور فعال داشت و مدتي رفت و حوزه و نتوانست ادامه دهد و خلاصه رويه اش را تغيير داد.ما هميشه منتقد رفتارهاي متحجرانه و تندروانه او و دوستانش در برخورد با جوانها بوديم.چند سال بعد در مجلس عروسي يكي از دوستان ديدمش باكتاني اگنس، شلوار لي تنگ، تي شرت كوتاه و ريش پرفسوري.بحث كه به ياد گذشته كشيد، با شور و حالي خاص و حالتي نصيحت وار مي گفت:سيد؛ ديگه گذشته وقت اين كارها و تندروي درست نيست.جوونها بايد .... .من هم فقط سكوت كردم!
دیدگاه تان را بنویسید