روحانيت انقلابي

کد خبر: 122064

صالح اسکندري

رسالت: رهبر معظم انقلاب به زودي سفري به استان قم خواهند داشت. اين سفر با ساير سفرهاي استاني معظم له قدري متفاوت است. بدون شک ملاقات هايي با مردم، مراجع، تشکل هاي سياسي و مجموعه هاي تحقيقاتي و علمي و نيز ديدارهايي با طلاب صورت خواهد گرفت. به بهانه اين سفر ذکر نکاتي که در ذيل از نظرتان خواهد گذشت حائز اهميت است.‏ ‏1- روحانيت در هيچ يک از برهه هاي تاريخي ايران وکيل الدوله نبوده و همواره مرجعي براي تظلم خواهي مردم درمقابل سلاطين جور و طاغوتيان محسوب مي شده است. ازحرکت‏شيخ کليني در زمان غيبت صغري گرفته تا فعاليتهاي ‏شيخ صدوق ، ‏شيخ مفيد ، ‏شيخ طوسي‏خواجه نصير الدين طوسي، علامه حلي، ‏... و در قرن اخير ‏ شيخ فضل الله نوري، ‏شيخ محمد خياباني، ‏حاج شيخ عبد الکريم حائري،‏شهيد مدرس، نواب صفوي، آيت الله کاشاني آيت الله بروجردي و در نهايت امام خميني قدس سره جملگي در صف مقدم پيگيري تظلمات مردم و مطالبات به حق آنها از حکومتهاي جائر بوده اند. درنگاه جامعه شناسانه غرب نهاد روحانيت بخشي از جامعه مدني تاريخي ايران است که متکامل تر از نهادهاي بديل خود در جوامع مسيحي توانسته شاخصهاي مردمسالاري را حتي درحکومتهاي استبدادي و پاتريمونيال تقويت کند. جنبش مشروطه خواهي در ايران به رهبري روحانيت طراز اول تهران و حمايت قاطع روحانيت نجف از اين نهضت، نقش روحانيت در ملي شدن صنعت نفت و در نهايت پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) تنها نمونه هاي شاخصي است که مي توان براي مردم گرايي روحانيت ذکر کرد.‏ پس از پيروزي انقلاب اسلامي اين وضعيت دگرگون شد. پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 به رهبري امام خميني(ره) به يک باره نوع صورتبندي روابط في مابين دولت و روحانيت را دگرگون کرد. حکومت اسلامي در ايران آرمان هزار ساله اي بود که ميوه تمام مجاهدتها و از خود گذشتگي هاي علماي بزرگ و نستوه شيعه به حساب مي آمد.‏ ‏2- شکي در اين نيست که در حدفاصل مذکور بين قدرت رسمي ومردم در سالهاي پس از انقلاب جايگاه روحانيت ارتقا يافته است اما اين تحرک سياسي و اجتماعي نبايد به معناي فاصله گرفتن از مردم باشد. در اين بازتعريف که مسبوق به فهم جايگاه بي بديل روحانيت در نظام اسلامي است بايد روشن کرد که آيا روحانيت انقلابي که بخش مهمي از خاستگاه انقلاب اسلامي است، پس از گذشت سه دهه از عمر نظام اسلامي محافظه کار شده و يا روحيات انقلابي براي اين نهاد ارجحيت دارد. بلافاصله پس از هر انقلاب، نظامي شکل مي گيرد که فرزندان انقلابي را براي صيانت از نظام جديد محافظه کار مي کند. اين محافظه کاري در برخي اوقات در تناقض مستقيم با روحيات انقلابي واقع مي شود و در نهايت انقلاب به نفع نظام ذبح مي گردد. 3- چنانچه يک حکومت برخاسته از انقلاب در عرصه هاي مختلف سياسي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي کارآمد باشد نيازمند احتجاجات محافظه کارانه فرزندان انقلاب براي صيانت از نظام موجود نيست. نگهباني و صيانت از نظام اسلامي توسط نهاد روحانيت در واقع هموار کردن مسير کارآمدي نظام مردمسالاري ديني در تمام عرصه ها است. امروز تجربه سي ساله ثابت کرده که مبتني بر بسترهاي غير بومي و سکولارنمي توان ايده هاي اسلامي را به طور کامل اجرا کرد و کارآمدي مطلوب را در کليه عرصه هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي محقق نمود. وظيفه مهم و خطير نهاد روحانيت در همکاري با حکومت اسلامي در عين مستقل بودن، مردمي بودن و انقلابي بودن بسترسازي براي توسعه بومي و اسلامي کشور است. تحقق کارآمدي نظام اسلامي تنها در يک زيرساخت اسلامي- ايراني ميسر است و حوزه هاي علميه با در اختيار داشتن ميراث علمي در تاريخ حيات شيعه، سرمايه هاي انساني عظيم و امکانات مطالعاتي موجود مي توانند به بخش اعظمي از اين نياز پاسخ دهند.