زيباكلام: وزارت علوم منتخب دانشگاهها نيست
زيباكلام با تاكيد مجدد بر اين نكته كه نهادهاي بيرون از دانشگاهها، صاحب صلاحيت براي تصميمگيري در مورد دانشگاهها نيستند، گفت: وزارت علوم منتخب دانشگاهها نيست بلكه منتخب رئيس جمهور است.
فارس: عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در گفتوگو با فارس به ارائه ديدگاههاي خود درباره آموزش عالي و تشريح نقايص اين حوزه در ايران پرداخت. صادق زيباكلام عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به نقد و بررسي وضعيت فعلي آموزش عالي در ايران پرداخت و بر اساس ديدگاه خود افقهايي براي آينده علوم انساني در كشور ترسيم كرد. * علم را بايد از سياست جدا كرد وي در ابتداي اين گفتوگو در پاسخ به اين سوال كه چه رويكردهايي بايد از سوي آموزش عالي دنبال شود؟ با بيان اينكه اولين گامي كه بايد آموزش عالي بردارد اين است كه علم از سياست جدا شود، اظهار داشت: متاسفانه در ايران علم تابع سياست بوده و خط و مشيهاي ايدئولوژيك، دولتي، حكومتي و سياسي جهتگيريهاي علمي، رويكرد دانشگاهها و برنامههاي آموزشي را رقم ميزند. وي اضافه كرد: اولين گام مثبتي كه بايد در آموزش عالي برداشته شود اين است كه آموزش عالي كشور ملعبه دست جريانات سياسي و خط و مشيهاي سياسي و جهتگيريهاي سياسي نباشد. * آموزش عالي در دست اساتيد دانشگاهها باشد عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران با بيان اينكه در گامهاي بعدي بايد دخالت ارگانها و نهادهاي بيرون دانشگاه مانند وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي تا جايي كه امكان دارد كمتر شود، خاطرنشان كرد: همانطور كه شاهدش بوديم، دخالتهاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي و وزارت علوم در امور دانشگاهها و آموزش عالي كشور چون از خاستگاه سياسي برخواسته و متاثر از جهتگيريهاي سياسي است، متاسفانه اجازه نميدهد كه امور آموزش عالي در دست اساتيد دانشگاهها باشد. * در كشورهاي توسعه يافته چيزي به نام وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي، آموزش عالي را در دست ندارد زيباكلام با اشاره به اينكه در كشورهاي توسعه يافته چيزي به نام وزارت علوم و نهادي به نام شوراي عالي انقلاب فرهنگي زمام آموزش عالي، تحقيقات و دانشگاهها را در دست ندارد، تصريح كرد: در كشورهاي توسعه يافته امور دانشگاهها و آموزش عالي و هر امر ديگر كه به دانشگاه و آموزش عالي مرتبط ميشود، توسط خود دانشگاهها انجام ميشود و هيچ ارگان از بيرون دانشگاه يا نهادي يا مقامي مسئلهاي را به دانشگاهها ديكته نميكند. * امور دانشگاهها به دست اساتيد معمم و محقق خود دانشگاهها بيفتد وي با بيان اينكه تاكنون روشي برخلاف آنچه در بالا ذكر شد در كشورها اجرا شده است، تصريح كرد: البته بايد از اين پس به اين سمت برويم تا امور دانشگاهها به دست اساتيد معمم و محقق خود دانشگاهها بيفتد. اين استاد دانشگاه تهران با يادآوري اينكه زماني كه دولت اصلاح سر كار ميآيد، يك سري جهتگيريها در مورد دانشگاهها از سوي اين دولت دنبال ميشود، گفت: در زمان هاشمي رفسنجاني هم جهتگيريهاي ديگري در مورد دانشگاهها دنبال شد. زيباكلام اضافه كرد: در 5 و نيم سال گذشته كه اصولگرايان سركار آمدند هم جهتگيريهاي جديدي در آموزش عالي كشور پيگيري شد. * امور دانشگاهها ملعبه دست سياستمداران بيرون دانشگاه است وي با ابراز تاسف نسبت به اينكه امور دانشگاهها ملعبه دست سياستمداران بيرون دانشگاه است، اين مسئله را ايجاد