كيهان:كدام يك سؤال برانگيز است؟!
در خبرها آمده است كه 7 تن از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي با طرح سؤالي از وزير امور خارجه كشورمان از وي درباره كمك هاي نقدي جمهوري اسلامي ايران به حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان توضيح خواسته اند.
«كدام يك سؤال برانگيز است؟!»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛در خبرها آمده است كه 7 تن از نمايندگان فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي با طرح سؤالي از وزير امور خارجه كشورمان از وي درباره كمك هاي نقدي جمهوري اسلامي ايران به حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان توضيح خواسته اند. اين سؤال با استناد به گزارش اخير روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز مطرح شده است و در نگاه اول مي تواند برخاسته از رسالت نمايندگي مردم و ضرورت نظارت بر عملكرد دولت در سياست خارجي تلقي شود ولي اين سكه روي ديگري نيز دارد كه يادداشت پيش روي به آن پرداخته است، با اين احتمال كه نمايندگان طرح كننده سؤال از آن غفلت ورزيده اند و انگيزه ديگري - انشاءالله- در ميان نبوده است. اوايل هفته گذشته، روزنامه آمريكايي «نيويورك تايمز» در حالي كه ادعا مي كرد به يك «خبر سري» و طبقه بندي شده دست يافته است از كمك نقدي جمهوري اسلامي ايران به «عمر داودزاي» رئيس دفتر حامد كرزاي خبر داد و از آن با عنوان «رشوه» اي ياد كرد كه پنهان از نگاه رئيس جمهور افغانستان به رئيس دفتر وي پرداخت شده است. گزارش نيويورك تايمز بلافاصله پس از انتشار با استقبال گسترده رسانه هاي آمريكايي و اروپايي روبرو شد و جنجال تبليغاتي تازه اي عليه جمهوري اسلامي ايران شكل گرفت. چند ساعت بعد از انتشار اين خبر، حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان در مصاحبه اي ضمن تشكر از جمهوري اسلامي ايران، اعلام كرد كه كمك هاي نقدي مورد اشاره نيويورك تايمز، بخشي از توافقنامه جامعه جهاني در اجلاس «بن» بوده است و «داودزاي» به نمايندگي از وي آن را دريافت كرده است. كرزاي در اين مصاحبه مطبوعاتي كه خشم آمريكايي ها و عكس العمل شتابزده نيويورك تايمز را در پي داشت، گفت؛ «من سال گذشته كه به هرات رفته بودم در سخنراني خود از كمك نقدي ايران به دولت و دفتر رياست جمهوري افغانستان خبر داده و موارد هزينه اين كمك ها را نيز اعلام كرده بودم و تعجب مي كنم كه نيويورك تايمز از كدام دريافت پنهاني يا خبر ناگفته اي گزارش داده است.» «نيويورك تايمز» يكي از سه روزنامه اثرگذار و جريان ساز در آمريكا است و از آن با عنوان روزنامه نزديك به كاخ سفيد و بازتاب دهنده مواضع دولت آمريكا ياد مي شود. اين روزنامه به خانواده يهودي و معروف «سولز برگر» -SULZBERGER- تعلق دارد. با اين وصف مي توان - و بايد- گزارش نيويورك تايمز را برگرفته از نظر و تصميم دولت آمريكا تلقي كرد. اما، اين گزارش برخلاف ادعاي نيويورك تايمز، حاوي خبر تازه اي نيست و رخداد پنهان و اعلام نشده اي را فاش نكرده است، پس ماجرا چيست و چرا آمريكايي ها شرايط كنوني را براي اين نوع از جنجال آفريني عليه جمهوري اسلامي ايران مناسب تشخيص داده اند؟ پاسخ اين سؤال را مي توان با مروري گذرا به ناكامي هاي زنجيره اي اشغالگران در افغانستان كه همزمان با تحكيم و تقويت جايگاه جمهوري اسلامي ايران در آن كشور صورت پذيرفته است، جستجو كرد. كشورهاي شركت كننده در اشغال افغانستان، مخصوصا دوقلوي آمريكا و انگليس، علي رغم هزينه هاي سنگين مالي و نظامي نه فقط به اهداف از قبل تعريف شده خود در افغانستان نرسيده اند، بلكه به اعتراف مقامات آمريكايي و اروپايي از «باد»ي كه با حمله نظامي به افغانستان و اشغال اين كشور كاشته بودند، «طوفان» درو كردند، تا آنجا كه 3 ماه قبل ژنرال «مك كريستال» فرمانده