‏ ‏4- رابطه روحانيت و دولت ها پس از انقلاب اسلامي همواره يکي از مسائل بحث بر انگيز بوده است. تنها به عنوان نمونه دولت اصلاحات در نحوه ارتباط گيري با روحانيت دچار آسيبهاي ساختاري و کارکردي بود.در دوره حضور خاتمي در راس قوه اجرايي همسو با اهداف سوء دين زدايي از ايران توسط برخي افراطيون دوم خردادي، روحانيت و حوزه علميه يکي از سيبلهاي هدف افراطيون دوم خردادي و روزنامه هاي وابسته به آنها بود تا جايي که کاريکاتور بعضي از علما و مدرسين بزرگ حوزه در برخي از اين نشريات زنجيره اي درج شد که در واکنش به آن چند روز حوزه هاي علميه تعطيل شد و طلاب و روحانيون به خيابانها ريختند.در همين اثنا بود که از منجنيق روزنامه هاي زنجيره اي يکي پس از ديگري سنگهاي آتشين به سوي نهاد اصيل روحانيت پرتاب مي شد و مدعيان پر هياهوي امروز هر يک به گوشه اي خزيده بودند و اگر نبود بنيان مرصوص نهاد حوزه و روحانيت در روح و جان ملت ديندار ايران، شايد امروز فرصتي براي بازسازي آن لطمات باقي نمي ماند.به عنوان نمونه "صبح امروز" روزنامه زنجيره اي توقيف شده مدعي شد:" پس از انقلاب به جاي ارتباط دين و سياست، نهاد دين و قدرت يكي شد و دين به خدمت قدرت درآمد."( 14/9/78، ص1) همچنين روزنامه دوم خردادي "خرداد" نوشت: "كار دادگاه ويژه‌ روحانيت زنداني كردن روحانيون آزادانديش و مستقل است." (4/7/1378، ص 6) سروش در ماهنامه زنان در دي ماه 1378مدعي شد: "ارزش‌هاي ديني دائماً در تغييرند، اگر روزي فاطمه (س) مي‌گفت بهترين زنان كسي است كه نامحرم او را نبيند، امروز كسي نمي‌تواند اين را بپذيرد." اکبر گنجي نويسنده سابق روزنامه هاي زنجيره اي که اخيرا از همجنس بازي نيز دفاع کرده است در 24 فروردين 1378 در روزنامه صبح امروز با بي شرمي نوشت:" سر حسين بن علي را نزد عبيدالله و سر عبيدالله را نزد مختار و سر مختار را نزد مصعب و سر مصعب به پيش عبدالملك نهاده شد... خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت، ميوه‌اي جز خشونت به بار نمي‌آورد. هيچ‌كس حق ندارد، به صرف اينكه خود را حق و ديگران را باطل بداند، دست به خشونت بزند." هنجارشکني ، وهن مقدسات و ارزشهاي ديني، توهين به مرجعيت و زير سئوال بردن پيروي مقلدان از مراجع معظم، تفرقه افکني بين برخي از روحانيون انقلابي و مبارز مثل هاشمي و مصباح و... مشتي نمونه از خروارها جفا و رفتارهاي تخريبي است که در دوره 8 ساله حضور دوم خردادي ها در قدرت در حق نهاد اصيل روحانيت روا شد. به تعبير سخنگوي سابق جامعه روحانيت مبارز تهران:" اصلاح‌طلبان جايگاه روحانيت را تضعيف کردند و جايگاه روحانيت در دولت اصلاحات به صورت حساب شده تخريب گشت." در دولت احمدي نژاد علي رغم توجه ويژه وي به مراجع، علما و بدنه روحانيون اما بعضا اختلالاتي در روابط رئوس روحانيت و دولت مشاهده مي شود که اگر چه شداد و غلاظ آن با زمان اصلاحات قابل مقايسه نيست اما جاي تامل و بررسي دارد. نهاد روحانيت به عنوان اصلي ترين متولي دين حق دارد زمينه سازي و بسترسازي تبليغ و ترويج دين را از دولت ها بخواهد و هر نوع کم کاري را مورد پرسش قرار دهد.‏ ‏5- روحانيت که ميراث دار مجاهدت ها و بصيرت هاي‎ ‎علما و فقهاي بزرگي همچون ميرزاي شيرازي، شيخ فضل الله و از همه پر رنگ تر‎ ‎حضرت امام خميني(ره) است به نيکي دريافته يکي از توطئه هاي آشکار دشمن‎ ‎ايجاد نقار، شکاف و اختلاف افکني در يکپارچگي علما، روحانيون و مراجع است‎. ‎دشمن از قبل انتخابات تا به امروز تمام تلاش خود را معطوف اين موضوع‎ ‎کرده است تا در صورت بندي نهايي خود در جنگ نرم در انضمام با پروژه‎ ‎تفرقه افکني بين روحانيت، (نقش بي نقشي) به روحانيت القا نمايد و مانع از‏‎ ‎نقش آفريني موثر اين سلسله جليله در معادلات سياسي کشور گردد. در حالي‏‎ ‎که روحانيت آگاه با هوشياري قبل و بعد از انتخابات اقدام به روشنگري و موضع‏‎ ‎گيري هاي شفاف نمودند و امروز به منظور نقش آفريني موثر در جامعه‎ ‎منطبق بر منويات و انتظارات مقام معظم رهبري انتظارات زيادي از آنها مي رود.‏

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت