نظر رفیقدوست درباره ولایت پذیری دولت
آنچه که ظاهر قضیه را میبینیم عدم اطاعت از ولایت را در این دولت بیشتر میبینم.
همشهری ماه: آنچه که ظاهر قضیه را میبینیم عدم اطاعت از ولایت را در این دولت بیشتر میبینم. رفیق دوست در مصاحبه با همشهری ماه از انحراف فکری در جریان اصولگرای حاکم اظهار نگرانی میکند و میگوید که عدم اطاعت از ولایت را در دولت فعلی بیشتر از دولتهای قبل میبیند. بخشهایی از با محسن رفیقدوست در ادامه میآید: • اخیرا زیاد سراغم میآیند، من هم زیاد مصاحبه میکنم. بعضی وقتها هم مصاحبهها جنجالی میشود، چون آدمی هستم که حرف زیاد دارم اما به دنبال این نمیروم که حرف بزنم. دنبال جنجال نیستم. اگر از من سوال کنند من سوال را جواب میدهم و بنا ندارم درباره آنچه از من میپرسند دروغ بگویم یا راست را نگویم، چون رسم بوده تا قبل از انقلاب، تاریخ را برای ما مینوشتند و ما هم بخشی از تاریخ این مملکتیم. بنا به این دلیل اگر در هر موردی از من سوال شود، نظرم را قطعا میگویم و فکر نمیکنم این نظر گفتن برای من تبعات منفی دارد. اگر مطلب تاریخی هم بگویند من عین تاریخ را بازگو میکنم، حالا میخواهد در این بازگو کردنها به کسی بربخورد یا نخورد. کاری ندارم به اینکه این گفتنها به نفع کسی باشد یا به ضرر دیگری شود و تا حالا دلخوری و مشکلی هم بابت این موضوع پیش نیامده. • تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سیر سیاست جهانی به جایی رسیده بود که تقریبا با داستان کمپ دیوید که قبل از انقلاب به وجود آمد، مساله فلسطین منتفی شد. یعنی آن قدرتی که امروز در آمریکا حاکم است و بنا به لابی صهیونیسم در خیلی جاهای اروپا حاکم است، موفق شد قضیه را تمام کند، اما در این میان انقلاب اسلامی پیدا شد و سفارت مخفی فلسطین در ایران سفارت علنی شد و یک امامی پیدا شد که گفت اسرائیل باید از بین برود، آن جریانی که در جهان بود از بین نرفت تضعیف شد، دشمنی دنیا با ما بهخاطر عدم همکاری ما با سیاستهای قلدرمآبانه قدرتهای بزرگ است. هستهای بهانه است، لذا ممکن است ما خیلی مشکل پیدا کنیم اما نباید کوتاه بیاییم. باید فشارها را در داخل تحمل کنیم، آن چیزی که به ما ضربه میزند، تفرقه و خودمحوری و تکمحوری در کشور است. • ببینید، نظام ما یک نظام ولایی است با همه مسائلی که در سلسله مراتب قانونی داریم. اگر تابع ولایت باشیم مشکلات کمتر میشود. در ماه رمضان امسال مقام معظم رهبری در جمعهایی که داشتند یک نقطه را هدف گرفتند و آن اینکه اختلافها را کنار بگداریم، متحد شویم یک حرف را بزنیم. از نظر اجرایی من به یک خاطره از سال 61 یا 62 برمیگردم که خدمت امام(ره) رسیدم و راجع به اقتصاد از ایشان سوال کردم که «در دولت دعوای دولتی- ملتی زیاد است. من نظر حضرتعالی را راجع به صنعت و تجارت و کشاورزی سوال میکنم آیا اینها باید دست دولت باشد یا دست ملت؟» امام فرمودند «صنعت، مسکن، تجارت و کشاورزی اینها دست مردم باشد و دولت سیاستگذار، برنامهریز، هدایتگر و اجرا کننده باشد.» در کشور ما در هر شرایطی این اصل واقعا پیاده شود نه اینکه نمایش بدهیم و این قدر شبه دولتی درست کردیم که هر چه بدهیم میرود زیر دست دولتیها. امام(ره) در آن ملاقات به من گفت «زندگی مردم را دست کارمند ندهید» این حرف خیلی معنی دارد، یعنی چی؟