متکی روز خواستگاری چه گفت؟

در این روزهای سوگواری محرم، دست و دلم حال به روز کردن وبلاگ را نداشت حتی با شنیدن خبر عزل نابهنگام و البته نه چندان عجیب یک وزیر سفرکرده؛ ولی امروز که خبر غیر رسمی برکناری دوست خوب و قدیمی ام مهرداد بذرپاش را شنیدم یاد خاطره مشترک با او و آقای متکی افتادم. این خاطره را بعد از جمله ای کوتاه و زیبا متناسب با ایام عزای سید الشهداء بخوانید: در روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری نهم، شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی به دلیل معرفی زودهنگام علی لاریجانی به عنوان نامزد نهایی خود، دوپاره شد. بخش احزاب آن طرفدار لاریجانی باقی ماند ولی بخش اجتماعی اش قائل به رقابت درون جناحی بود تا از میان 4 نامزد باقیمانده (یعنی توکلی، احمدی نژاد، رضایی و قالیباف که دیرتر آمد) یک نفر در روزهای پایانی باقی بماند که البته با عدم پایبندی برخی، این توافق هم بعدها بهم خورد. پس از دوپاره شدن شورای هماهنگی، قرار شد آقای متکی جایگزین آقای فدایی در مسوولیت ستاد استان تهران شود. به همین منظور در ساختمان معروف 153 خ نجات اللهی جلسه تودیع و معارفه ای برگزار شد که بنده هم به همراه دوستان عضو کمیته جوانان شورای هماهنگی از جمله مهرداد بذرپاش در این جلسه حاضر و البته از این تغییر و تحول دلگیر بودیم؛ همین هم شد که بعدها در بخش اجتماعی آن ادامه فعالیت دادیم. پیشنهاد شد بعد از جلسه معارفه آقای متکی، بذرپاش با او هماهنگ کند تا ساعتی نکات انتقادی ما را بشنود. قبول کرد و نزدیک دوساعت جلسه داشتیم. بخش زیادی از پاسخهای آقای متکی که قابل پیش بینی بود که دیپلماتیک باشد و چیز دندان گیری نداشته باشد. اما چند نکته از آن جلسه هنوز خاطرم هست. گفت: «زمان خواستگاری، خانمم از من درباره فعالیتهای درسی و مذهبی سوال کرد و من هم به شوخی به او گفتم که تو کاری به دیر و زود آمدن های من به خاطر فعالیتهای مبارزاتی انقلاب نداشته باش و من هم به درس و ... تو کاری ندارم» و بعد گفت که منظورش این بود که همسرش در تمام این مدت فعالیت فشرده اش در وزارت خارجه و مجلس با او همراه بوده است. نکته دومی هم که یادم هست، لحن مودبانه، نرم و همراه با سعه صدرش در مقابل انتقادهای تند ما بود. گذشت تا اینکه دکتر احمدی نژاد رئیس حمهور شد و بذرپاش از ما برای تدوین تیمهای مشورتی وزرا شبیه به آنچه در شهرداری بود دعوت به همکاری کرد. تحلیل و نقد اتفاقهای آن بیست روز - که منجر به جدایی ام از گروه مشاوران جوان شد - مجال مفصلی می طلبد؛ اما خاطره مربوط به آقای متکی را نقل می کنم که بسیار جالب و متناسب با اتفاقهای این روزهاست. یک شب تا دیروقت مشغول بررسی گزینه های مشاوران جوان و نتیجه فرمها و مصاحبه ها بودیم که مهرداد آمد و گفت که گزینه وزارت خارجه قطعی شده است: "منوچهر متکی"؛ تنها کسی که به دلیل خاطره اول فکرش را هم نمی کردیم. وقتی علت را از بذرپاش سوال کردیم پاسخ جالبی داد که مضمونش چنین بود: «متکی نماینده مجلس و نزدیک به طیف سنتی است و همین الآن لااقل 80 رای در مجلس دارد!» این استدلال نشان می دهد که انتخاب احمدی نژاد از ابتدا بنابر مصلحت بوده است و مورد علاقه صد در صدی اش نبوده است؛ تداوم این انتخاب در دولت دهم هم نشان می دهد که متکی کارنامه ای موفق و مورد تایید نظام داشته و بهتر از او برای این مسوولیت پیدا نکرده است. و اما یک نگرانی باقی می ماند که آیا این شروع دور جدیدی از طوفان اسفندیار پس از وقفه ای یکساله است؟ آیا زمزمه های تغییرات بزرگ دیگر مثلا در وزارت اطلاعات نیز محقق خواهد شد یا نه؟