نقش بازدارنده مصر در تفاهمات ملي فلسطين
جمهوری اسلامی: مذاكرات آشتي ملي ميان گروههاي فلسطيني عليرغم تفاهمات نسبي، در آستانه شكست كامل قرار گرفته است. "عزيز دويك" رئيس مجلس قانون گذاري فلسطين ضمن اظهار تأسف از اينكه فلسطينيها ميان خود نيز قادر به برقراري تفاهم نيستند، رژيم كمپ ديويدي قاهره و آمريكا را مسئول اصلي كارشكني در برقراري تفاهم ملي ميان گروههاي فلسطيني معرفي كرده است. گروههاي فلسطيني طي چندين دوره سعي كردهاند با درخواست ميانجي گري از عربستان، قطر و رژيم قاهره، به تفاهماتي دست يابند ولي هر بار مذاكرات آنها در ميانه راه توسط عناصري كه خود را دلسوز هم نشان ميدهند به بن ست رسيد يا به بيراهه كشانده شد. در مقطع كنوني رژيم قاهره مدعي است كه ميخواهد و ميتواند زمينه ساز تفاهمات ملي فلسطين باشد. اما عليرغم تفاهمات اوليه، قاهره "نقش بازدارنده" را ايفا ميكند و مشخصاً سعي دارد به هر قيمت ممكن به تقويت مطلق موضع متزلزل "محمود عباس" بپردازد و گروههاي مقاومت اسلامي را تعمداً به حاشيه براند. شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد كه قاهره در اتخاذ اين موضع تنها نيست بلكه با الهام از آمريكا و صهيونيستها سعي دارد مذاكرات آشتي ملي را به نحوي عقيم سازد كه انعكاس منطقهاي و جهاني آن باعث سرپوش گذاشتن بر روي شكست مذاكرات سازش با رژيم صهيونيستي شود. موضوع كليدي در اين ميان آنست كه نشان داده شود فلسطينيها از اساس فاقد توانائي و قابليت براي پيشبرد مسائل خود هستند و مهمتر آنكه با مانور سياسي - تبليغاتي در اين مقوله، اصرار صهيونيستها بر مواضع خود در جريان مذاكرات سازش را كمرنگ جلوه دهند و طرف فلسطيني را مقصر اين فرايند معرفي كنند،. حال آنكه اين صهيونيستها هستند كه مشخصاً خواستار هيچگونه تفاهمي نيستند و حداقل براي 3 سال آينده هيچگونه برنامهاي براي تفاهم با فلسطينيها ندارد. اين مسئله حتي از بعد بين الملل عربي هم داراي وجوه قابل بحثي است. در واقع ناكامي محمود عباس در كسب مقبوليت ملي نزد فلسطينيها به منزله شكست جبهه ارتجاع عرب در قلمرو بين العربي هم تلقي ميشود. چرا كه عربستان، امارات و مصر بهمراه طيفي از رژيمهاي عرب جانب محمود عباس را گرفته و آشكارا عليه مقاومت اسلامي فلسطين موضع داشتهاند درحالي كه مقاومت اسلامي چه در غزه و چه حتي در كرانه باختري، حرف اول را ميزند. "عزيز دويك" رئيس مجلس قانونگذاري فلسطين در اين زمينه به يك موضوع مهم و كليدي اشاره ميكند. او ضمن تاكيد بر اينكه طيف خائن محمود عباس براي كسب حاكميت بلامنازع سعي در شناسائي و بازداشت غيرقانوني فعالان اسلامي از حماس و جهاد اسلامي در كرانه باختري دارد، ميگويد اين اقدام دقيقاً به زيان محمود عباس و به نفع مقاومت اسلامي تمام شده و محبوبيت و قدرت آنها را بهمراه داشته و مقاومت اسلامي را ريشه دارتر ساخته است. موضوع مهم ديگر به موقعيت غيرقانوني محمود عباس مربوط ميشود. وي به اصرار صهيونيستها، آمريكا و ارتجاع عرب همچنان موضع رياست پايان يافتهاش بر تشكيلات خودگردان را حفظ كرده و اكنون دو سال است هشدار ميدهد كه با شكست مذاكرات، استعفا ميدهد ولي عليرغم شكست هميشگي مذاكرات سازش، با سماجت به صندلي رياست، چسبيده است. سئوال اينست كه چه كسي قائل به موفقيت مذاكرات سازش است؟ طبعاً هيچكس. اما هنوز هم حاميان ديروز محمود عباس همچنان از وي ميخواهند سنگر خود را حفظ كند! ولي بايد پرسيد محمود عباس درصورت استمرار حضورش، به چه كسي خدمت و به چه كسي خيانت ميكند؟ باوجود آنكه استمرار وضع موجود و بيهودگي مذاكرات دقيقاً به نفع صهيونيستها تمام شده و ميشود، روشن است كه بقاي عباس و استمرار رياست غيرقانوني وي دقيقاً به زيان فلسطينيهاست. فلسطينيها مرتباً تصريح ميكنند كه از ميان دستورات محمود عباس فقط يكي از آنها خريدار دارد و آن دستور سركوب فعالان مقاومت اسلامي است چرا كه اشغالگران بخاطر هر خوش خدمتي در اين زمينه پول خوبي به محمود عباس و مزدورانش ميدهند.
دیدگاه تان را بنویسید