كننده بزرگترين مشكلات براي دانشگاهها و آموزش عالي كشور توصيف كرد. عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران همچنين گفت: بحثهايي در مورد بومي سازي كه توسط دولت دهم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح شده و بحث اسلامي كردن علوم انساني كه باز هم توسط اين دولت و شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح شده است، يا بحث برگزاري متمركز آزمون دكترا از جمله مسائلي است كه ما به آن مبتلا هستيم. * وزارت علوم منتخب دانشگاهها نيست زيباكلام با تاكيد مجدد بر اين نكته كه نهادهاي بيرون از دانشگاهها، صاحب صلاحيت براي تصميمگيري در مورد دانشگاهها نيستند، گفت: وزارت علوم منتخب دانشگاهها نيست بلكه منتخب رئيس جمهور است. * شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارتباطي با دانشگاهها ندارد وي ادامه داد: شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم ارتباطي با دانشگاهها ندارد؛ اين شورا يك مجموعهاي است كه منتخب رهبري بوده و با توجه به ملاحظات سياسي و عقيدتي انتخاب ميشوند، نه روي ملاحظات علمي و تجربيات پژوهشي. اين استاد دانشگاه تهران همچنين تاكيد كرد كه وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي زماني كه بخواهند در خصوص آموزش عالي قضاوت كنند، حاصل مثبتي در پي نخواهد داشت. زيباكلام ادامه گفتوگويش با فارس را به صحبت در خصوص علوم انساني و مباحث پيرامون آن اختصاص داد. * در ايران دچار عقبماندگي علمي هستيم وي با بيان اينكه ما مشكلي در علوم انساني نداريم، اظهار داشت: آنچه ما در ايران به آن مبتلاييم عقبماندگي علمي است كه اين عقبماندگي علمي در كشور، بخشي از عقبماندگي تاريخي جامعه ايران است. عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران افزود: نميشود جامعهاي صادرات زيادي داشته باشد و در صنعت پيشرفته باشد، در تكنولوژي، مخابرات و كشاورزي پيشرفته باشد اما علم در آن جامعه پيشرفتي نكرده باشد. زيباكلام با بيان اينكه مسائل ذكر شده در بالا شانه به شانه يكديگر بوده و دست در دست يكديگر دارند، خاطرنشان كرد: صنعت ايران عقب است؛ يعني صادرات ايران و محصولات ايران به هيچ وجه نميتواند در بازارهاي جهاني جايي داشته باشد. وي با اشاره به اينكه مقايسه تعداد مقالات علمي كه از اساتيد دانشگاههاي ايران در ژورنالها و فصلنامههاي معتبر دنيا چاپ ميشود با كشورهايي مانند هند، تركيه و برزيل نشان دهنده آمار پائينتر ايران است، اظهار داشت: تمامي اين مسائل حكايت از اين دارد كه جامعه ايران از لحاظ علمي جامعه پيشرفتهاي نيست؛ درست به همان صورت كه صنعت ما پيشرفته نيست. * ايران در حوزه علوم انساني علمي و پيشرفته نيست عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران با بيان اينكه جامعه ايران از لحاظ علمي جامعه توانمند و پيشرفتهاي نيست، تصريح كرد: اين عدم پيشرفت شامل علوم انساني هم ميشود؛ يعني جامعه ما در حوزه علوم انساني هم جامعه علمي و پيشرفتهاي نيست. زيباكلام اضافه كرد: مشخصه اول اين است كه ما در دنيا فصلنامهها و ژورنالهاي معتبري در علوم سياسي، مديريت، روانشناسي و .. داريم و بايد پرسيد كه در مدت 50 سال گذشته از اساتيد علوم انساني ايران در اين فصلنامههاي معتبر بينالمللي چه تعداد مقاله به چاپ رسيده است؟ وي مشخصه دوم را انجام تحقيقات ارزنده آكادميك و دانشگاهي در كشور در خصوص مسائل و تحولات ايران عنوان كرد و گفت: بنده كاري به مسائل بينالمللي و منطقهاي ندارم و فقط در خصوص ايران صحبت ميكنم؛ به طور مثال در رويدادهاي مهم تاريخي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، هنري و فرهنگي كه در مدت يك صد سال گذشته در كشور رخ داد، اساتيد علوم انساني چقدر كار ارزنده، اورجينال و بكر انجام دادند؟ پاسخ اين پرسشها يعني عقبماندگي در حوزه علوم انساني. * علوم انساني در ايران عقبمانده و درمانده است اين استاد دانشگاه تهران ادامه داد: صورت مسئله اين نيست كه علوم انساني ما شرقي، غربي، اسلامي يا مسيحي باشد؛ بلكه علوم انساني به اين معنا يعني ايدئولوژيك معنا ندارد و اشكال اساسي اين است كه علوم انساني در ايران عقبمانده و درمانده است. * اگر به دنبال مقصر باشيم به جايي نميرسيم زيباكلام در پاسخ به اين سوال كه سهم اساتيد دانشگاهها در اين عقبماندگي چقدر است؟ اظهار داشت: اگر دولت اساتيد را مقصر دانسته و اساتيد هم دولت را مقصر معرفي كنند و هر 2 آنها شوراي عالي انقلاب فرهنگي را مقصر بدانند و شورا نيز جهاد دانشگاهي را مقصر معرفي كند به جايي نميرسيم. وي اضافه كرد: در گام اول بايد صورت مسئله را بپذيريم و با زدن حرفهاي بزرگ و حرفهاي درشت و قشنگ تصور نكنيم كه از نظر علمي پيشرفته هستيم؛ در نتيجه در مرحله اول بايد مشكل و درد را بپذيريم، دقيقا مانند انساني كه بايد بپذيرد بيمار است و بعد از آن نزد دكتر برود. عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران با بيان اينكه انسان تا نپذيرد كه بيمار است نزد دكتر نميرود، خاطرنشان كرد: در ابتدا بايد وضعيت علوم انساني در بهمن 1389 را بررسي كرده و در نهايت شهامت پذيرش حقيقت را داشته باشيم. زيباكلام وضعيت علوم انساني در ايران را فوقالعاده عقب و درمانده توصيف كرد و با بيان اينكه علوم انساني در ايران چيزي از خود ندارد، گفت: اگر وجود اين ضعفها را بپذيريم، مسئله بعدي يافتن پاسخ اين سوالات ميشود كه چرا اين شرايط به وجود آمده است؟ آيا مقصر دانشگاهها بودند؟ آيا مقصر اساتيد بودند؟ شوراي عالي انقلاب فرهنگي مقصر است يا دولت؟ و يا رژيم شاهنشاهي؟ * دولت و شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تنهايي توانايي حل مشكلات فعلي را ندارند وي يافتن پاسخ پرسشهاي ذكر شده را باعث مشخص شدن دلايل عقيم ماندن علوم انساني در جمهوري اسلامي ايران عنوان كرد و گفت كه به هيچ وجه دولت و شوراي عالي انقلاب فرهنگي نميتوانند اين مسائل را به تنهايي حل كنند. اين استاد دانشگاه افزود: اكنون نزديك 32 سال از انقلاب گذشته و 30 سال هم از تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي ميگذرد و بايد پرسيد كه ظرف اين 32 و 30 سال نهادهايي مثل وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي چقدر تاثير داشتهاند؟ زيباكلام علت عدم موفقيت وزارت علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي را همكاري نكردن اين 2 نهاد با اساتيد توصيف كرد و ادامه داد: تاكنون شوراي عالي انقلاب فرهنگي جزيرهاي براي خود بوده و وزارت علوم هم تشكيلاتي براي خود داشته و زير نظر دولت وقت اداره ميشده است؛ اساتيد نيز مجموعهاي براي خودشان بودند. وي در پايان با بيان اينكه همواره شوراي عالي انقلاب فرهنگي و وزارت علوم خود را عقل كل ميدانستند و سياستهايي را تصويب و ابلاغ كردند، خاطرنشان كرد: چون اين سياستها بدون بررسي و مطالعه و همراهي و همياري، دانشگاه بوده و سياستهايي بوده كه در خلاء و با اهداف سياسي گرفته شده است، هيچ حاصلي در پي نداشت.
دیدگاه تان را بنویسید