مطهری: احمدی نژاد و مشایی یکی هستند
در واقع آقای احمدی نژاد و آقای مشایی، یكی هستند و همدیگر را كاملاً قبول دارند و به ماركس و انگلس می مانند. [می خندند] البته در مثال مناقشه نیست.
دكتر علی مطهری، نماینده مردم تهران با بیان این كه قبول ندارم حساب امثال مشایی از آقای احمدی نژاد جداست، می گوید: افكار آقای احمدی نژاد هم همین هاست و از میان نطق هایش آشكار است. ایشان هم همین حرف ها را می زند. نمی توانیم بگوییم كه مثلاً این افكار، افكار آقای مشایی است و افكار آقای احمدی نژاد نیست. ما نمی توانیم حساب این ها را از هم جدا كنیم. البته آقای احمدی نژاد این گونه افكار خود را از آقای مشایی گرفته است، ولی در حال حاضر به آن ها معتقد است. در واقع آقای احمدی نژاد و آقای مشایی، یكی هستند و همدیگر را كاملاً قبول دارند و به ماركس و انگلس می مانند. [می خندند] البته در مثال مناقشه نیست. مطهری در گفتگو با نشریه دانشجویی نسیم اعتدال، اظهار نظرهای جالبی كرده كه بخشی از آنها در ادامه می آید: - هر چه از 22 خرداد نزدیك می شویم به زمان حال، افرادی كه در مناسبات مختلف عادت كرده بودند تا برای بروز اعتراضات خود به خیابان ها بیایند، تعدادشان كاهش یافته تا به امروز كه تقریباً به صفر رسیده است. آیا به نظر شما نظرات و اعتقادات این بخش از مردم تغییر كرده است و دچار نوعی دگرگونی شده اند، فضا برایشان شفاف تر شده است یا از عواقب این نوع اعتراضات می ترسند و به خود جرأت نمی دهند تا به خیابان ها بیایند. · تعدادی از این افراد ریزش كردند. یعنی برخی از این ها قانع شدند. بخشی هم انتقاد دارند ولی نه در آن حد كه بخواهند به خیابان ها بیایند. آن عده ای كه هنوز معتقد به تقلب هستند و انتقاد جدی دارند، می بینند كه عده ی قابل توجهی نیستند و فایده ای بر كارشان مترتب نیست و كاری نمی توانند بكنند. - عده ای از 40 میلیون نفری كه در انتخابات 88 شركت كردند، اصولاً هیچ اعتقاد و التزام به نظام نداشتند و با این انگیزه رأی دادند از طریق شخص اپوزیسیون مورد نظرشان، تغییراتی بنیادین در نظام ایجاد كنند. به نظر شما چند درصد از آن 40 میلیون مشمول این قاعده می شدند؟ · ببینید، این ها عده ی نسبتاً قابل توجهی بودند، ولی دقیقاً نمی شود درصد تعیین كرد. حالا اگر در نظر بگیریم كه در دفعات قبل میانگین شصت و پنج درصد در انتخابات شركت می كردند و در انتخابات اخیر بیست درصد افزایش داشتیم، من معتقدم كه حدود نیمی از این افزایش آن یعنی ده درصد از كسانی كه در انتخابات 88 شركت كردند، به عنوان مبارزه ی با نظام آمدند و شركت كردند. یعنی فكر می كردند كه به كسی می خواهند رأی دهند كه انتقادات زیادی به دولت و نظام دارد. خیلی از این ها دنبال آزادی های اجتماعی به سبك غربی بودند. فكر می كردند كه اگر آقای موسوی بیاید، فضای فرهنگی بازتر می شود و خیلی از آزادی های اجتماعی را كسب می كنند. نمی دانستند كه آقای احمدی نژاد از نظر فرهنگی تفاوت زیادی با آقای موسوی ندارد، بلكه در مسائل فرهنگی، ایشان هم از آقای خاتمی به اصطلاح بازتر و لیبرال تر است و هم از آقای موسوی. برای همین هم هست كه آقای مشایی به صراحت می گوید كه ما این 14 میلیونی را كه به آقای احمدی نژاد رأی ندادند می خواهیم از