كيهان:مرد جنگی نمی خوابد
صياد يقين كرده بود جايگزين و جانشين شدن را، و باور داشت كه انسان مدام با موقعيت گرفتن- يا نگرفتن- «مبتلا» و امتحان مي شود. آن روز كه مقتداي انقلاب پيش پيكر پاكيزه صياد بر زانو نشست و بر آن جان مطهر بوسه اي غبطه برانگيز زد، ابراز مشتاقي و قدرشناسي نسبت به اين «مرد جنگي» بود.
«مرد جنگي نمي خوابد»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛مرد جنگي، بيدار و هميشه هوشيار است. ا نّ اخا الحرب الار ق. مرد جنگي يك موقعيت ياب و رادار هميشگي است. مي داند كجاست و پيرامونش را مي شناسد. سپهبد علي صياد شيرازي يكي از آن مردان جنگي بود. نه از آن جهت كه فقط نظامي كاركشته اي بود، كه قطعاً بود؛ مرد جنگي بود يعني «اخاالحرب» - نگوييد پس چرا روز روشن مقابل خانه اش بي هيچ محافظي ترور شد. به تعبير اميرمؤمنان(ع) هر انساني را سپري است در برابر مرگ و چون اجل سر رسد، آن سپر گشوده شود و تير كارگر افتد. و اساساً «ترور» پهلواناني كه مرد جنگند، شيوه عاجزانه اهل شقاوت و نفاق است، همچنان كه صيادي شهادت، هنر مردان خداست.- صياد مرد جنگي بود به اين اعتبار كه موقعيت شناس بود. مي گويند فراوان آيه 561 (آخر) سوره انعام را تلاوت مي كرد و متذكر مي شد. «و هوالذي جعلكم خلائف الارض و رفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم فيما آتاكم. خداوند كسي است كه شما را جانشينان زمين قرار داد و برخي از شما را بر بعضي ديگر درجه و برتري داد تا شما را در آنچه داده بيازمايد». صياد يقين كرده بود جايگزين و جانشين شدن را، و باور داشت كه انسان مدام با موقعيت گرفتن- يا نگرفتن- «مبتلا» و امتحان مي شود. آن روز كه مقتداي انقلاب پيش پيكر پاكيزه صياد بر زانو نشست و بر آن جان مطهر بوسه اي غبطه برانگيز زد، ابراز مشتاقي و قدرشناسي نسبت به اين «مرد جنگي» بود. سخن از «اصولگرايي» و جبهه بزرگ و مباركي است كه با همين نام طي دهه اخير پا گرفت و اسباب برآمدن مجالس هفتم و هشتم، و دولت هاي نهم و دهم را فراهم ساخت. استقبال عمومي از اصولگرايان در اوج سيطره جريان نفاق جديد بر مجلس و دولت، حاكي از آن بود كه افكار عمومي نيز به سان سياستمداران انقلابي، نگران غلبه اباحي مسلكي و زوال اصول و آرمان هاي انقلاب است. ظهور جريان اصولگرايي در كشور به مفهوم آن نبود كه پيش از آن اصولگراياني در كشور نبوده اند بلكه به معناي كمرنگ شدن اصول نزد طيفي از صاحب منصبان و سياستمداران بود كه اتفاقاً روزگاري از همه انقلابي تر و اصولگراتر و خط امامي تر مي نمودند اما به تدريج بند را به آب داده و به خيال موج سواري سياسي، غرق شده و از دست رفته بودند. جبهه بزرگ اصولگرايي هنگامي پا گرفت كه دشمن به واسطه «خواب مردان سياست» از هر سو به كشور تاخته بود، از اقتصاد و فرهنگ كشور بگيريد تا سياست داخلي و خارجي. اصولگرايان در چنين فضايي و پس از قريب 7 سال خون دل خوردن، جانشين و جايگزين مجلس ششمي ها و دولت هشتمي ها شدند. و تاريخ از سر