مكتب ايرانی، مقدمهای برای فتنه جديد
زاويه پيدا كردن به هر دليل و بهانهاي از رهنمودهاي رهبري اين مقدمات فتنهجوييهاي آينده است.
الف: وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: تشكيك كردن در اصالت مسير انتخاب شده ملت يعني پناه بردن به اسلام عزيز به مكتب اسلام و برجسته كردن مكاتب انحرافي در برابر مكتب اسلام معلوم است كه خودش باب و مقدمه يك فتنه تازه ميتواند باشد. محمد حسين صفار هرندي به تشريح شكلگيري فتنه جديدي و فتنه 88 پرداختهاست. متن اين مصاحبه بدين شرح است: سؤال: رهبر انقلاب در موارد مختلف از فتنههاي جديد پيش رو خبر دادهاند، بفرماييد كه فتنههاي جديد داراي چه ويژگيهايي هستند؟ جواب: جملهاي كه بنده شنيدهام و يا جملاتي كه حضرت آقا فرمودهاند بيشتر ناظر بر يك وضعيت كلي است نه وضعيت خاص. ايشان ميفرمايند كه فتنهاي كه ما در سال 88 تجربه كرديم به مراتب پيچيدهتر بود از فتنهاي كه در 10 سال قبل و در سال 78 اتفاق افتاد و يا فتنهاي كه در ابتداي انقلاب با ميدان داري عناصر مفسده جويي مثل منافقين و ليبرالها و مليگراها اتفاق افتاد اين نشان ميدهد كه هرچه كه زمان ميگذرد فتنه جلوههاي تازهتر پيدا ميكند و پيچيدهتر ميشود يعني با انباشت تجربيات شيطاني خود پيچيدهتر عمل ميكند و طبيعي است كه كساني كه ميخواهند فتنه را خنثي كنند آنها هم بايد پيچيده بشوند يعني به موازات گذشت زمان و گسترش ترفندهاي شيطاني رقيب اونها هم نبايد جا بمانند و آنها هم بايد خودشان را تجهيز كنند به بصيرت و فهمي متناسب با پيچيدگي فتنههاي رقيب، بنابراين چه بسا كساني كه امروز پيش ما چهرههاي موجهي هستند اگر از مسير حق منحرف بشوند آنها قهرمانان فتنههاي آينده باشند ما نبايد كليشهاي نگاه كنيم به جريان فتنه نبايد خودمان را اسير يك سري مصاديق امروزي فتنه كنيم، فتنه هر روز يك چهره و جلوه تازهاي پيدا ميكند و مهمترين مشخصههاي فتنههاي آينده به نظرم همان است كه قدرتي كه معلوم شد و ملت به مدد اون قدرت ميتوانند ترفندهاي دشمن را خنثي كند فتنههاي آينده اين قدرت را نشانه خواهند گرفت و مهمترين آن اين بود ايمان مردم به اعتقادات ديني و ايمانشان به هدايتهاي موثر رهبري و اين دو را عدهاي از همين الان نشانه گرفتهاند. زاويه پيدا كردن به هر دليل و بهانهاي از رهنمودهاي رهبري اين مقدمات فتنهجوييهاي آينده است. تشكيك كردن در اصالت مسير انتخاب شده ملت يعني پناه بردن به اسلام عزيز به مكتب اسلام و برجسته كردن مكاتب انحرافي در برابر مكتب اسلام معلوم است كه خودش باب و مقدمه يك فتنه تازه ميتواند باشد. * مردم خودشان وارد ميشوند سؤال: حوادث سال گذشته چه عبرتهائي براي گروهها و جريانات مختلف از جمله مسئولين، احزاب و جريانات سياسي، خود مردم و دشمنان داخلي و خارجي را تشريح كنيد؟ جواب: عبرتهاي 9 دي به نظرم براي مقامات و مسئولين و چهرههاي خاص در اقشار مختلف به لحاظ صنفي و يا حكومتي اين است كه مردم هيچوقت منتظر نميمانند كه تصميمگيران كشور نهايت صبر خودشان را در قبال آن اتفاقاتي كه بوي بدعت و سنت شكني ميدهد و بوي انحراف از مسير از آن استشمام ميشود، به كار گيرند و يا منتظر بمانند تا مسئولان و مقاماتشان و دست اندركاران و خواص جامعه، پيش قدم بشوند و مردم به تبع بيايند و همين كه احساس كردند نوعي رخوت و سكوت و سكون در يك بخشي از جريان خواص مشاهده مي شود آن وقت است كه خودشان دست به كار ميشوند و اقدام عملي را خودشان انجام ميدهند و گمان بنده اين است كه 9 دي روز تجلي يك چنين