، یعنی اینکه برای گرفتن تاییدیه یک کالایی که در گمرک بخواهد خارج شود نباید این همه بوروکراسی ایجاد شود. لذا حل مشکلات اقتصادی کشور در یک کلمه خلاصه میشود و آن تولید است و تولید دست بخش خصوصی است. • وقتی من بنیاد را تحویل میدادم مقام معظم رهبری فرمودند که «بنیاد زیر صفر بود، حاج محسن آن را در سکوی پرواز آورد الان بهترین وقت پرواز است» اما وقتی بنیاد را از آقای موسوی تحویل گرفتند، بودجه جانبازان سه میلیارد و چهارصد میلیون تومان بود که 2 میلیارد و 400 میلیون تومان را دولت میداد یک میلیارد را قرار بود بنیاد تحت ریاست آقای موسوی بدهد. به من گفتتند یک میلیارد هم نمیتواند بدهد. • در جلسهای که در خدمت مقام معظم رهبری بودیم که باید من را معرفی میکردند، موسوی گفت من مخالفتی با آقای رفیق دوست ندارم. فقط میدانم ایشان هم بیاید، میرود جزو چند نفری که الان جناح راست هیات دولتند و اختلافات زیاد میشود وگرنه خیلیها را پیشنهاد کرد و سپاه یک کاندیدا بیشتر نداشت و آن هم من بودم. ایشان خیلیها را معرفی کرد که از من بیشتر به ایشان منتقد بودند و الان هر دو به رحمت خدا رفتند، مرحوم ایرانی که فرمانده سپاه قم بود. در دعوایی که پیش آمد و همه استعفا دادیم امام(ره) فرمودند غیر از من و آقای ولایتی بقیه میتوانند انصراف بدهند. به دستور امام ما ماندیم و تا زمانی که مجلس به من رای نداد با ایشان همکاری کردیم. الان آقای موسوی در یک حالت عصبی است و من هم پیغام دادم اگر ایشان حرفی بزند، بقیه عدم همکاریهای دولت با جنگ را هم خواهم گفت. • خیلی حرفها میشود زد. من هم به موسوی پیغام دادم اگر تو حرفی داری حرف بزن تا بعد هم ما حرف بزنیم. . من ورود سپاه به مسائل اقتصادی را نه تنها جایز نمیدانم که نیاز هم نمیدانم. من حتی معتقدم دولت هم نباید کار اقتصادی بکند. سپاه هم معتقدم نباید کار اقتصادی بکند. البته اینکه سپاه برود در عسلویه پروژه بگیرد و بسازد کار اقتصادی نیست. من هم که در بنیاد بودم بخش خصوصی این ایراد را به بنیاد میگرفت، اما من میگفتم در یک حدی که ما جای بخش خصوصی را نگیریم کارهایی انجام بدهیم که بخش خصوصی قادر به انجامش نیست. بنا نیست که بخش خصوصی جای دولت را بگیرد. برای این موضوع یک ملاک داشتیم لذا در مورد کارهای عمرانی و آبادانی که سپاه میکند مثل کاری است که میرود در وزارت بهداشت واکسن فلج را در ایران و افغانستان یک روزه تمام میکند. این کار را وزارت بهداشت شش ماهه هم نمیتواند انجام دهد. اخیرا که با فرمانده خاتمالانبیا ملاقات داشتم گفت بنا داریم اصلا به دنبال کارهای کوچک نرویم، کار کوچک یعنی زیر هزار میلیارد تومان اما اینکه سپاه خرید و فروش نفت کند من این را جایز نمیدانم و فکر میکنم بزرگان هم جایز ندانند. • خودم را هنوز سپاهی میدانم، چون هنوز نه مستعفی شدم نه بازنشسته. من از اول هم از سپاه حقوق نمیگرفتم حالا هم نمیگیرم. من قبل از انقلاب امکاناتی داشتم، هنوز هم کار اقتصادی میکنم؛ بساز و بفروشی در حدی که خودم را اداره میکنم، البته یک خیریه هم دارم. بچههایم الان در خانههایی هستند که به نام من است. یکیشان اخیرا که کار و بارش بهتر شده دنبال این است که خودش برای خودش خانه تهیه کند. هیچ کار دولتی هم نمیکنند. • شعار "تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته" را در 9 دی برخی ها دادند، اما بعدا من رفتم به دیدن آقای هاشمی ایشان گفت 9 دی برای من یک ابتهاج بود. من گفتم این مهم نیست مهم این است که شعارهای اصل انقلاب بود، نه عارضهای بر انقلاب. 22 بهمن هم همین طور، یک حرکتی بود که نشان داد شاکله مردم با نظام مشکل ندارند و چشمشان به ولایت است اما یک عده میگویند ما منتخب مردمیم منهای ولایت و از اینجا انحراف فکری آغاز میشود. • در جریان حاکم، درمیان اصولگراها. آقای جوانفکر گفتند رای به آقای احمدینژاد رای به اصولگرایی یا اصلاحطلبی نیست، رای به شخص خود آقای احمدینژاد است. این اشتباه است، این غرور است و غرور پله سقوط است. • ریشسفیدان اصولگرا میگویند باید جلوی انشعاب را گرفت. حالا جرات نمیکنند باز کنند، ما بازش میکنیم؛ یعنی بیرون از این دو اردگاه نداریم. اینکه اکثر کسانی که اهل دردند و سابقهای قبل از انقلاب دارند با فرهنگ ایران مطرح شدند، ولی طرح مکتب ایران را انحراف میدانند. از خود امام ناسیونالیستتر نداشتیم، امام(ره) یک ناسیونالیست سخت بود. به ایران عشق میورزید، اما میفرمود ملیگرایی کفر است؛ ایران همراه با اسلام. • من با سواد کم خودم میگویم اینکه میگویند مجلس در راس همه امور نیست، آیا رئیسجمهور میتواند مجلس را منحل کند جواب نه است، آیا مجلس میتواند رئیسجمهور را برکنار کند جواب بله است. پس مجلس در راس امور است. نه قوه مجریه و نه رئیسجمهور نباید به این رایها وابسته شده و مصادره کرد 40 میلیون نفر به نظام رای دادند. در این نظام چند نفر برای رقابت معرفی شدند. حالا 24 میلیون به یک آقایی رای دادند. آیا بدون تنفیذ رهبری میتواند رئیسجمهور شود؟ این قانون است، نباید فراموش کرد. مشروعیت بعد از انتخاب مردم دست رهبر است، هر کس در این نظام زندگی میکند، تا وقتی حکومت اسلامی است میخواهد رئیس تشخیص مصلحت باشد یا مرجع تقلید یا رئیس مجلس خبرگان رهبری، هر کس در هر کجا در مسائل حکومتی باید مطیع رهبر باشد. • آنچه که ظاهر قضیه را میبینیم عدم اطاعت از ولایت را در این دولت بیشتر میبینم. • خیلی وقته آقای خاتمی را ندیدم و از ایشان گله دارم. آقای خاتمی را دارای یکسری ویژگی میبینم. ایشان در زمان قدرت و مشکلاتی که با مجلس داشت خیلی مجاهدت کرد؛ هرچند رئیسجمهور مورد پسند مقام معظم رهبری نبود اما ندیدم جلوی ایشان بایستند. ایشان با این درایت سیاسی که داشتند نمیبایست در این دام میافتادند که دیگران برای ما پهن کردند. • الان به جای حساسی رسیدیم. شاید با دخالت حضرت آقا کار به جای درستی برسد و مملکت لطمه نبیند. همان طور که آقا در سخنرانی اخیرشان در جمع اعضای خبرگان فرمودند از همه دولتهایی که مردم انتخاب میکنند حمایت میکنم، برای اینکه کار مردم بگذرد. این یعنی هر کاری که اینها میکنند مورد تایید ما نیست.
دیدگاه تان را بنویسید