گرفته شد؛ هلاكت و انتحار گروهي به دست خود و جانشين شدن اهل ايمان، اما نه براي تن آسايي و عافيت طلبي و خوش باشي يا احياناً به راه هلاك شدگان پيشين رفتن. «ثم جعلناكم خلائف في الارض من بعدهم لننظر كيف تعملون. پس شما را بعد از آنها ]گروه ستمگر[ در زمين جانشين قرار داديم تا ببينيم شما چه مي كنيد» (آيه 41 سوره يونس). دوره اي مالامال از محنت و غصه و خيانت و سختي گذشت تا پس از آن گشايش حاصل شد. «(جز خدا) كيست كه مضطر را اجابت كند و بدي ها و سختي ها را كنار زند و شما را جانشينان زمين قرار دهد؟ آيا اله ديگري همراه خداوند است؟ چه اندك متذكر مي شويد!». (آيه 26 سوره نمل) به يقين حاكميت اصولگرايي در مجالس هفتم و هشتم و دولت هاي نهم و دهم، توفيقات و بركات بسياري را براي كشور و ملت به ارمغان آورده است. بي آنكه بخواهيم از كاستي ها و كمبودها و خطاها و احياناً برخي تخلف ها و خيانت ها چشم بپوشيم، انصاف بايد داد كه عملكرد اصولگرايان در زمينه خدمتگزاري، عدالت خواهي، مبارزه با فساد و تبعيض و فقر، و دفاع عزتمندانه از كيان كشور در مقابل مستكبران اصلا قابل قياس با عملكرد خيانت آلود جريان اصول گريز يا اصول ستيز قبلي نيست. اما با وجود اين كارنامه انباشته از نقاط عطف و درخشان، نمي توان از خلل ها و فتنه ها و رخنه جويي هاي دشمنان و منافقين غافل شد؛ حركتي كه به ويژه پس از فتنه رسوا و منكوب شده سال گذشته وارد فاز جديدي شده است. تمركز فتنه جديد بر خلل جستن و شكاف انداختن در رمز اقتدار جبهه اصولگرايي يعني وحدت و همدلي و كوشايي بر مدار ولايت و رهبري است. جريان منهزم فتنه با انواع ترفندها از جمله ايجاد بدگماني مي كوشد ميان دولت (خط مقدم مقاومت و خدمت) و مجلس (پشتوانه بزرگ و تعيين كننده خط مقاومت و خدمت) شكاف اندازد اما به اين بسنده نمي كند بلكه درصدد است فراكسيون 022 نفره اصولگرايان در مجلس را نيز دچار انشقاق كند همچنان كه از رخنه جويي در اجزاء دولت- به ترفندهاي گوناگون- غافل نيست. برخي غفلت ها در فراكسيون اصولگرايان- از سوي شماري از اعضا- و غفلت هاي مشابه از سوي برخي دولتي ها كه بازي از سر غفلت در زمين و پروژه دشمن و زدن ساز موافق دشمنان (ساز مخالف با اصولگرايي) را تداعي مي كند، قاطبه اصولگرايان را به هوشياري دوچندان فرا مي خواند، هرچند كه اين خطاها در قياس با توفيقات بزرگ و انسجام قاطبه اصولگرايان اساساً قابل ذكر نباشد يا بزرگ نمايي برخي از اختلافات، اساساً و به درستي، عمليات رواني دشمن براي القا و ايجاد اختلاف مبنايي و آغاز شكاف افكني تلقي شود. امير مؤمنان علي عليه السلام هنگامي كه مالك اشتر را به ولايت مصر مي فرستاد، نامه اي خطاب به مردم آن ديار نوشت كه حاوي 2 مضمون بود، يكي نگراني از رخنه جويي و غلبه جبهه مفسدي كه مقابل امام صف كشيده بودند و ديگري آگاهي بخشيدن به اينكه مرد جنگي تن به سستي و سنگيني و خواب نمي دهد تا در كمين دشمن افتد. «... به يقين من به ملاقات پروردگار مشتاقم و پاداش نيكوي