حضوري بود و براي مسئولان و خواص هم مايه اين عبرت كه در حقيقت خودشان را تنظيم كنند كه از توده مردم يكبار ديگر جا نمانند البته در اين ميان فقط پيوند ميان مردم و رهبر و ولي خود بود كه يك پيوند معنادار در تمام مراحل و مراتب بوده است. * مردم از هم سبقت ميگيرند حماسه 9 دي عبرتي هم براي دشمنان ما ميتوانست در پي داشته باشد البته اگر دشمن عاقل باشد و آن اين است كه وقتي پاي بيگانه به محيط داخلي ما كشيده ميشود و مردم با سابقهاي كه از حضور نفرتانگيز جريان خارجي در معادلات داخلي خود دارند اينجا براي تسويه حساب با جرياني كه احساس خيانت در آن ميكنند، از يكديگر سبقت ميگيرند و كسي نيست كه متعلق به جامعه بزرگ مردم ايران باشد و حافظه تاريخي او از خيانت كساني كه وابسته به دشمنان بيروني در معادلات داخلي عمل كردند مكدر نباشد و در ماجراي 9 دي يكبار ديگر اين نفرت تاريخي مردم ما از مداخلات امور بيگانه در امور كشور مشخص شد. * يك عبرت مهم براي مردم اما يك عبرت كلي هم براي خود مردم داشت و آن اين بود جايي كه مردم بر حسب نجابت مذهبي و ملي و ايراني خودشان در قبال بعضي از منحرفان سكوت ميكنند و كوتاه ميآيند، تاريخ نشان داده كه آن جريان انحراف به گمان اينكه توانسته مردم را تسليم خواستههاي ناحق خود كند وسوسه ميشود براي برداشتن قدمهاي بعدي. درست اين است كه عبرتي كه ما به عنوان كل مردم ايران از حوادث پارسال و 9 دي ميتوانيم بگيريم و از ماجراهايي كه منتهي به 9 دي شد اين است كه با جريان منحرف و از همان ابتداي آمر از سرچشمه بايد برخوردهاي سنجيده و درخور و برگرفته از بصيرت كامل كنيم تا آن خسارت و زياني كه برما تحميل مي كند به حداقل ممكن برسد. * چرا 9 دي فصل الخطاب شد سؤال: چه اتفاقاتي افتاد كه 9 دي فصل الخطاب و پايان فتنهگريهاي پس از انتخابات شد؟ نقش رهبري را در اين جريان چگونه ديديد؟ جواب: به يك معنا بايد روز 9 دي را روز به تجلي در آمدن هدايتهاي رهبري بر ملتي قلمداد كرد كه در حقيقت نقطه اوج بصيرت و شعور سياسي و انقلابي خودشان را در همراهي همه جانبه نائب امام زمان يافته بودند. يعني در حقيقت بايد گفت كه دشمن زماني مايوس و ناكام شد و در حقيقت فتنه بعد از 9 دي عقيم شد كه اين اطمينان براي آنها حاصل شد كه مردم دست بردار حمايت و پشتيباني همه جانبه خود از رهبر خودشان نيستند و هرچه كه آنها بر آتش كينه نسبت به مركزيت نظام افزودند محبت آن در دل توده مردم افزايش پيدا كرده است. به نظربنده فصل الخطاب بودن 9 دي اگر اين تعبير تعبير درستي تلقي شود يعني آن روز به عنوان پايان همه آنچه دشمنان ما در طول 8 ماه مارو مشغول به آن كرده بودند محسوب شود آنچه كه آن روز در حقيقت به دنيا فهماند و به نمايش گذاشت اين بود كه تحمل ملت ما و نجابت مردم ما در طول آن 8 ماه بالاخره يك حدي داشت و صبر آنها يه جايي بايد تمام مي شد و آنجايي كه تمام شد در حقيقت واقعه عاشورا و اهانتي بود كه به مقدسات بزرگشان شد و از آن پس در حقيقت تكليف روشن بود كه ديگر تحمل و صبر و نجابت نمي توانست جايي داشته باشد. * تغيير تركيب حاميان فتنه سؤال: تركيب حاميان فتنه پس از انتخابات در طول 8 ماه جنگ نرم را چگونه تحليل مي كنيد؟ به تعبيري حاميان جريان فتنه از روز پس از انتخابات چه كساني بودند و به تدريج تا 9 دي چه تغييراتي در ميان آنها ايجاد شد؟ جواب: حمايت از جريان فتنه دو حوزه را در بر ميگيرد، يك بخش آن حوزه اجتماعي است، يعني قشر وسيعي از مردم كه با برداشت هاي خودشان و عمدتا هم بايك برداشت سالم از رقابتهاي انتخاباتي در يك سوي معادلات انتخاباتي آن زمان واقع شده بودند و گزينه هايي را براي خودشان پذيرفته بودند كه اين در تضاد با اون گزينه اي بود كه نهايتا انتخابات را برنده شد و آن جماعتي كه در اين زمينه گزينه خود را برنده نمي ديدند از لحاظ عاطفي احساس شكست خوردگي مي كردند اما به طور جدي مي شود گفت كه بدنه اجتماعي اين جريان بعد از چند روز متوجه شد كه اين جريان طبيعي است و در معادلات انتخاباتي وقتي يك طرف برنده مي شود، يك طرف بازنده هم وجود دارد و بايد ما ادب باختن را هم به همان اندازه كه ادب بردن و پيروز شدن را مي آموزيم بايد بياموزيم، بنابراين در بدنه اجتماعي،حقيقتا جريان حامي فتنه خيلي زود منصرف از پيگيري اهداف آشوب طلبانه راس فتنه شد. * بدنه آشوب بعد از نمازجمعه يك دهم شد بنابراين از بعد از خطبههاي نماز جمعه 29 خرداد ظرفيت به خيابان آمدن بدنه آشوب به يك دهم روزهاي قبل تقليل پيدا كرد يعني نه دهم ديگر حاضر نشدند كه به كف خيابان بيايند و حمايت كنند اما يك جريان حمايت كننده تشكيلاتي جريان فتنه داشت كه بخش قابل توجهي از آن ها را بايد يك اتحاد نامقدس بين جريانات مساله دار نظام در طول 30 سال گذشته معرفي كرد يعني همه ريزش هاي انقلاب به دلايل مختلف خود را در سال 88 در كنار هم يافتند و وجه مشترك همه آنها كينه توزي عليه نظام مستقري بود كه امام آن را بنا گذاشته بود و در طول 30 سال گذشته هم به دلايل مختلف رودر روي آن ايستادند و از آن جدا شدند. بخش دوم حاميان جريان فتنه را بايد دشمن بيروني دانست يعني همان قدرتهاي بزرگ و مسلط بر جهان كه با وقوع انقلاب اسلامي ايران احساس مي كردند كه نه فقط منافع مادي آنها به خطر افتاده بلكه ايدئولوژي و مكتبي كه آن را ترويج مي كنند براي اولين بار توسط يك انقلاب بزرگ به چالش كشيده شده است و دعوايي در دنيا پديد آمده كه يك سوي آن انقلابي است متكي به نگاه مردم مسلمان ايران و سوي ديگر آن همه جريان حاكم بر جهان كفر.و در اينجا بود كه آنها طبيعتا فرصت آشوب در كشور را براي خودشان يك فرصت استثنايي تلقي كردند و گفتند كه حداقل و كف خواسته هاي ما به وسيله جرياني كه به اسم رقابت انتخاباتي با يك حريف مستقر در حكومت دارد جدال مي كند توسط چنين رقيبي مي تواند اين كف خواسته ها تامين شود و لذا بي گدار به آب زدند و همه حيثيت خود را پاي دفاع از اين جريان به صحنه آوردند.بنده تركيب كلي جريان حامي فتنه را اينطور قلمداد مي كنم. * فتنه مي توانست زودتر تمام شود سؤال: مسئولين، خواص، جريانات سياسي چه كارهايي مي توانستند انجام دهند تا فتنه زودتر از 9 دي پايان مي يافت؟ جواب: البته شايد مقدر الهي را نشود جابجا كرد شايد تقدير اين بود كه اين حوادث پي در پي صورت گيرد تا هر كدام از آنها بتواند دلهايي را متوجه حق كند در حالي كه تا پيش از آن قانع نشده بودند چه بسا كساني تا قبل از عاشورا هنوز هم باور نداشتند كه در طرف مقابل و در جبهه اي كه عليه مردم و ولي فقيه و نظام جمهوري اسلامي صف آرايي كرده حتي انگيزه هايي براي برچيدن بساط اعتقادات ديني آنها باشد حتي انگيزه هايي براي دشمني با مقدسات الهي و با عاطفه مذهبي آنها كه بخش عمده اي در سالار شهيدان و نمادهاي منتسب به عاشورا خلاصه مي شود فكر نمي كردند كه در دلهاي كينه جوي اين مخالفان سياسي يك رشته اي از عداوت و كينه توزي نسبت به مقدسات هم موج مي زند و وجود دارد، عاشورا اين اتفاق افتاد، بنابراين هركدام از حوادثي كه به دنبال هم آمد