هاشمي رفسنجاني هشدار داد
نگاهي از سر تأمل و تدقيق به روزهاي مهم تاريخ معاصر ايران، بهويژه اتفاقاتي كه از سال 1342 سير سقوط يك رژيم مستبد و روند پيروزي، تثبيت و تداوم يك نظام مبتني بر اراده مردم را تسريع بخشيد، نشان ميدهد كه در ميان همه روزها، 13 آبان به تمام معنا يومالله است.
ایسنا: رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ياداشتي كه به مناسبت 13 آبان منتشر كرد، نسبت به شيوههاي كينهجويانه استعمار در تشكيك نسبت به مستندات تاريخساز انقلاب در جهت آنكه جامعه نسبت به كليت نظام از آغاز تاكنون ترديد نمايد، هشدار داد. آيت الله هاشمي رفسنجاني در اين يادداشت خاطرنشان كرده است: روز ملي مبارزه با استكبار جهاني، فرصت مناسبي است تا ضمن واكاوي عميق پرونده استعمارستيزي مردم ايران، از سطحينگري بپرهيزيم و مكررات فراوان تاريخ را آيينه عبرت بدانيم كه چگونه استعمارگران با سياست شوم «فرّق تسد» هنوز به تلاش مذبوحانه خود براي زورگويي و استعمار ايران اسلامي ادامه ميدهند. متن كامل ديدگاههاي رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره 13 آبان به اين شرح است: "در ميان تقويمهاي ملل و نحل، روزهايي هستند كه از مصاديق بارز «نقطه عطف» عبور از ظلمات الي النور به حساب ميآيند، روزهايي كه شايد يادآور يك حادثه يا برنامهاي ساده باشند، اما چون آرامش قبل از طوفان يا آتش زير خاكستر، در روند تاريخ، ابتداي يك اتفاق بزرگ يا آغاز حركت يك جامعه به سوي وقايع سرنوشتساز ميباشند. اتفاقاتي كه يك روز معمولي را در ميان ايام يك سال، چون قله دماوند در ميان كوه و دشت و دامن برافراشته و برجسته مينمايند. نگاهي از سر تأمل و تدقيق به روزهاي مهم تاريخ معاصر ايران، بهويژه اتفاقاتي كه از سال 1342 سير سقوط يك رژيم مستبد و روند پيروزي، تثبيت و تداوم يك نظام مبتني بر اراده مردم را تسريع بخشيد، نشان ميدهد كه در ميان همه روزها، 13 آبان به تمام معنا يومالله است. روزي كه اتفاقات آن در طول سالهاي مبارزه و پيروزي، به حق آن را با عنوان «روز ملي مبارزه با استكبار جهاني» بر صحيفه تاريخ جاودان كرد. تبعيد يك شخصيت جليلالقدر و مرجع عظيمالشأن تقليد از سلاله اهل بيت و يك استاد مبرّز حوزههاي علميه در 13 آبان 1343 كه پس از رحلت آيتالله العظمي بروجردي به نظر بزرگان علوم ديني، مرجع محبوب عام بود، آن هم به كشوري كه آن روزها عَلَم شكسته سكولاريسم و لائيك را بر دوش ميكشيد، خون غيرت مردم يك كشور تشنه معارف تشيّع را چنان به جوش آورد كه در طول 17 سال مبارزه جانانه، هدايتهاي داهيانه آن آفتاب پشت ابر را در اعياد، وفيات و مناسبتهاي خاص از زبان زبرالحديدها به گوش جان ميشنيدند و شكنجه، تبعيد و زندان مبارزين و ارعاب و تهديد همراه با كشتار بيرحمانه مردم، صخرههاي قيام را صمّاتر ميكرد و به تدريج دامنه قيام، تمام گستره جغرافيايي ايران را با تمام اقشار و اصناف دربرگرفت، بهگونهاي كه دانشآموزان با همه صغر سنّي و آموزشهاي عاري از پرورش و دانشجويان انقلابي و بيدار، در 13 آبان 1357 خيابانهاي مركز حكومت را سرشار از شميم فريادهاي استقلالطلبي و آزاديخواهي و مطالبه برگشت آيتالله العظمي خميني به ميهن كردند و با كمال صداقت و شجاعت، شهادت