مردم سالاری/نامه به پاپ با کدام استراتژی؟
اهميت اين روش از اهميت حضور معترضين مقابل سفارت سوئيس حافظ منافع آمريکا در ايران، اگر بيشتر نبود، که بود، به طور قطع هم عرض آن اقدام به حساب ميآمد.
«نامه به پاپ با کدام استراتژي؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛هفته گذشته نامه رئيس جمهور به پاپ رهبر کاتوليک هاي جهان در صدر اخبار ريز و درشت جايگاهي ويژه يافت. از يک طرف براي نگارنده که هويتي ارتباطي دارد، ظرايف ارتباطي اين نامه قابل تحسين بود، چرا که در علم و فن ارتباطات مي گويند براي يک ارتباط اثر بخش ارتباط را با انتقاد، شکايت و محکوم کردن آغاز نکنيد بلکه در کنار طرف ارتباط قرار بگيريد و با او حرکت مشترکي را در عمل و نظرآغاز کنيد و سپس پيام و خواسته خود را طرح کنيد و اين نامه از چنين ويژگي اي برخوردار بود. از طرف ديگر محتواي نامه بود که دو محور اصلي را نشانه گرفته بود، محور اول تشکر از رهبر کاتوليک هاي جهان در محکوم کردن توطئه اهانت به قرآن کريم از طرف يک کليسا در فلوريداي آمريکا، که اقدامي به جا، حتي قدري دير هم بود ولي به مصداق ضرب المثل: ماهي را هر وقت از آب بگيريد تازه است، قابل تقدير است، گر چه در اين مورد هم حقير نکته اي دارم که به منظور حفظ انسجام مطلبم در پايان نوشته به آن اشاره مي کنم. محور دوم که بخش اعظم نامه کوتاه رئيس جمهور احمدي نژاد به رهبر کاتوليک هاي جهان را تشکيل مي داد ، دعوت از ايشان و اعلام آمادگي نظام اسلامي ايران به «مساعي مشترک در جهت تغيير ساختار ظالمانه حاکم بر جهان» و پيشنهادي با اين شرح: «حل معضلات مبتلابه جوامع بشري همچون هتک حرمت اديان و پيامبران الهي، اشاعه دين گريزي و اسلام هراسي و تزلزل نهاد مقدس خانواده از جمله موضوعات مهمي است براي رايزني و تعامل سازنده با مقر مقدس». يکي از مباني مهم حکومت که در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به عنوان محکم ترين پيمان مشترک و مبناي وحدت ملي به آن تکيه شده است، ارکان نظام و تفکيک وظايف است، تاکيد مکرر امام راحل (ره ) و مقام معظم رهبري و نهادهاي حقوقي ديده شده در قانون اساسي و قوانين موضوعه توجه به تفکيک مسئوليت ها و وظايف است بطوري که وظايف با هم خلط نشوند و نقاط اختلاف و برخورد ارکان تشخيص داده شوند و همگان مقيد به اين مهم باشند و مرز وظايف و مسئوليت ها را حفظ نمايند. در تاريخ مهمترين نمونه اين نوع مساعي در حل معضلات جهان در جريان جنگ هاي صليبي که چند قرن طول کشيد قابل ملاحظه است، که در آن سالها کشيش گريگوري، رهبران مسلمانها و ساير اديان الهي را دعوت کرد تا در ترويج دستورات الهي و کشت آنها در اذهان پيروان اديان اهتمام ورزند تا با تکيه بر تعاليم آسماني، جوامع به آرامش و استقرار دست يابند و اين اقدام مفيد نيز واقع شد، به طوري که تاريخ يکي از عوامل موثر در اتمام جنگ هاي خانمانسوز صليبي را همين اقدام ثبت مي نمايد. نکته اي مي خواهم به آن اشاره کنم اين است که اگر هر يک از قوا خود را به تنهايي معادل نظام بداند و مواضعي را که شان و جايگاه آن وفق قانون اساسي فرا قوه اي است و در صورت لزوم بايد توسط رهبري هدايت شود بخواهند در يک قوه مستقر نمايند، درست است يا نه؟ راه درستي طي مي شود؟ آيا تعرض به جايگاه هاي والاي نظام نيست؟ ممکن است اين تعبير شود که واتيکان به مثابه يک کشور است و در جمهوري اسلامي ايران و بسياري از کشورها سفارت خانه دارد و پاپ رئيس دولت اين کشور تلقي مي شود و ارتباطاتي از اين نوع ارتباطاتي هم عرض، هم ارز، هم سطح و هم پايه است. اگر اين را بپذيريم، نبايد از ورود پاپ به يک ناهنجاري در کليساي فلوريدا در آمريکا تقدير کنيم. تقدير و تشکر از ورود پاپ به مسئله اي که در يک کليسا در يک ايالت آمريکا واقع شده است، مبين اين معناست که شان اورا به عنوان رهبر کاتوليک هاي جهان به رسميت مي شناسيم، بنابراين همتاي رئيس يکي از قوا نمي تواند قرار گيرد و تداوم چنين تداخل هايي نمي تواند پيامدهاي موثري داشته باشد. باشد که مورد توجه تحليل گران علم سياست قرار گيرد. نکته اي که قول دادم در پايان به آن اشاره کنم، بي توجهي به تکنيک هاي تبليغات است، اتفاقاتي از اين نوع، يعني محکوم کردن اهانت به قرآن کريم توسط شخصيت اول اعتقادي دنياي مسيحيت، يک ظرفيت تبليغي است، چرا آنرا به يک جريان سپاس و شکرگزاري و حضور در کليساها و ابلاغ تشکر از آن طريق تبديل نکرديم. اهميت اين روش از اهميت حضور معترضين مقابل سفارت سوئيس حافظ منافع آمريکا در ايران، اگر بيشتر نبود، که بود، به طور قطع هم عرض آن اقدام به حساب ميآمد. وزارت امور خارجه، نهادهاي مدني، احزاب سياسي و شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي، حوزه هاي علميه و... مشاورين تبليغاتي خود را تقويت کنند، چرا که تبليغات امروز يک علم است و آموختني است.
دیدگاه تان را بنویسید