شايد براي بلوغ برداشت مردم ضروري بود و بنده معتقدم كه چه بسا اين تقدير الهي حكمت هاي بسياري پشت آن بود تا دلهاي مختلف با ذائقه هاي گوناگون را به تدريج متوجه فهم قضايا كند چون فهم اجتماعي دفعتا حاصل نمي شود و بلكه مي تواند بر اثر تكرار بعضي از حوادث و موضوعات به وجود بيايد و خيلي هم طبيعي است ولي اگر برخي از خواص در اين مسير تعلل نكرده بودند و اگر برخي از بزرگان در اين مسير به وظايف خودشان دقيق تر عمل مي كردند بعضي ها اگر پروبالي را براي حمايت از فتنه گران و منحرفين نگشوده بودند و آنها احساس پناه بردن به آغوش اين حاميان را نداشتند چه بسا سرعت پايان يافتن اين فتنه بيشتر مي شد و زمانش زودتر اتفاق مي افتاد و ازاين جهت مي شود گفت كه اين غفلتها ماجرا را به تاخير انداخت و از اين جهت بي تاثير نبوده است. * رشادت مردم در فهم يك موضوع پيچيده سؤال: چرا روز 9 دي روز بصيرت ناميده شد؟ جواب: خود بصيرت اساسا بايد تعريف بشود تا ببينيم روز 9 دي مي تواند روز بصيرت باشد يا خير.بصيرت را به عنوان اگاهي عميق و علم به ماهيت پديده ها و مسائل تعريف مي كنند يا گفته مي شود كه ما چشمي در سر داريم كه بصر است و چشمي هست كه دردل هست و آن بصيرت هست يعني آن چشم باطن، نگاهي كه مي تواند پشت ديوارها را هم حدس بزند اون نگاه يعني قدرت فهم حوادث، يعني قدرت پيش بيني مسائل، قدرت شناخت جريانات سالم از ناسالم، قدرت محك زننده و ارزيابي كننده ادعا ها و تشخيص ادعاي صادق از ادعاي كاذب.اين چيزي بود كه به نظر مي رسد در روز 9 دي سال 1388 به خوبي از سوي مردم به نمايش گذاشته شد يعني مردم در مرزبندي كردن با مدعياني كه صورت ظاهر را حفظ كرده بودند اما باطن فاسدي داشتند،مردم در فهم اين پديده ظاهرا پيچيده از خودشان رشادت نشان دادند و نشان دادند كه خيلي رشد يافته هستند بنابراين روز 9 دي واقعا روز مثال زدني براي فهم عميق ملت مي تواند تلقي شود و براي هميشه هم اين عنوان مانند پرچم مي تواند برافراشته بماند. سؤال: شاخصههاي خواص بيبصيرت در 8 ماه جنگ نرم را تحليل كنيد؟ جواب: خواص در حقيقت همانطور كه از اسمشان پيداست،مشخصه اصلي آنها خاص بودن است و خاص بودن به اين معناست كه در ميان عامي كسي يك برجستگي پيدا مي كند كه نسبت به بقيه خاص ميشود و آنچه كه مستله شده خاص بودنها به جلو بودن و پيشتاز بودن به لحاظ فهم اجتماعي و برآورد صحيح است كه يك نفر را نسبت به جمع بزرگي خاص مي كند، در فتنه سال گذشته به دلايل مختلف بعضي از خواص قدرت برآورد به موقع و عكس العمل به موقع خود را ازدست داده بودند شايد دليلش را بشود در دلبستگيها و تعلقات آنها در بعضي از مسائل دنيوي دانست همانطور كه قرآن كريم مي فرمايد: زُينَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَاللَّـهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ يعني عواملي كه ميتواند دنيا را آرايش بدهد جلوي چشم انسانهايي كه در گذشته قدمهاي بزرگي را برداشتند، پيشتاز بودند، جلودار بودند، ايثارگر بودند اما اثير دنيا كه ميشوند اين تعلق دنيا چشم باطنشان را كور ميكند قدرت برآورد تحليشلشان را ضايع ميكند، ميانديشند اما انديشه ناب نه، انديشه آنها انديشه باطلي است و مسيري كه انتخاب ميكنند مسير معوجي است در حالي كه توده مردم، مردمي كه همراه با پيشواي الهي خودشان بر مدار حق حركت ميكنند به دليل تعلق نداشتن به اين دلبستگيهاي دنيوي راحت تر ميتوانند حق را بپذيرند و بهانه و بازي هم در نميآورند.
دیدگاه تان را بنویسید