پروژه بديعي بود كه سوخت
مقامات آمريكايي گمان مي كردند در جاهايي كه اقدامات آف لاين به بن بست رسيده، مي توان از امكانات آن لاين بهره گرفت.
يك مجله آمريكا دولت هاي بوش و اوباما را به خاطر بر باد دادن پروژه «براندازي از طريق اينترنت و رسانه» مورد سرزنش قرار داد. مجله فارين پاليسي در هيجان سال گذشته غربي ها تا آنجا پيش رفت كه براي شارژ روحي دست اندركاران فتنه، كساني چون موسوي و كروبي و رهنورد را به عنوان شخصيت هاي متفكر جهاني!! معرفي كرد. اين مجله به تازگي در گزارشي به بررسي نقش اينترنت و رسانه در سناريوي براندازي پرداخته و مي نويسد: مقامات آمريكايي گمان مي كردند در جاهايي كه اقدامات آف لاين به بن بست رسيده، مي توان از امكانات آن لاين بهره گرفت. آشوب ها در ايران، مولداوي و چين كه در آنها فناوري هاي ارتباطي تاثير قابل فهمي داشت، اين برداشت را تقويت كرد. اما اقدامات وزارت خارجه آمريكا در اين زمينه كه گاه تيتر رسانه ها هم شد، نتيجه بخش نبود. اين طرحي بود كه از زمان بوش و تحت عنوان دموكراتيزاسيون خاورميانه آغاز شد. وزارت خارجه آمريكا براي پيشبرد منظور خود در زمينه آزادي اينترنت ميليون ها دلار هزينه كرد كه از جمله آن كمك به پروژه نرم افزاري رهي استك (انبارگاه) جهت حمايت از مخالفان در ايران بود. اما بعدها معلوم شد اين ابزارها ضعف هاي اساسي دارد و ناامن است. يوگني موروزوف تحليلگر فناوري اطلاعات در دانشگاه امنيتي-اطلاعاتي «استنفورد» در ادامه تحليل فارين پاليسي تاكيد مي كند: «كلينتون، ديپلماسي ديجيتال و ديپلمات هاي مسئول آن در وزارت خارجه ايالات متحده با قرار گرفتن در كنار كمپاني ها و سازمان هاي برجسته اينترنتي، دشمنان خارجي خود را متقاعد كردند كه اينترنت هم اسب تروا (تروجان) ديگري است كه بر ساخته امپرياليسم آمريكا است و در خدمت براندازي استفاده مي شود». موروزوف مي گويد: «دولت اوباما بايد از سرنوشت طرح «دستور كار آزادي» درس مي گرفت. در فاصله سال هاي 2003 تا 2005 «انقلاب هاي رنگي» در كشورهايي نظير گرجستان، اوكراين و قرقيزستان به ثمر نشست و جرج بوش علناً از آنها استقبال كرد و قول داد كه با كمك به اين دموكراسي خواهان نوظهور، زمينه گسترش آنها به ديگر نقاط جهان را فراهم كند، اما بلافاصله نتايج معكوس اين اقدام پديدار شد. به اعتقاد نويسنده فارين پاليسي «اشتباه بوروكرات ها و ديپلمات هاي طراح و حامي گسترش اينترنت» در اين بود كه فكر مي كردند كه اينترنت فضايي مهارنشدني، نظارت گريز و نامحدود است. اينترنت نبايد به طور علني تبديل به مامور ديجيتال ديپلمات هاي واشنگتن مي شد. اعتقاد به اين كه دولت ايالات متحده با تاكيد پرسروصدا بر تعهدش به آزادي اينترنت مي تواند به تحقق آن كمك كند- آن هم در حالي كه همين دولت تمام تلاش خود را به كار گرفته تا پروژه اي نظير ويكي ليكس را متوقف كند- چيزي جز توهم نيست.شايد بهترين دستور كار اين مي توانست باشد كه دستور كاري ]علني[ نباشد. خاطر نشان مي شود استفاده از فضاي مجازي براي ارتباط گرفتن، راهنمايي و حمايت از جريان هاي برانداز در ايران و ديگر كشورهاي مخالف آمريكا، در دولت بوش آغاز شد به نحوي كه وي با شماري از وبلاگ نويسان ضدانقلاب ايراني ملاقات كرد. پس از آن هم دفتري در دوبي براي ترويج اين پروژه تاسيس شد. وزارت خارجه دولت اوباما همين روند را ادامه داد و بودجه هاي جديدي با كمك كنگره اختصاص داد. هيلاري كلينتون در اوج آشوب هاي راه اندازي شده در ايران تاكيد كرد ما كمك هاي ويژه اي به مخالفان از جمله در فضاي اينترنت و رسانه انجام داده ايم كه همه آن كمك ها را نمي توانيم فاش كنيم. شبكه هايي چون فيس بوك، تويتير، بالاترين و صدها پايگاه اينترنتي در كنار حاشيه هاي ماهواره اي به تحريك و هدايت آشوبگران در فتنه سال گذشته مشغول بودند.
دیدگاه تان را بنویسید