نيروهاي آمريكايي مستقر در افغانستان، در اقدامي كم سابقه و غيرمنتظره، حمله نظامي و اشغال افغانستان را پروژه اي پرهزينه، بي حاصل و محكوم به شكست معرفي كرد. مك كريستال ادامه اشغال نظامي افغانستان را اشتباه بزرگ ديگري دانست كه به گفته وي نبايد به خطاي بزرگ حمله نظامي به اين كشور افزوده شود. پاسخ دولت آمريكا به نظر كارشناسي فرمانده نظامي نيروهاي خود در افغانستان، بازنشستگي زودتر از موعد و بدون اطلاع وي بود. در انتخابات اخير افغانستان برخلاف انتظار آمريكا و متحدانش، نامزدهاي مخالف اشغال و اسلامگراياني كه خواستار خروج بي قيد و شرط اشغالگران از كشورشان هستند، با استقبال چشمگير مردم روبرو شدند و بيشترين كرسي هاي مجلس اين كشور- و در نتيجه برخورداري از اعضاي بيشتر در لويي جرگه- را به خود اختصاص دادند. آمار تلفات نظاميان ناتو در افغانستان همه روزه با افزايش- به قول واشنگتن پست- نگران كننده اي روبروست. قتل عام مردم عادي به بهانه جستجوي اعضاي القاعده و طالبان، نفرت شديد افغاني ها از آمريكا و متحدانش را در پي داشته است. دولت انگليس تحت فشار افكار عمومي اعلام كرده است كه به زودي نظاميان خود را از افغانستان خارج مي كند و هفته گذشته دولت فرانسه نيز اعلام كرد نيروهاي نظامي فرانسوي را كه در پوشش ناتو به افغانستان اعزام كرده است، فرا مي خواند. هرج و مرج و ترور و آشوب مردم اين كشور تحت اشغال را به تنگ آورده است و... تحليلگر روزنامه آمريكايي يو.اس.اي.تودي با تاسف اعتراف مي كند اشغال افغانستان و عراق به جاي آن كه جمهوري اسلامي ايران را از دو سوي شرق و غرب به محاصره آمريكا درآورد، دامنه نفوذ ايران را در شرق و غرب اين كشور به وسعت دو كشور افغانستان و عراق گسترش داده است. با اين نگاه به افغانستان امروز و موقعيت متزلزل اشغالگراني كه از پروژه حمله نظامي و اشغال نتيجه معكوس گرفته اند، به آساني مي توان انگيزه «نيويورك تايمز» از انتشار گزارش مخدوش مورد اشاره و جنجال سياسي و رسانه اي آمريكا و متحدانش عليه جمهوري اسلامي ايران را درك كرد ولي آنچه با معيارهاي مبتني بر «منافع ملي» قابل فهم نيست سؤال 7 نماينده فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي از وزير امور خارجه كشورمان است كه با طرح سؤال درباره چگونگي و چرايي كمك مالي جمهوري اسلامي ايران به دولت افغانستان - آن هم با استناد به گزارش نيويورك تايمز- خواسته يا ناخواسته به استقبال ترفند اشغالگران عليه ميهن اسلامي خود رفته اند. چرا كه؛ 1- سرنوشت افغانستان و ماهيت دولتي كه زمام امور اين كشور را به دست مي گيرد، با امنيت ملي ما رابطه اي مستقيم دارد. اگر نيروهاي اشغالگر كه دشمنان تابلودار جمهوري اسلامي ايران هستند در پروژه اشغال به پيروزي مي رسيدند- كه نتيجه معكوس گرفته و حاكميت آنان بر افغانستان امكان پذير نيست- امتيازي به نفع خود و عليه ايران اسلامي به دست آورده بودند و از آنجا كه درگيري جمهوري اسلامي ايران با نظام سلطه يك درگيري ماهوي است و دشمنان از هيچ اهرمي براي مقابله و كينه توزي عليه ايران اسلامي دريغ نكرده و نخواهند كرد، حاكميت دولت هاي دست نشانده آمريكا در همسايگي ما براي امنيت ملي كشورمان بي هزينه نبود. بنابراين كمك مالي جمهوري اسلامي ايران به افغانستان، مخصوصا با توجه به كانون دريافت كننده و محل هزينه آن كه با هوشمندي از سوي مسئولان كشورمان انتخاب شده بود، كمترين هزينه اي است كه براي حفظ امنيت جمهوري اسلامي ايران و در راستاي استراتژي منطقه اي و بلند مدت كشورمان پرداخت شده است. 2- توده هاي مردم كشورمان اگرچه بارها بصيرت مثال زدني خود در بزنگاه هاي پيچيده و غبار گرفته را به اثبات رسانده اند ولي چنانچه از نكته مورد اشاره و شرايط كنوني كشور افغانستان اطلاع چنداني نداشته باشند به هيچ وجه قابل ملامت نيستند چرا كه كنكاش