همین راه ها، از راه تساهل و تسامح درباره ی حجاب یا مطرح كردن ایران باستان و كوروش جذب كنیم. یعنی این ها خیلی هم بیراهه نرفته اند، و می فهمند بخشی از كسانی كه به آقای موسوی رأی دادند، بالأخره دنبال این چیزها بوده اند. - و كسر قابل توجهی را هم تشكیل می دهند؛ یعنی ارزش دارد كه به خاطرش انسان از بعضی اصول بگذرد! · خیر، یعنی این كارها درست خلاف اصول گرایی است. به هر حال یك درصدی بودند كه شاید برای اولین بار بود كه رأی می دادند فقط برای این كه فكر می كردند قرار است یك تغییر اساسی در نظام ایجاد شود. - بعد از انتخابات، امثال آقایان كدیور، مهاجرانی و گنجی به وضوح هرچه تمام تر، دشمنی و خصومت خود را با نظام فریاد زدند. از تك تك این افراد، به عنوان پتكی استفاده می شود تا بر سر آقای خاتمی بزنند؛ زیرا همكاران سابق آقای خاتمی بوده اند و در دوران آقای خاتمی به نوعی از جانب ایشان صاحب منصب شده اند. آیا به نظر شما این نحوه تجزیه و تحلیل صحیح است كه چون فردی زمانی با شخصی همكار بوده و یا منصوب وی بوده، آن شخصی كه وی را نصب كرده باید الی الأبد پاسخ گوی اعمال وی باشد؟ چون اگر ما بخواهیم این الگو را استفاده كنیم، همین رابطه برای آقای احمدی نژاد و اطرافیانشان نیز قابل استفاده است؛ مثلاً آقایان مشایی، رحیمی، مرتضوی و امثالهم نیز دارای مشكلاتی هستند و می شود از آن ها علیه آقای احمدی نژاد استفاده كرد. در صورتی كه وقتی این نوع محاسبات به آقای احمدی نژاد می رسد، امثال روزنامه ی كیهان و رجانیوز می گویند كه حساب آقای احمدی نژاد و اطرافیانش از هم جداست. بعد از آن هم گریزی می زنند به برخی سخنرانی های رهبری كه مثلاً می فرمایند " مسائل را اصلی - فرعی كنید. ما نباید مسائل اصلی را با مسائل فرعی اشتباه بگیریم. مسائل فرعی مهم هستند و باید به آن ها پرداخته شود ولی نباید آن ها را اصلی و سیاه نمایی كنیم. " همچنین بفرمایید آیا درست است كه كسانی كه در قوه ی قضائیه پرونده دارند، هر كدام به نوعی مشكل دار هستند، سابقه ی آن چنان شفافی ندارند، این ها شخصی را كه در رأس قوه ی مجریه است احاطه كنند و بعد هم ما بگوییم كه این مسائل فرعی است؟ اگر مسائلی به این مهمی فرعی هستند، پس مسائل اصلی چیست؟ · درباره ی قسمت اول سؤالتان كه اگر كسی منصوب مقامی باشد كارهایش چه حكمی دارد؟ به عقیده ی من كارهایش تا زمان مسئولیتش یعنی تا زمانی كه منصوب مافوقش است، ملاك عمل است. اگر در دوران مسئولیتش كار خلافی انجام دهد، ما می توانیم به مافوقش انتقاد كنیم كه شما چرا این فرد را منصوب كردید ولی این كه سایر كارهای او در طول عمرش را به مقام مافوق ربط بدهیم، این به نظر من كار جوانمردانه و درستی نیست. اما قسمت دوم سؤالتان؛ اگر ما می توانیم كارهای برخی منصوبین درگذشته را به حساب مقام مافوق بگذاریم، خب امروز هم همین طور است. امروز هم كارهای برخی از منصوبین و نزدیكان رئیس جمهور می تواند مرتبط با خود رئیس جمهور باشد و به حساب وی نوشته شود. اما این كه بعضی می گویند به حكم نظر رهبر انقلاب، ما نباید مسائل فرعی را به جای مسائل اصلی قرار دهیم، اصل این حرف درست است. نباید مسائل مهم تر را رها كرد و به مسائل كم اهمیت ترپرداخت. اما ما این مسائل را مهم می دانیم، این