کیهان: خرمای ختم مذاكرات ژنو را پخش كنيم
انتظار آن است امروز كه بارها قدرتمندتر از روزهاي آغاز چالش هستيم، مذاكره با 1+5 را كه از ابتدا نيز بيرون از بستر قانوني بوده است، ترك كنيم و به جاي حضور در ژنو، خرماي ختم مذاكره را پخش كرده و يقين داشته باشيم كه به قول حضرت امام(ره) آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان در يادداشت روز امروز كيهان با عنوان " خرماي ژنو " نوشت: 1- "براي چه به ژنو مي رويم "؟ و "قرار است در مذاكره با كشورهاي 1+5 چه روي ميز بگذاريم و چه سوغاتي براي مردم كشورمان بياوريم "؟ اين پرسش ها و پرسش هاي مشابه ديگري از اين دست، اگر در گذشته اي نه چندان دور و مخصوصاً قبل از ترور دانشمندان هسته اي ايران، پاسخ- با عرض پوزش از مسئولان هسته اي كشورمان- نيم بندي داشت، امروزه آن پاسخ نيم بند نيز وجود ندارد و حضور تيم مذاكره كننده جمهوري اسلامي ايران در نشست ژنو كه قرار است روز سه شنبه 16آذرماه 89-7 دسامبر 2010- در پايتخت سوئيس برگزار شود، عبث و بي نتيجه به نظر مي رسد. ممكن است مسئولان محترم كشورمان به اين توضيح اشاره كنند كه جمهوري اسلامي ايران از مدتها قبل رسماً اعلام كرده است موضوع نشست ژنو "هسته اي " نيست، بلكه موضوع نشست، گفت وگو با 1+5 درباره بسته پيشنهادي ايران است و مسئله هسته اي در اجلاس ژنو، تنها در محدوده بسته ياد شده قابل طرح خواهد بود. اين توضيح اگرچه برخاسته از حضور عزتمندانه ايران اسلامي در چالش هسته اي است ولي از سوي ديگر خانم "اشتون " مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا كه رياست تيم كشورهاي 1+5 را نيز برعهده دارد، بارها اعلام كرده است كه چالش اصلي 1+5 با ايران، چالش هسته اي است و نشست روز سه شنبه ژنو از اين قاعده مستثنا نيست. بنابراين، در هر دو حالت - چه براساس نظر تيم هسته اي كشورمان و چه مطابق نظر خانم اشتون- برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران، "تمام و يا بخشي " از دستور كار نشست ژنو خواهد بود و يادداشت پيش روي با اين نگاه نوشته شده است. 2- به اين اظهارنظر كه درباره ترور دانشمندان هسته اي ايران و علت و انگيزه آن مطرح شده است، توجه كنيد؛ "از آنجا كه كشورهاي جهان اشتياق و تمايل چنداني به بمباران تاسيسات اتمي ايران ندارند و بسيار بعيد است كه ايالات متحده آمريكا نيز به چنين اقدامي دست بزند، كشورهاي خارجي ناچارند با بهره گيري از شيوه هاي غيرجنگي به هدف خود كه جلوگيري از اتمي شدن ايران است، برسند. تحريم هاي اقتصادي فزاينده نيز با همين هدف انجام گرفته است. ترور شهرياري و عباسي راهكار ديگري براي اين منظور است تا از طريق آسيب زدن به دست اندركاران فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي و دستگاهها و تاسيسات اتمي آن، لزوم حمله نظامي را منتفي كرده و از اين طريق به اهداف برسند. " در اين ديدگاه با صراحت اعلام شده است كه حمله نظامي به تأسيسات هسته اي جمهوري اسلامي ايران از سوي آمريكا و متحدانش، ناممكن است و از سوي ديگر "تحريم هاي اقتصادي فزاينده " نيز تاكنون كارآمد نبوده و مانع از ادامه فعاليت هسته اي ايران نشده است، بنابراين چاره كار، آسيب زدن به دست اندركاران هسته اي جمهوري اسلامي ايران- بخوانيد ترور دانشمندان- و در صورت امكان، اقدامات تخريبي در تاسيسات و ماشين هاي هسته اي اين كشور است. اين نظريه درباره انگيزه و علت اصلي ترور دانشمندان هسته اي كشورمان با آنچه مسئولان جمهوري اسلامي ايران براساس شواهد و قرائن موجود و برخي از اسناد به آن رسيده اند، همخواني فراواني دارد، بنابراين طبيعي است كه تصور كنيد، اين اظهارنظر از سوي يكي از مسئولان اطلاعاتي كشورمان و يا صاحب نظران تيزبين داخلي مطرح شده است. اما؛ اشتباه مي كنيد و شايد تعجب كنيد اگر بشنويد كه تحليل- بخوانيد خبر- مورد اشاره، ديدگاه و نظر- بخوانيد اعتراف- رژيم صهيونيستي است