او را منتظر و اميدوار. اما نگرانم كه نابخردان و ستمگران حاكم شوند و اموال الهي را دست به دست ميان خود بگردانند و بندگان خدا را به بردگي بگيرند و با صالحان بجنگند و با فاسقان حزب تشكيل دهند. پس، از آنها كسي است كه شراب نوشيد (وليد بن عقبه) و حد تازيانه بر او جاري شد... آيا نمي بينيد اطرافتان را كه چگونه مرزهاي شما رو به كاهش مي رود و شهرهاي شما چگونه فتح مي شود... خدايتان بيامرزد! بسيج شويد براي جهاد با دشمنانتان و سنگيني نكنيد كه در اين صورت، در خواري فرو مي رويد و در ذلت پناه مي گيريد و پست ترين موقعيت زندگي نصيب شما مي شود. و انّ اخا الحرب الارق و من نام لم ينم عنه. همانا مرد جنگي هميشه بيدار است و هر كس به خواب رود، دشمن او به خواب نمي رود». (نامه 26 نهج البلاغه). مرد جنگي ملاك دارد. هيجان هايش با همت بلند او گره خورده است. او در كمين نمي افتد چون مهار هيجان خود را در زمينه «خواستني ها» و «دلخوري ها و ناگواري ها» رها نكرده است. اصولگراي تراز دين، نهايت همتش را مستي نعمت، گروكشي، خودشيفتگي، خوش باشي، و خنك دل خود بر سر خشم و غضب شخصي قرار نمي دهد. همت و دل مشغولي و جديت او فراتر از مدار تنگ خودمداري است. امير مؤمنان در نامه 66 نهج البلاغه به عبدالله بن عباس متذكر مي شود «اما بعد، انسان از چيزي شادمان شود كه هرگز فوت نمي شود و از دست نمي رود.و براي چيزي محزون و غصه دار شود كه هرگز نصيب او نمي شود. پس نبايد رسيدن به لذتي يا خنك كردن دل از غيظ و غضبي برترين چيزي باشد كه تو از دنيا به آن مي رسي بلكه برترين مراد تو بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد و شادماني تو بايد براي چيزي باشد كه پيش فرستاده اي و تأسف و غصه تو بر آن چيزي كه بر جاي مي گذاري، و همت تو بايد براي بعد از مرگ باشد». تنها خللي كه مي تواند به اصولگرايي اصولگرايان آسيب زند و اين جبهه بزرگ و منسجم را دستخوش انشقاق كند، كوتاه شدن قد همت هاي بلند در حد هيجان هاي شخصي- دميدن در روحيه «از خود متشكر بودن» و «خالي كردن خشم براي خنك كردن دل از دلخوري ها»- است. به يقين وسواسان خناسي در اين ميان هستند كه كار ويژه شان «شرارت»، «پنهانكاري» و «وسوسه» است، فرقي هم نمي كند اين وسوسه گران خزيده در لباس دوست و خوش نما، راهي به عرصه مطبوعات و احزاب بخزند يا به جانب اصولگرايان مجلس و دولت بخزند. اگر هم بعضاً حاشيه هاي تلخي در مجلس يا دولت اصولگرا پديد مي آيد، آبشخور آن را بايد در همين آميزش «رخنه» و «خواب» و «مستي نعمت» جستجو كرد كه غبار بر چهره حقيقت مسئوليت و امانتداري و امتحان مي نشاند. آنجاست كه مي بيني پاي گاوهاي پيشاني سفيدي مثل «هوشنگ- الف» به همايش ايرانيان و نظاير آن باز مي شود يا حيله شرعي «وقف دانشگاه آزاد» رأي مي آورد همچنان كه فوريت طرح نظارت بر نمايندگان مجلس از رأي و تصويب باز مي ماند. كار به آنجا مي رسد كه فلان نماينده وابسته به جريان ورشكسته فتنه، جرئت مي كند لاف بزند «ائتلاف نانوشته