ها را مسائل اصلی می دانیم. این كه مكتب ایران مطرح شود و یك كسی با عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور بگوید كه ما امروز باید به جای مكتب اسلام از مكتب ایران سخن بگوییم چون از مكتب اسلام برداشت های مختلفی می شود، ما نمی توانیم بگوییم این یك مسأله ی فرعی است. این یك مسأله ی اصلی است. اگر شهید مطهری در قید حیات بود، قطعاً عكس العمل شدید نشان می داد، همان طور كه علمایی مانند آقای مصباح یزدی و برخی مراجع تقلید عكس العمل شدید نشان دادند. نمی توانیم بگوییم كه این ها مسائل جزئی است. این ها چیزهایی است كه راه انحراف انقلاب را باز می كند. یا مثلاً سیاست دولت در باب مسائل فرهنگی، تا حدود زیادی سیاست رهاسازی است. این دولت اعتقادی به نظارت بر مسائل فرهنگی ندارد. قائل به تساهل و تسامح در مسأله ی حجاب، فیلم های سینمایی، فیلم های شبكه ی پخش خانگی، تئاتر، ورزش بانوان و غیره است. بعد بگوییم كه این ها مسائل فرعی است و ما نباید راجع به این ها صحبت كنیم چون سران فتنه بهره برداری می كنند! نه، ما این ها را مسائل اصلی می دانیم و هیچ منافاتی با آن حرف رهبر انقلاب ندارد. - به نظر شما دلیل این كه رسانه هایی هم چون روزنامه ی كیهان، رجانیوز و امثالهم اصرار دارند كه جدایی قائل شوند بین آقای احمدی نژاد و آقای مشایی چیست؟ به نظرتان آیا ممكن است به این دلیل باشد كه این دست رسانه ها نمی خواهند به اشتباهشان كه همان حمایت بی محابا از آقای احمدی نژاد بوده است اعتراف كنند؟ · درباره ی احتمالات نمی توان قضاوت كرد. من قبول ندارم كه حساب این ها از آقای احمدی نژاد جداست. افكار آقای احمدی نژاد هم همین هاست و از میان نطق هایش آشكار است. ایشان هم همین حرف ها را می زند. نمی توانیم بگوییم كه مثلاً این افكار، افكار آقای مشایی است و افكار آقای احمدی نژاد نیست. ما نمی توانیم حساب این ها را از هم جدا كنیم. البته آقای احمدی نژاد این گونه افكار خود را از آقای مشایی گرفته است، ولی در حال حاضر به آن ها معتقد است. - یعنی می شود گفت كه آقای احمدی نژاد و آقای مشایی، دو روی یك سكه هستند. · بله! یكی هستند. همدیگر را كاملاً قبول دارند و به ماركس و انگلس می مانند. [می خندند] البته در مثال مناقشه نیست. - شهید مطهری در حدود سال 56 دغدغه ی خیلی شدیدی داشتند پیرامون گروهی به نام « منهائیون ». به نظر شما چه شباهت هایی بین این گروه و بخشی از گروه فعلی حاكم در قوه ی مجریه وجود دارد؟ كسانی كه اسلام بدون روحانیت را می خواهند یا كسانی كه اسلام را با ولایت فقیه ولی بدون دیگر مراجع تقلید می پسندند. بلكه آن قسمتی را هم كه از ولایت فقیه قبول دارند، شاید از روی استیصال باشد. یعنی نهایتاً منظورم همان باوری است كه برخی، مراجع تقلید را طفیلی به حساب می آورند و بین نظر یك مهندس الكترونیك و یك مرجع تقلید، هیچ تفاوتی قائل نمی شوند. · نمی توانیم این گروه فعلی را كاملاً مشابه گروه هایی كه قبل از انقلاب و اوایل پیروزی انقلاب وجود داشتند بدانیم. گروه هایی كه در آن زمان وجود داشتند، مثل سازمان مجاهدین خلق و گروهك فرقان، خودشان را در شناخت اسلام بی نیاز از روحانیت می دانستند. یعنی می گفتند كه ما در شناخت اسلام، خودكفا هستیم و برای شناخت