كه روز چهارشنبه 10 آذرماه- اول دسامبر 2010- روي خروجي سايت رسمي وزارت امور خارجه رژيم صهيونيستي آمده است. به بيان ديگر، اسرائيل بدون كمترين پرده پوشي اعلام مي كند ترور دانشمندان هسته اي ايران كار كشورهايي است كه خواستار توقف فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران هستند و به علت ناممكن بودن حمله نظامي و از سوي ديگر در پي بي اثر بودن تحريم هاي اقتصادي به اين راه كار رسيده اند! شايد، اين سؤال پيش كشيده شود كه چرا وزارت خارجه رژيم صهيونيستي با صراحت و به گونه اي كاملاً رسمي از نقش خود و كشورهاي مخالف برنامه هسته اي ايران، ياد مي كند؟ پاسخ اين سؤال دشوار نيست، زيرا، هدف اصلي از ترور دانشمندان هسته اي كشورمان، ارسال اين پيام است كه اگر حمله نظامي ناممكن باشد- كه هست- و اگر تحريم هاي اقتصادي بي اثر بوده اند- كه بوده اند- ترور دانشمندان و عمليات تخريبي در تاسيسات هسته اي ايران نيز در دستور كار قرار دارد. بديهي است كه در صورت انتساب ترورها به گروهك هاي مفلوكي مانند منافقين و سلطنت طلب ها و بهايي ها- اگرچه اين گروه ها مي توانند عامل ميداني ترور باشند- اين جنايت تنها در حد و اندازه يك اقدام تروريستي داخلي تفسير و ارزيابي مي شود و حال آن كه مقصود اصلي از ترورها، ارسال پيام ياد شده است. 3- اكنون جاي پاسخ به اين پرسش جدي و منطقي است كه تيم مذاكره كننده هسته اي جمهوري اسلامي ايران در ژنو دنبال چه مي گردد؟ و براساس كدام توضيح قابل قبولي قرار است در اين نشست شركت كرده و با قاتلان دانشمندان هسته اي كشورمان دور يك ميز به مذاكره بنشيند؟! گفتني است در عرف شناخته شده بين المللي و روال تعريف شده سياست خارجي، مذاكره بين دو يا چند كشور كه درباره موضوعي اختلاف نظر و يا حالت تخاصمي دارند، با دو هدف انجام مي پذيرد و هيچ مذاكره اي را نمي توان آدرس داد كه بيرون از اين دو بستر صورت گرفته باشد. الف: كشف انگيزه طرف مقابل از مخالفت با موضوع و پي بردن به علت اصرار طرف ديگر. ب: يافتن راه حل و رسيدن به يك توافق دو يا چندجانبه. اين نوع از مذاكرات در حالي است كه طرفين مذاكره، موضوع مورد اختلاف را از هر دو سو قابل تعديل و رسيدن به يك نتيجه مرضي الطرفين بدانند. و اما، در آغاز چالش هسته اي كشورمان، طرف مقابل ادعا مي كرد كه نگران انحراف فعاليت هسته اي ايران از حالت صلح آميز به توليد سلاح اتمي- DIVERSION- است. در پي اين ادعا از اكتبر 2003- پائيز 82- تمامي فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران به حالت تعليق درآمد و بازرسان آژانس علاوه بر بازرسي هاي تعريف شده در مفاد NPT و پادمان هاي مربوطه، اجازه يافتند براساس پروتكل الحاقي- كه ايران به طور داوطلبانه و موقت آن را پذيرفته بود- تمامي تاسيسات هسته اي كشورمان را به طور سرزده- از هر مكان در هر زمان- مورد بازرسي قرار دهند و چنين نيز كردند و بعد از چند سال وقت كشي و فرصت سوزي عمدي نهايتا در اجلاس پاريس- نوامبر 2004- و در پي توافق ايران با تروئيكاي اروپايي- انگليس، فرانسه و آلمان- قرار شد، ايران ظرف 3 ماه تضمين هاي عيني- OBJECTIVE GUARANTEAS- خود را مبني بر اين كه در پي توليد سلاح هسته اي نيست ارائه دهد و طرف مقابل نيز تضمين هاي محكم- FIRM GUARANTEAS- بدهد كه مفاد NPT و پادمان هاي مربوطه- از جمله تبادل دانش فني و تجهيزات براي فعاليت صلح آميز هسته اي- در مورد ايران اسلامي به اجرا درآيد. اما يك ماه بعد- دسامبر 2004- در نشست كارگروه هسته اي طرفين در لندن، طرف مقابل با صراحت اعلام كرد كه قابل قبول ترين تضمين عيني از جانب ايران، آن است كه فعاليت هسته اي خود را به طور كامل متوقف كرده و از ادامه آن دست بكشد! در پي اين نشست بود كه جمهوري اسلامي ايران، كليه فعاليت هاي هسته اي تعليق شده خود را به تدريج ازسر گرفت و... نه فقط در اجلاس لندن، بلكه پس از آن نيز- تاكنون- طرف مقابل كه به جاي تروئيكاي اروپايي به 1+5 تبديل شده بود، از هيچ تلاش غيرقانوني و بهره گيري از هيچ اقدام زورگويانه و باج خواهانه براي متوقف كردن فعاليت صلح آميز هسته اي كشورمان دريغ نكرده است كه ارسال پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل و صدور چند قطعنامه- و اخيرا قطعنامه 1929- و تحريم اقتصادي و... از جمله آنها بوده است. اكنون بايد پرسيد مذاكره با حريفي كه پيشاپيش، هدف اصلي و نهايي خود از مذاكره را توقف كامل فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران اعلام كرده و به اعتراف- تلويحي نزديك به تصريح- براي رسيدن به اين مقصود از ترور دانشمندان هسته اي كشورمان نيز امتناع نكرده و نمي كند، با چه انگيزه و براي رسيدن به كدام "توافق "! صورت مي پذيرد. نوع دوم مذاكره- بند ب- نيز با توجه به آنچه درباره بند الف آمده است اساساً مفهوم و معنايي ندارد. چرا كه در حالت دوم، طرفين مذاكره ابتدا روي يك يا چند نقطه مشترك به عنوان "كف مذاكرات " توافق مي كنند و سپس مي كوشند در جريان مذاكره با چانه زني و حك و تعديل نظرات به نقطه مشتركي به عنوان "توافق نهايي " برسند. بنابراين در حالي كه طرف مقابل نقطه شروع و پايان مذاكره را توقف كامل فعاليت هسته اي كشورمان مي داند، تيم محترم مذاكره كننده جمهوري اسلامي ايران قرار است در ژنو روي كدام نقطه تمركز كرده و براي رسيدن به چه توافقي، چانه زني كند؟! 4- مطابق اساسنامه آژانس، تمامي اطلاعاتي كه بازرسان آژانس در بازرسي هاي خود از تاسيسات هسته اي كشور عضو NPT به دست مي آورند محرمانه تلقي مي شود و افشاي آن غيرقانوني و در مواردي مي تواند درخواست خروج كشور عضو از معاهده NPT را در پي داشته باشد و مطابق اساسنامه، گزارش مديركل به شوراي حكام تنها در دو محور قابليت تنظيم و ارائه دارد. اول؛ آن كه آيا كشور عضو به بازرسان اجازه دسترسي به تاسيسات هسته اي با هدف "راستي آزمايي " داده است يا نه. دوم؛ در صورت دسترسي و انجام بازرسي ها آيا كشور عضو در فعاليت هسته اي خود از حالت صلح آميز به توليد سلاح اتمي انحراف پيدا كرده است يا نه. و اما، به عنوان نمونه آقاي آمانو- مديركل آژانس- در گزارش هاي خود كه برخي از آنها قبل از ارائه به شوراي حكام، در رسانه هاي غربي منتشر شده است، شرح نسبتاً مفصلي از جزئيات تأسيسات هسته اي ايران را ذكر كرده است. چند آبشار سانتريفيوژ نصب شده! چه تعداد از آنها با تزريق گاز در حال فعاليت هستند! و... در ضميمه قطعنامه هاي 1737 و 1747 شوراي امنيت سازمان ملل، نام تعدادي از افراد دست اندركار تأسيسات هسته اي كشورمان از جمله دكتر عباسي، آورده شده است. نام شهيد شهرياري نيز در تحريم هاي يكجانبه سناي آمريكا آمده بود و دهها جزئيات غيرضروري ديگر كه انتشار آن مطابق اساسنامه آژانس منع قانوني دارد و... 5- حالا تصور كنيد تيم مذاكره كننده هسته اي كشورمان با نمايندگان 1+5 در ژنو دور ميز مذاكره نشسته اند. طرف مقابل از ابتدا، حرف آخر خود را زده است؛ "توقف كامل فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران "!... و براي رسيدن به اين مقصود از تمامي اهرمهاي ممكن نيز استفاده كرده است. تحريم هاي اقتصادي، قطعنامه هاي شوراي امنيت، فتنه 88، ترور دانشمندان هسته اي و... خب! حالا تيم مذاكره كننده ما، قرار است چه بگويد؟ و اساساً چه نقطه مشتركي بين طرفين مذاكره وجود دارد كه به عنوان "كف مذاكرات "! انتخاب شود؟! و چه تفاهمي در ميان است كه به عنوان "توافق نهايي "! مورد تاييد قرار گيرد؟! و بالاخره، انتظار آن است امروز كه بارها قدرتمندتر از روزهاي آغاز چالش هستيم، مذاكره با 1+5 را كه از ابتدا نيز بيرون از بستر قانوني بوده است، ترك كنيم و به جاي حضور در ژنو، خرماي ختم مذاكره را پخش كرده و يقين داشته باشيم كه به قول حضرت امام(ره) آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
دیدگاه تان را بنویسید