را در فضاي جامعه و بهويژه در مدارس و دانشگاه تهران عطر افشاني كردند. آن نوجوانان دانشآموز و دانشجو در آن روز تاريخي در ميدان مبارزه با زيادهخواهيهاي استعمار و التماسهاي ذليلانه استبداد كه براي ماندن در قدرت دست به دامان خرافات و ريا شده بود، تمام كشور را مدرسه عشق كردند و معلميني شدند كه مكتبآموز دانشآموزان آنان، دانشجوياني بودند كه حماسهاي ديگر و به تعبير حضرت امام(ره) «انقلاب دوم» را در 13 آبان 1358 با تسخير لانه جاسوسي خلق كردند. سه اتفاق مهم 13 آبان، اين روز را در گرماگرم خفقان نفسگير سال 1343 و عربدهكشيهاي خياباني نظاميان پهلوي سال 1357 و تبليغات پرطمطراق و دهن پركن گروهكهاي وابسته با انديشههاي مسموم غرب و شرق سال 1358، در تاريخ معاصر مشعشع كرده و استبدادگريزي و استكبارستيزي بهعنوان شاخص يك حكومت الهي، ذهن و زبان نوجوانان، جوانان و همه اقشار را در طول 32 سال چنان پرورش داد كه حسين فهميده، حسين علمالهدي و حسين خرازي، نمونههاي يك آسمان پر از ستارهاند. ستارگاني كه در طول 8 سال دفاع مقدس و دوران جبران عقبماندگيها و عقبافتادگيها براي دوستان خوشهاي پروين و براي دشمنان خوشههاي خشم و شهابسنگهاي آتشين بودند. جواناني كه اكنون پس از گذشت 32 سال از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، با تغيير روش قدرتهاي استكباري براي برگشت به جزيره امن خويش، شيوههاي دفاعي- تهاجمي خويش را متناسب با شرايط زماني و مكاني به روز كردهاند و اين بار با سرمايه عظيم دانش و آگاهي كه محور سند چشمانداز 1404 است، ميخواهند شعار خودجوش مردم در روزهاي داغ مبارزه و پس از آن براي «استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي» تفسير و خواب استعمارگران براي سيطره مجدد بر ايران اسلامي وارونه تعبير شود. البته نبايد فراموش كنيم كه زحمت بسيار براي نيل به آرمانهاي والا، مسبوق به سابقه از گذشتههاي دور است و مطمئناً در اين مسير، استعمار كه در استعمال لطايف الحيل يد طولايي دارد، انديشههاي استبدادطلب و ذاتهاي خفقانپرست را با تطميع و تشويق پرورش و با تلبيس رخنه ميدهد تا با گرههاي كور در رشتههاي مودت قديم و ايجاد حفرههاي القايي در نيم قرن همراهي، همزباني، همفكري و همدلي مبارزين و مردم، قيچي قطع منافع اسلامي و ملي را تيز نمايد تا بار ديگر دو لبه استعمار و استبداد با همه ضديت در كنار هم آرام گيرند. استعمار، گرگ پيري است كه چون ميبيند توان مقابله با ظرفيتهاي به فعليت رسيده ايران اسلامي و قدرت فريب جوانان دانشآموز و دانشجو و قاطبه مردم داراي بلوغ سياسي را ندارد، لباس ميش ميپوشد و با سوءاستفاده از تجاهل و تغافل عوامل خويش و اعمال غيراخلاقيترين و غيرانسانيترين شيوههاي كينهجويي در مستندات تاريخساز انقلاب تشكيك ميكند تا جامعه نسبت به كليت نظام از آغاز تاكنون ترديد نمايد. روز ملي مبارزه با استكبار جهاني، فرصت مناسبي است تا ضمن واكاوي عميق پرونده استعمارستيزي مردم ايران، از سطحينگري بپرهيزيم و مكررات فراوان تاريخ را آيينه عبرت بدانيم كه چگونه استعمارگران با سياست شوم «فرّق تسد» هنوز به تلاش مذبوحانه خود براي زورگويي و استعمار ايران اسلامي ادامه ميدهند. والسلام
دیدگاه تان را بنویسید