دین احتیاجی به مراجعه به كارشناسان دین و اسلام شناسان یعنی مراجع و روحانیت نداریم. خودمان مراجعه می كنیم به كتاب و سنت و از اسلام برداشت می كنیم، اصطلاحاً اجتهاد رأی می كنیم. در این گروه فعلی نمی خواهیم بگوییم به آن شدت چنین مسأله ای مصداق دارد، ولی روحیه و نگاهی شبیه آن روحیه و نگاه منتها با درجه ی پایین تری وجود دارد كه عملاً خودشان را كارشناس دین می دانند و در مسائل تخصصی دین اظهار نظر می كنند. یك نشانه هایی از احساس خودكفایی در شناخت اسلام در این ها و اظهار نظرهای غیرمتخصصانه ای كه می كنند، هست. مثلاً می گویند دولت نسبت به امر به معروف و نهی از منكر هیچ مسئولیتی ندارد و این كار وظیفه حوزه های علمیه و روحانیت است نه ما. این یك اظهار نظر فقهی است؛ در حالی كه همه ی فقها متفق القول اند كه امر به معروف و نهی از منكر، آنجایی كه نیازمند اعمال قانون و اعمال زور است، وظیفه ی دولت است و كار مردم نیست. می خواهم بگویم كه از این جهات یك شباهت هایی وجود دارد و الّا فاصله ی زیادی بین این گروه و گروه های آن دوره وجود دارد. در واقع ما فقط زنگ خطر را به صدا در می آوریم و هشدار می دهیم كه گاهی یك شباهت هایی دیده می شود. - قضیه ی شكایت آقای احمدی نژاد از خودتان به كجا رسید؟ · در تاریخ 22/3/89 از بنده شكایتی شده بود، بعد احضاریه ای آمد كه از طریق هیأت رئیسه ی مجلس به بنده داده شد و من با این كه می توانستم مراجعه نكنم به دلیل مصونیت سیاسی كه یك نماینده دارد، ولی در عین حال احترام گذاشتم و مراجعه كردم و در تاریخ پنجم مرداد گذشته در شعبه ی 2 دادسرای كاركنان دولت حضور پیدا كردم و توضیحاتی دادم. لایحه ای را وكیل من نوشته بود، دفاعیه ای را هم خود من نوشته بودم، به آن ها تقدیم كردیم. آن آقای بازپرس توصیه می كرد كه با هم صلح كنید تا مسأله تمام شود. گفتم ما كه از اول حرفی نداشتیم، این آقایان بودند كه شروع كردند و اگر دوست داشتند كه صلح كنند ما آماده ایم و مشكلی نداریم. ما بالأخره انتقادهایی داشتیم و داریم و بالأخره وظیفه ی یك نماینده است كه اظهار نظر كند. - یعنی شما نمی خواهید اعاده ی حیثیت كنید؟ · نه؛ چیز مهمی نیست. - تعجب نكردید وقتی متوجه شدید كه رئیس جمهور از شما شكایت كرده است؟ به هر حال تا به حال سابقه نداشته كه آقای احمدی نژاد از كسی شكایت كند. درست است؟ · بله. - چون آقای احمدی نژاد هم مدام تأكید می كنند كه همیشه من را تخریب می كنند، به من تهمت می زنند، من به این مسائل كاری ندارم. برای من مهم نیست و از این قسم حرف ها كه همه شنیده ایم. اصلاً چرا فقط از شما شكایت كرده اند؟ بالأخره منتقدین دیگری هم هستند. · چرا؛ آقای رحیمی از آقای توكلی، آقای نادران و من شكایت كرده اند. ولی آقای رئیس جمهور فقط از من شكایت كرده اند. نمی دانم، شاید چون حرف های من صریح تر و مؤثرتر بوده است. - شكایت آقای رحیمی به كجا رسیده است؟ · هیأت رئیسه ی مجلس معتقد بود كه پرونده ی آقای رحیمی باید بررسی شود. اگر ایشان مجرم بود كه معلوم می شود حرف شما درست بوده و خود به خود این شكایت لغو می شود و اگر ایشان مجرم نبود، آن وقت است كه این شكایت پیگیری می شود. - پس فعلاً مسكوت مانده است. · بله. .... - چه شد كه در شورای نظارت بر صدا و سیما مجدداً نامزد نشدید. جریان از چه قرار بود؟ آیا نمایندگان حاضر بودند مجدداً شما را به عنوان یكی از دو نماینده ی خود در آن شورا برگزینند؟ · چون عضو هیأت نظارت بر مطبوعات شدم، دیگر در آن جا كاندیدا نشدم، چون نمی رسم. اگر كاندیدا می شدم، فكر می كنم رأی می آوردم. - نظر شما راجع به «قهوه ی تلخ» چیست؟ آیا ممكن است كه در صورت سهل انگاری مسئولین ذیربط، شبكه ی خانگی به نوعی تهدید بدل شود؟ · نه. تهدید كه نمی تواند باشد؛ اگر وزارت ارشاد درست ممیزی كند، درست نظارت كند. - به هر حال نحوه ی ممیزی های وزارت ارشاد كه در حال حاضر كاملاً مشخص است. · بله. وزارت ارشاد را باید درست كنیم. مشكل سر همین ارشاد است. مثلاً من یك قسمتش را دیدم كه داشتتد جلوی پادشاه با آهنگ تندی می زدند و می رقصیدند. خب ارشاد چرا باید به این صحنه مجوز بدهد؟ این قسمتش را باید ایراد بگیرند. به هر حال آهنگ آن صحنه غنا و حرام است. - مخصوصاً این كه آن صحنه تقریباً شبیه سازی شده ی همان رقص چاقوست كه در برخی مراسم عروسی انجام می شود. در آن جا خانم ها می رقصند و در این جا آقایان. · اِ؟! من خبر ندارم. شما واردی! - [خنده] نه، بنده هم از نزدیك ندیده ام، ولی در جریان هستم و شنیده ام كه چنین مراسمی در برخی محافل كه پایبند به محرم و نامحرم نیستند انجام می شود. بعد نكته ای كه در این میان هست، اگر صدا و سیما به دلیل به توافق نرسیدن سر مسائل مالی با سازندگان این مجموعه ها، باعث شود كه این ها از طریق شبكه ی خانگی توزیع شود، دیگر نمی تواند كنترلی بر محتوای آن داشته باشد. · نه. ببینید! اصلاً ما نباید وارد این محاسبات مالی شویم. ما یك اصولی داریم كه آن اصول باید رعایت شود. اگر یك سریالی با این اصول سازگار باشد مجوز بدهند وگرنه ندهند؛ هم صدا و سیما و هم ارشاد. این دو باید با هم هماهنگ باشند. اصلاً معنی ندارد كه یك فیلم را مثلاً صدا و سیما اجازه ندهد، ارشاد اجازه بدهد! این مشكل الآن در فیلم های سینمایی هم هست. ارشاد برای خودش یك فضایی دارد و صدا و سیما فضای دیگری. اگر مجموعه ای درست نیست و از نظر محتوا خلاف شرع است، در همه جا خلاف شرع است. معنی ندارد كه بگوییم در سینما اشكالی ندارد و در تلویزیون اشكال دارد. باید این را یك كاسه كنیم. - در واقع این راه فراری می شود برای برخی كه مجموعه ها و یا فیلم هاشان مشكل ممیزی و محتوایی دارد. · بله. راه فرار می شود. این هم دقیقاً به دلیل همان سیاست های فرهنگی دولت است. چون دولت سیاست های فرهنگی اش باز است، این اختلاف نظر پیدا شده. صدا و سیما بالأخره زیر نظر رهبری است و به اصول بیشتر پایبند است، ولی ارشاد چون در واقع زیر نظر آقای مشایی است، چندان به اصول پایبند نیست. - به نظر شما این مجموعه از نظر شبیه سازی تاریخی، در بعضی موارد شیطنت هایی نكرده است؟ · نه. آن طور بخواهیم نگاه كنیم كه همه ی فیلم ها اشكال دارد. در كل مجموعه ی خوبی است، فقط برخی صحنه ها مثل همین صحنه ی رقص با توجه به آهنگش اشكال دارد. این ها كم كم جلو می روند. چون برای تلویزیون ساخته اند باز نسبتاً رعایت كرده اند. دفعه ی بعد بخواهند بسازند این گونه نیست، مگر این كه ارشاد نظارت كافی داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید