رقابتهاي منطقهاي ايران و عربستان
شاخصهاي تعارض در تعاملات كشورمان و سعوديها شامل مواردي است چون دخالت در عراق براي بيثباتسازي دولت شيعي، حمايت از سركوب جنبشهاي اسلامي مقاومت توسط اسرائيل(حماس و حزبالله)، گسترش شيعههراسي (هلال شيعي) و ايرانهراسي و...
تهران امروز: ايران و عربستان با توجه به ظرفيتها و ويژگيهاي خود دو كشور مهم منطقه خاورميانه و خليج فارس هستند. از آن جهت كه مولفههاي ايدئولوژيك در تعيين سياستهاي اين دو كشور نقش مهمي را ايفا كرده، روابط دو كشور همواره دستخوش تغييراتي بوده است. روابط ايران و عربستان پس از انقلاب، به شدت متاثر از تحولات داخلي ايران بوده است. پس از انقلاب و روي كار آمدن يك نظام شيعه در كشورمان، روابط دو كشور وارد فصل نويني شد. پايههاي سياست دو ستوني آمريكا فرو ريخت و روابط سياسي مورد بازبيني قرار گرفت. اين امر از يك طرف به خاطر ضدغربي بودن انقلاب ايران بود و از طرفي متاثر بودن انقلاب از آموزههاي شيعي بود كه با ايدئولوژي حاكم بر نظام بر عربستان كه داراي حكومت وهابي بود، در تضاد كامل قرار ميگرفت. به اين موارد حمايت عربستان از عراق در طول جنگ، استفاده ابزاري از نفت عليه ايران، تشكيل شوراي همكاري خليجفارس با هدف مقابله با انقلاب ايران و حمايت عربستان از سياستهاي آمريكا در قبال ايران را نيز بايد اضافه كرد. طي سالهاي 1368 تا يك دهه بعد بهخاطر اتخاذ سياست تنش زدايي، روابط ايران و عربستان به يكي از دورههاي نسبتا آرام خود رسيد. در يك نگاه تحليلي- نظري ميتوان گفت كه روابط ايران و عربستان رگههايي از همكاري و منازعه را در اين دو مقطع زماني دارا بوده است. 11 سپتامبر و ظهور الگوي جديد با وقوع حملات 11 سپتامبر روابط ايران و عربستان دگرگون شد. اين حادثه رابطه عربستان و آمريكا را تحتالشعاع قرار داد اما از طرفي با حمله ايالاتمتحده به افغانستان و عراق روابط دو كشور به سمت تنشهاي جديدي در حوزههاي نفوذ منتهي شد. حملات 11 سپتامبر زمينه اجرايي متاثر كردن فضاي سياسي كشورهاي عرب را مهيا كرد چراكه سياستمداران آمريكايي به اين نتيجه رسيدند كه بافت و ساختار قدرت در كشورهاي عربي خاصه عربستان بوده كه زمينه اين حملات تروريستي را فراهم كرده است. در نتيجه بهرهگيري از ابزارهاي دموكراتيك مانند انتخابات سبب شد كه گروههاي شيعه متمايل به ايران در عربستان و همچنين حوزههاي تحت نفوذ سنتي عربستان مانند افغانستان، عراق و لبنان بتوانند در ساخت سياسي كشورهاي متبوع خود به قدرت برسند. رويكرد عربستان به دولت جديد عراق كه در آن شيعيان و كردها حضور وسيعي دارند، در مراحل اوليه براساس نفي واقعيتهاي نوين، مخالفت و حتي حمايت غيرمستقيم از نيروهاي مخالف بود. عربستان سعودي همواره تلاش ميكند كه جايگاه و شأن سنيها در ساختار سياسي عراق ارتقا يابد. در همين راستا و پس از انتخابات پارلماني عراق، عربستان همواره كوشيده تا در مقابل ائتلافهاي شيعيان يعني ائتلاف ملي و دولت قانون از ائتلاف العراقيه به رياست اياد علاوي حمايت كند. جمهوري اسلامي اما در مقابل با حمايت از شيعيان و دعوت به ايجاد ائتلاف واحد، تلاش ميكند تا عراق را يكپارچه كند. اين سياست يعني عراق يكپارچه بارها از زبان مسئولان كشورمان بهويژه سفير جديدايران در بغداد يعني حسن دانايي فر شنيده شده است. دولت نوري المالكي نيز نشان داده كه به ايران نزديكي بيشتري دارد. وي هفته گذشته به ايران سفر كرد ولي سفر به عربستان را در برنامههاي خود قرار نداده است. مالكي حتي به مصر و تركيه نيز رفت اما از سرزمين سعوديها ديدار نكرد. اين امر نشان ميدهد كه عراق باز هم ميتواند محلي براي اختلاف دو كشور باشد. خاصه آنكه عربستان به اياد علاوي تمايل بيشتري دارد تا ائتلاف شيعيان. لبنان: با ترو رفيق حريري كه تلاش بسياري در آرامش لبنان از خود نشان داد، اوضاع لبنان بار ديگر به سمت تنش داخلي رفت. خروج نيروهاي سوريه و همچنين تشكيل دو جبهه 14 مارس و 8 مارس لبنان را در آستانه تنش داخلي برد و نشان داد كه لبنان ميتواند محل نزاع گروههايي فراتر از مرزهاي لبنان نيز باشد. جنگ 33 روزه كه در تابستان 2006 رخ داد محلي براي بروز اختلافات گروههاي فرامرزي در لبنان بود. در اين جنگ عربستان با حمايت تلويحي از اسرائيل تمايل خود را براي تضعيف حزبالله لبنان به نمايش گذاشت و اين امر نيز سبب رويارويي بيش از دوكشور ايران و عربستان شد. پيروزي حزبالله در جنگ اما موضع شيعيان و كشورمان را تقويت كرد. اما سفر اخير رئيسجمهور كشورمان به لبنان نيز عامل ديگري براي تقويت روحيه شيعيان و جبهه مقاومت شد كه قطعا خوشايند عربستان نيست. احمدينژاد قبل و بعد از سفر با ملك عبدالله تلفني گفتوگو و اعلام كرد كه هدف اين سفر وحدت لبنان بوده است اما اين حرف در كنار بيانيه 14 مارس (كه از مخالفان ايران و نزديك به عربستان است)كه در آن از دولت لبنان براي اين سفر انتقاد شده بود، نشان ميدهد كه سعوديها بر متحدين خود در بيروت فشار ميآورند تا از اين سفر موفقيت آميز انتقاد كنند. در زمينه پرونده رفيق حريري نيز عربستان ميكوشد با تعويق راي دادگاه حريري زمان بيشتري را براي خود در تعاملات بينالمللي مهيا كند. اگرچه با اتهامزدايي از سوريه در اين پرونده و نزديك شدن سوريه به عربستان در يك سال اخير سعوديها دست به عصاتر حركت كرده و چندان گروههاي مخالف خود را متهم نميكنند. به اين موارد موضعگيريهاي تند و خصمانه سعود الفيصل وزير خارجه عربستان عليه ايران در ماههاي گذشته مبنيبر اينكه ايران مشكل اصلي منطقه است يا حمايت از جدا شدن جزاير سهگانه از ايران را نيز بايد اضافه كرد. در يك تحليل كلي ميتوان گفت كه دوباره شاهد بازگشت الگوي تعارض در روابط ايران و عربستان هستيم. شاخصهاي تعارض در تعاملات كشورمان و سعوديها شامل مواردي چون دخالت در عراق براي بيثباتسازي دولت شيعي، حمايت از سركوب جنبشهاي اسلامي مقاومت توسط اسرائيل(حماس و حزبالله)، گسترش شيعههراسي (هلال شيعي) و ايرانهراسي، مخالفت با برنامه هستهاي ايران، گسترش خريدهاي نظامي و همكاري در برنامههاي تحريم، تلاش براي جذب متحدان منطقه(سوريه) و جهاني ايران(چين و روسيه)، گسترش همكاريهاي نظامي امنيتي با آمريكا و ناتو، دخالت در امور داخلي ايران (حمايت از گروهك ريگي) از جانب عربستان است. روز چهارشنبه كنگره آمريكا قرارداد فروش 60 ميليار دلار اسلحه به سعوديها را تصويب كرد كه اوج تلاش غرب براي مهار نفوذ ايران در منطقه است.
دیدگاه تان را بنویسید