در اين زمينه وظيفه همگان نيست اما از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي كه به عنوان برگزيدگان و «عصاره ملت» بر كرسي هاي تصميم ساز و سياست پرداز كشور تكيه زده اند، انتظار ديگري مي رود و غفلت آنان از اين نكته بديهي كه نه پيچيده است و نه پر رمز و راز، پذيرفتني نيست. آنها به خوبي مي دانند- و بايد بدانند- كه افغانستان تحت اشغال يكي از ميدان هاي پرچالش ميان اسلام انقلابي با پرچمداري ايران اسلامي و نظام سلطه بين الملل به سركردگي آمريكاست. مردم شريف ايران اگرچه نسبت به آنچه از سوي جمهوري اسلامي ايران در اين آوردگاه مي گذرد، نامحرم نيستند ولي اعلام عمومي همه تصميم ها و سياست هاي مربوطه به گوش و چشم نا محرم دشمنان نيز مي رسد. بنابراين، چنانچه 7 نماينده محترم فراكسيون اقليت مجلس آنگونه كه ادعا مي كنند دغدغه نظارت بر سياست خارجي كشورمان را دارند، چرا با وجود امكان پرسش غيرعلني از وزير امور خارجه- كه براي آنان فراهم است- به خود اجازه طرح علني اين سؤال را مي دهند؟! اگرچه، اكنون با توجه به گزارش مخدوش و جعلي نيويورك تايمز، شايد توضيح درباره كمك هاي مالي ايران به افغانستان و چگونگي هزينه آن بار اطلاعاتي و امنيتي چنداني نداشته باشد. 3- حالا به چند خبر زير هم توجه كنيد؛ - وزير دارايي افغانستان با ابراز تعجب از جنجال رسانه اي نيويورك تايمز، اعلام كرد كه دولت هاي خارجي تنها 20 درصد از تعهدات مالي پذيرفته شده خود در اجلاس «بن» را به وزارت ماليه- دارايي- پرداخت مي كنند و 80 درصد آن را به افراد و شركت هاي هم سو با سياست هاي خود، از جمله، به برخي از گروه ها، تعدادي از وزرا، رؤساي قبايل، اعضاي پارلمان و مخصوصاً شركت هاي خصوصي امنيتي پرداخت مي كنند و آن را به حساب دولت افغانستان مي نويسند. در اين حال جريان سازي نيويورك تايمز درباره كمك نقدي تهران به «داود زاي» كه كمك به دولت قانوني افغانستان است، عجيب به نظر مي رسد. - روزنامه انگليسي گاردين از كمك نقدي 146 ميليون دلاري آمريكابه شركت امنيتي بلك واتر -BLACK WATER- خبر داد و از آن فقط به عنوان يك قلم از كمك هاي مالي فراوان آمريكايي ها به اين شركت ياد كرد. گاردين در همين گزارش خود توضيح مي دهد كه شركت بلك واتر به آدم كشي در عراق متهم است و هم اكنون در افغانستان نيز به كشتن مردم عادي مشغول مي باشد. - مسئول بنياد كوثر در كابل اعلام كرد ،كشورهاي غربي چند «ان.جي .او» و مؤسسه فرهنگي در افغانستان تأسيس كرده اند و بيشترين كمك هاي مالي تعهد كرده خود در اجلاس «بن» را مستقيماً به اين «NGO» ها پرداخت مي كنند. وظيفه اصلي اين مؤسسات، تبليغ مسيحيت با بهره گيري از فقر مردم و اسلام زدايي از فرهنگ افغانستان است. - نيويورك تايمز بعد از پاسخ كرزاي به جريان سازي اين روزنامه در واكنشي شتابزده، از انگيزه اصلي خود پرده برداشت و نوشت؛ كنفرانس مطبوعاتي حامد كرزاي مثل هميشه خصومت آميز بود. وي آمريكا را به قتل افغان ها از طريق پرداخت پول به شركت هاي امنيتي خصوصي و طرف قرارداد متهم كرد. به درخواست مؤسسات آمريكايي و اروپايي براي به تعويق انداختن زمان خروج اين شركت ها از افغانستان اعتنايي نكرد و در همان حال گفت كمك هاي مالي ايران براي حفظ امنيت افغان ها و ثبات و آرامش در اين كشور هزينه مي شود. 4- اكنون بايد از 7 نماينده مدعي اصلاحات پرسيد؛ كمك مالي جمهوري اسلامي ايران كه براساس توافقنامه اجلاس «بن» و مشخصاً به دولت قانوني افغانستان با تعيين محل هزينه آن پرداخت شده و كمترين هزينه ضروري براي حفظ امنيت ملي كشورمان محسوب مي شود، سؤال برانگيز است يا مبالغ نجومي و پنهاني كه آمريكا و متحدانش براي اسلام زدايي، حاكميت دشمنان ايران اسلامي و تهديد امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران هزينه كرده و مي كنند؟!
دیدگاه تان را بنویسید