اي ميان ما و برخي نمايندگان اصولگرا به وجود آمده و فراكسيون اصولگرايان رو به انشعاب است»! نشست صميمانه 42 تن از سران جبهه اصولگرايي به دعوت رئيس جمهور كه دو هفته پيش انجام گرفت و توافق تقريباً قاطع شوراي مركزي فراكسيون اصولگرايان بر سر انتخاب رئيس -با وجود رقابت 2 نامزد- و نيز همدلي دولت و مجلس در مقاطع گوناگون به خودي خود شاهدي است بر اين كه منافقين و فتنه گران آلت دست دشمن، بخيه بر آب مي زنند و صرفاً دست خيانت و خباثت خود را رو مي كنند. بي ترديد بسياري از فضاسازي هاي رسانه اي در زمينه اختلاف اصولگرايان، صرفاً كاربرد القايي و جنگ رواني دارد. همچنين نبايد فراموش كرد كه اصولگرايي يك «جبهه» است نه «حزب» و از ابتدا تنوع و تكثر اضلاع به شرط پايبندي به مباني و اصول پذيرفته شده است كه عملكرد جبهه متحد اصولگرايان در انتخابات مجلس هشتم و اجماع- تقريبا كامل- بر سر نامزدي دكتر احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري دهم از جمله نشانه هاي آن است. اما نبايد از ياد برد كه خلل ها و روزنه هايي ولو كوچك در سدي بزرگ- اگر به موقع چاره جويي و مسدود نشود- مي تواند فاجعه آفرين باشد. دشمن براي زدن خط اول اصولگرايان (دولت) نقشه هاي فراوان چيده، همچنان كه براي انشقاق و آشفتگي در پشتوانه استراتژيك خط مقدم (مجلس). و خطاست اگر به مرزبندي هاي جعلي «دولت- مستقل از دولت» يا «فراكسيون حاميان دولت- فراكسيون اصولگرايان منتقد» اعتبار قائل شويم. مرزبندي حقيقي، مرزبندي بزرگ «انقلاب- ضدانقلاب» و «جبهه پيشرفت و عدالت- جبهه عقب ماندگي، وابستگي و تبعيض» است و هر مرزسازي ديگري كه حاشيه ها را جاي اصول بنشاند و به خط كشي ميان دولت و مجلس يا درون فراكسيون اصولگرايان منجر شود، به يقين انحرافي، القايي و فرصت سوز است. رقابت و عداوت را نبايد به اردوگاه بزرگ اصولگرايي كشاند و هر كس عملگي چنين رقابت و عداوتي را بكند، يا سرانگشت رخنه دشمن است و يا انسان كم ظرفيتي كه قابليت سواري دادن به دشمن را دارد و بنابراين اهليت مشورت و هم نشيني ندارد. درباره توان دشمن زمين خورده و جريان منفعل و متأثر از آن كه در فتنه سال گذشته تن به هر خفتي داد، نبايد اغراق كرد اما در عين حال از دشمن زخم خورده هم نبايد غافل شد. دشمن خواب هايي مي بيند، نبايد به خواب او رفت! آنچه اطمينان آفرين است كاستن از فاصله ها، عمق بخشيدن به الفت و محبت ها، راندن اختلاف افكنان و بدگوياني كه بدگماني مي پراكنند و قدرشناسي نعمت ولايت و رهبري از طريق نصب العين قرار دادن رهنمودهاست. و اين نعمتي است كه منافقين و فتنه گران از آن محرومند و حسادت مي برند و به انحاء مختلف نسبت به آن غيظ و غضب مي ورزند. ...ره دراز است سبك تر بشتابيم اي قوم خصم بيدار است، يك چشمه بخوابيم اي قوم نه بنوشيم از اين رودكه زهرآلوده است غوطه بايد زد و بگذشت كه پل فرسوده است ... مي رويم امروز با صاعقه همپاي سفر گردباديم و ز سر تا به قدم پاي سفر
دیدگاه تان را بنویسید