اسلام،اسلام ستيزي و مديريت ادراک
دکتر امير محبيان
طرح احداث يک مسجد و مرکز فرهنگي و تفريحي ، نزديک ويرانههاي برج هاي دو قلوي نيويورک ، موجب آشکارتر شدن جريان اسلام ستيزي در آمريکا شده است . در همان حال که شهردار و مسئولان ارشد شهر نيويورک از طرح ساخت مرکز اسلامي پشتيباني مي کنند ، مخالفان ساخت اين مرکز اسلامي در آمريکا بر اين باورند که بناي مسجد در نزديکي « منطقه صفر » منهتن ، خاطره قربانيان فاجعه 11سپتامبر را مخدوش مي کند . سارا پيلين ، نامزد جمهوريخواهان براي پست معاونت رياست جمهوري در انتخابات سال 2008 ، ساختن اين مسجد را به مثابه فرو کردن خنجري در قلب خانواده قربانيان حادثه 11 سپتامبر سال 2001 توصيف کرده است . هري ريد ، رهبر اکثريت دموکرات مجلس سناي آمريکا نيز با ساخت مسجد در جوار ويرانههاي برجهاي دو قلوي نيويورک مخالفت کرد. باراک اوباما از آغاز ، از ساخت اين مسجد حمايت و تاکيد کرد که اين ، حق مسلمانان آمريکا است که در هرکجا مي خواهند ، مانند ديگر اقليتهاي مذهبي ، عبادتگاه بسازند . اين سخنان رئيس جمهوري آمريکا ، واکنشهاي شديدي را برانگيخت و جمهوريخواهان و مخالفان اوباما در حزب دموکرات ، به موضعگيري عليه وي پرداختند . جنجال تبليغاتي اسلام ستيزان در آمريکا تا حدي پيش رفت که در برخي از رسانه هاي آمريکايي ، بار ديگر موضوع مسلمان بودن باراک اوباما مطرح شد . طبيعي است که مسلمانان آمريکا همچون پيروان ساير اديان و مذاهب در اين کشور ، از حق عبادت و ساخت مراکز ديني برخوردارند . تعداد مسلمانان آمريکا حدود 9 ميليون نفر برآورد مي شود که ششصد هزار نفر آنها در نيويورک زندگي مي کنند . نخستين متمم قانون اساسي آمريکا که 220 سال پيش تصويب شد ، آزادي مذهب را به رسميت شناخته است . همچنين در نظام سرمايه داري آمريکا ، مالکيت خصوصي مورد حمايت قرار دارد ؛ از اينرو مسلمانان حق دارند مکاني براي ساخت مسجد خريداري کنند و با سرمايه خود ، آن را بسازند . جريان محافظه کاري آمريکا شامل اعضاي حزب جمهوريخواه و جنبش جشن چاي[1] ، به لحاظ اعتقادي و ايدئولوژيکي مخالف ساخت اين مرکز اسلامي است. اين جريان، تحت تاثير تلاش عناصري از صهيونيست ها ، بنيادگرايان مسيحي و نژادپرستان ، اصولا براي مسلمانان حق فعاليت سياسي يا اجتماعي قائل نيست . اسلام ستيزان در آمريکا در توجيه رفتارهاي غيرقانوني، تبعيض آميز و نژادپرستانه خود ، به حادثه 11 سپتامبر سال 2001 اشاره مي کنند . مخالفتها با ساخت مسجدي در نزديکي ويرانه هاي برجهاي دوقلوي نيويورک ، نشان مي دهد احساسات ضد اسلامي، که پس از حملات يازده سپتامبر سال 2001 در آمريکا بروز کرد ، همچنان ادامه دارد . هنوز هم افرادي در آمريکا با نگرشهاي راست افراطي ، تلاش مي کنند با سوءاستفاده از ناآگاهي مردم آمريکا درباره اسلام ، به ترويج احساسات ضد اسلامي بپردازند. جريان اسلام ستيز در آمريکا تا جايي قدرت گرفته است که برخي به طور آشکار از به آتش کشيدن قرآن کريم و تجمع در مقابل مساجد در روز يازدهم سپتامبر سخن گفتند و تعدادي کشيش شهرت طلب حتي رفتار اسلام ستيزانه خود را با هتک حرمت قرآن نشان دادند. آيا پديده اسلام ستيزي امري جديد است؟ اسلام هراسي يا اسلام فوبيا عبارت است از پيشداوري (منفي) عليه اسلام و مسلمين[2] وضع اين اصطلاح به اواخر دهه 1980 ميلادي بر مي گردد.[3] اين اصطلاح پس ازحملات 11 سپتامبر2001 بهطور گسترده درايالات متحده آمريکا مورد استفاده قرارگرفت.[4]در سال 1997 تراست روني مد [5]انگليس اسلام هراسي را "ترس و نفرت از اسلام و نتيجتا ترسيدن و عدم علاقه و بيزاري از همه مسلمانان تعريف کرد".[6] پروفسورآن سوفي رولد نوشته است که پذيرش رسمي اصطلاح اسلام هراسي در ژانويه 2001 در فروم بين المللي مبارزه با عدم تساهل در استکهلم صورت گرفت.در آن فروم اسلام هراسي به مثابه شکلي از عدم تساهل در کنار بيگانه ستيزي(Xenophobia) وسامي ستيزي (Antisemitism) در نظر گرفته شد. واقعيت آناست که طيف هاي تند روي غربي که اسلام را يک خطر فزاينده مي دانند ؛ مدتهاست از طريق مديريت ادراک(برداشت ذهني)[7] افکار عمومي جهاني اقدام به فضا سازي عليه اسلام و مسلمين کرده اند. بر اساس اين مديريت ادراک ، تصويري را که از اسلام در نزد بعضي افراد پديد آورده اند، عبارت است از: 1.اسلام به عنوان مجموعه اي يکپارچه،ساکن و غير پاسخگو به تغييرات 2.اسلام "غير و مجزا" از ساير فرهنگ ها ديده شده که هيچ نقطه مشترکي با آنها نداشته و رابطه تاثير و تاثري با آنها ندارد. 3.اسلام به نسبت فرهنگ غربي فروتر،بربر،غير عقلاني ،ابتدايي و شهوت گرا توصيف شده است. 4. اسلام ،خشونت گرا،مهاجم، تهديد کننده،حامي تروريسم و در گير در نبرد تمدنها نشان داده شده است. 5.اسلام به عنوان يک ايدئولوژي سياسي که در پي رسيدن به اهداف سياسي و نظامي است ، نمايش داده شده است. و علاوه بر بعضي ديگر از چهره هاي منفي از اسلام آنها اساسا مخالفت با اسلام راامري طبيعي وانمود مي کنند. ترديدي نيست که نبردي نرم عليه اسلام در حال جريان است وگروههايي نظير طالبان اصولا براي اين خلق شده اند که شواهد لازم را براي اثبات چهره مجعول درست شده توسط سربازان جنگ نرم دشمن عليه اسلام در افکار عمومي اختيار گذارند. در اين ميان وظيفه ما چيست؟ 1. بعضي ها معتقدند که خداوند خود اسلام را حفظ مي کند پس مسلمانان نبايد دغدغه اي داشته باشند. اينها مي کوشند از وظيفه عقلاني و شرعي خود شانه خالي کنند. 2. گروهي براي مقابله با کين ورزي هاي دشمنان با چهره هاي خشن و مشت هاي گره کرده مي کوشند عصبانيت و رگهاي متورم گردن را به نمايش گذاشته حتي تمايل به کشتن و نابود کردن اين دشمنان را ابراز مي کنند. اينان در بازي طراحي شده دشمنان اسلام ناخواسته به بازي مشغولند. 3.راه عاقلانه تر آناست که به جاي مبدل شدن به مهره بازي دشمن و کمک به تصويرسازي هاي ناصواب دشمن از اسلام ، با درايت وبه صورت حکيمانه مديريت ادراکي افکار عمومي جهان را در دست گرفته و بدانيم که اسلام بيش از رگهاي برآمده گردن که در جاي خود ارزشمند است، به بصيرت و درايت مسلمين نيارمند است.بيگمان در دنياي کنوني هم چون صدر اسلام ، چهره اخلاقي و سعه صدر بي نظير پيامبرو در حال حاضر ،مسلمين، مي تواند تصويري شايسته از اسلام و مسلمين پديد آورد. پاورقي: [1] جنبش چاي به صورت خودجوش پس از انتخاب اوباما به رياست جمهوري در آمريکا پا گرفت و بعد از اتخاذ تصميمات تازه مالي دولت به منظور مقابله با بحران اقتصادي، از جمله تخصيص اعتبارات دولتي براي نجات بانکها از ورشکستگي، به يک حرکت سراسري تبديل شد. جنبش ميهماني چاي در قالب کنوني خود در 19 فوريه سال 2009 از مرکز معاملات سهام و بورس شيکاگو و در اعتراض به برنامه دولت براي حمايت مالي از وامدهندگان مسکن آغاز شد. طرفداران جنبش چاي را عموماً محافظهکاران طرفدار کليسا و قانون اساسي و همچنين مخالفان افزايش ماليات و تمرکز فزاينده قدرت در دولت و افزايش مداخله دولت در امور مردم تشکيل ميدهند. از پارهاي جهات جنبش چاي در آمريکا قابل مقايسه با جنبش تنباکو در ايران است. [2] Sandra Fredman, Discrimination and Human Rights, Oxford .0-91-924603-3, 121.p University Press, ISBN [3] Islamophobia: A Challenge for Us All, Runnymede Trust, 1997, p. 1, cited in Quraishi, Muzammil. Muslims and Crime: A Comparative Study, Ashgate Publishing Ltd., 2005, p. 60 [4] Casciani, Dominic. "Islamophobia pervades UK - report", BBC News, June 2, 2004 [5] Runnymede Trust [6] Runnymede 1997, p. 5, cited in Quraishi 2005, p. 60. [7] Perception management
دیدگاه تان را بنویسید