آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در گفتگویی مفصل توضیحاتی در خصوص مسائل فرهنگی دولت، ارتباط خود با دولت و مجلس خبرگان رهبر داد است. به گزارش سرویس سیاسی «فردا» آیت الله خاتمی درباره حکم حکومتی بیان کرده است: هر جا مقام معظم رهبری حکمی صادر کردند یا موضعی گرفتند، تبعيت از آن حکم و تبعیت از آن موضع واجب است و تفکیک این دو کاری نادرست است. او همچنین درباره انتقاد به دولت افزوده است: اين كه در مورد فردي نقد زياد ميشود اما آن فرد هنوز در جايگاهش باقي است، من به تاسف اكتفا ميكنم. در مواردی مشکل داریم، در برخی از مسائل فرهنگی جامعه، در حمایتهای رئيسجمهور از همکارانشان و...در صورت توجه دولت محترم به نقدهاي متدينين كه در راس آنها مراجع هستند، بهترين بستر براي حمايت از دولت در بحرانها فراهم ميشود. متن کامل گفتگوی آیت الله خاتمی با روزنامه تهران امروز در ادامه می آید؛ آقاي خاتمي، مقام معظم رهبري چند روز پيش در صحبتهاي خود بر وحدت در چارچوب اصول تاكيد كرد. اين تاكيد با تفسيرهاي متفاوتي روبهرو شد. نظر شما در اينباره چيست؟ این
طبیعی است که وحدت نمیتواند بدون چارچوب باشد. قرآن هم میگوید «واعتصموا بحبل الله جمیعا»، یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ بزنند، یعنی محور وحدت حبلالله است، امام قبل از انقلاب فرمودند ما حتی برای سقوط رژیم شاه هم با کمونیستها متحد نمیشویم، چون محور انقلاب ما خدا و اسلام است و آنها اسلام را قبول ندارند، بر این اساس وحدت در چارچوب اصول مورد تایید است. این اصول را بارها مقام معظم رهبری ذکر کردهاند. اسلام؛ قانون اساسی، التزام عملی به ولایت فقیه و خط امام. البته تفسیر درست از خط امام را مقام معظم رهبري در خطبه های 14 خرداد امسال در مرقد امام ارائه دادند که به حق میتوان نام آن سخنرانی را منشور خط امام نامید. بنابراین ابهامی در اصول نیست تا تفسیرهای مختلفی از آن بشود. به التزام عملي به ولايت فقيه اشاره كرديد. در اين رابطه هم نظرات متفاوتي مطرح ميشود... به نظر نميرسد ابهامي وجود داشته باشد. مقام معظم رهبري اين مسئله را هم به وضوح تفسير كردند. التزام عملي به ولايتفقيه يعني آنجا كه وليفقيه موضعي دارند با ولايت همراهي شود، اقرار زباني كافي نيست. اقرار زباني يعني ولايتشعاري، در حالي است كه ما ولايتمداري
ميخواهيم. بنابراین نباید بی دلیل محکمات را تبدیل به متشابهات کرد. موضع يا حكم حكومتي؟ مسئله موضع يا حكم بحث طلبگي است. وقتي مقام معظم رهبري موضعي ميگيرد، موضع حكومتي است. ايشان در 29 خرداد سال گذشته فرمودند اردوكشي خياباني را متوقف كنيد، كساني اين كار را نكردند و اين يعني ضديت با ولايت فقيه. بنابراين هر جا مقام معظم رهبری حکمی صادر کردند یا موضعی گرفتند، تبعيت از آن حکم و تبعیت از آن موضع واجب است و تفکیک این دو کاری نادرست است. چندي پيش آيتالله صديقي در نماز جمعه اظهاراتي داشتند كه تعبير به خواست نظام براي مصالحه شد، بعدا آقاي شريعتمداري طي نقدي در كيهان موضعي متفاوت ابراز داشت و از آقاي صديقي گلايه كرد... جناب آقای صدیقی در مصاحبهای که در تاریخ 14 /6 /89 در روزنامه کیهان چاپ شد از یادداشت آقای شریعتمداری تشکر کرده و گفتند جلوی سوء استفاده را گرفتید،پرواضح است برادر گرامی جناب آقای صدیقی موضعی جز موضع ولایت نداشته و هرگز سخن از اتحاد با کسانی که با تمامیت نظام در افتادهاند و بیش از یک سال است كه آب به آسیاب دشمن ریختهاند و نظام را متهم به انواع مطالب دروغ مینمایند را ندارند. راجع به سوءاستفادهها
گفتند، اصل موضع آقاي صديقي را ميگويم... من در اين ماجرا ورودي ندارم اما حدس نميزنم كه آقاي صديقي موضعي غير از ولايت داشته باشند. موضع ايشان هم همان مسئله جذب حداكثري و دفع حداقلي بوده و هرگز باور نميكنم كه آقاي صديقي صحبت از وحدت با فتنهگران و سران فتنه داشته باشند. سران فتنه پلهاي پشت سر را با مواضع سخيفشان و اتهام شكستند. حداقل اين است كه آنها التزام عملي به ولايت فقيه ندارند و بر اساس اينكه بايد وحدت بر اساس اصول باشد، وحدت با سران فتنه ناممكن است. ب رخي به اين صراحت از سران فتنه نام نميبرند، همچنانكه يكي از چهرههاي ارشد اصولگرا به تعبيري از مقام معظم رهبري اشاره داشتند كه گفتند برادراني كه از ما جدا شدهاند، برگردند... در تحلیل فرمایشات مقام معظم رهبری باید همه کلمات ایشان را لحاظ کرد. ایشان از 22 خرداد سال گذشته تا کنون بیش از دهها بار سخن از فتنه داشتهاند، این فتنه از سوی برخی از کسانی مدیریت شده که سران فتنهاند؛ نمیتوان گفت مقام معظم رهبری از فتنه میگوید ولی سران فتنه را محکوم نمیکند. ما هم از خدا میخواهیم فریب خوردگان برگردند ولی برخی از سران فتنه، پلهای پشت سر خود را شکستهاند. د
ر ماههاي اخير، بحثي تحت عنوان «اصولگرايي منهاي روحانيت» مطرح است، برخي با اشاره به برخي حرفهاي آقاي مشايي، ريشه اين مسائل را به نزديكان دولت مرتبط ميدانند، شما كمتر در اين باره موضع گرفتهايد... درباره افراد صحبت نميكنم، من معتقدم كه روحانيت در تار و پود اين نظام نقش بسيار پررنگي داشته است، تز «اسلام منهاي روحانيت» از اساس بيمعناست مثل تز طب منهاي طبيب و ریشه استعماری دارد، هدف از آن حذف روحانیت از صحنه و میداندادن به منحرفینی است که از اساس با انقلاب اسلامی و نظام مسئله دارند. بر اين اساس اين جريان ميان متدينين و اصولگرايان راهي نداشته است و نخواهد داشت. بحث افراد نيست. شما در چند ماه اخير انتقاداتتان به دولت، مخصوصا در حوزه فرهنگي و ديني بيشتر شده است... من در شعاع فرمايشات مقام معظم رهبري، از دولت حمايت يا انتقاد كردهام. به نظر ميرسد انتقادهاي شما، بيفايده بوده است . حتي اخيرا رئيسجمهور گله كردند كه برخي فتنه را رها كردهاند و سراغ دولت آمدهاند... اینکه مقصود رئیس محترم جمهور از این برخی کیست، من نمی دانم. آنچه در مورد خودم میگویم این است که به فضل خداوند از آغاز در برابر جریان فتنه موضع
داشتهام و هماکنون هم دارم، چون برای من محرز است که این جریان ولایت و نظام ولایی را هدف قرار داده و بر همین اساس در خطبههای جمعه قبل گفتم که ما از دولت حمایت میکنیم، چون آرزوی جریان فتنه این است که حتی یک روز هم كه شده از عمر این دولت بکاهند. همین جا به صراحت میگویم حمایت ما از دولت فقط به خاطر این است که مقام معظم رهبری از این دولت حمایت کردهاند و حمایت از آنرا یک تکلیف اعلام کردهاند. ما مشروعیت مجموعه نظام یعنی سه قوه را به حمایت ولایت از آنها میدانیم، البته حمایت را به معنای نقد نکردن نمیبینیم. ما معتقد به حمایت ناصحانه هستیم. حمایت ناصحانه یعنی خوبیها و ارزشها را دیدن و تجلیلکردن و نقاط ضعف را مورد انتقاد قرار دادن و راهحل عرضه کردن. با این نگاه بنده هم از دولت حمایت میکنم و هم موارد نقد را، بهخصوص در عرصه فرهنگی متذکر میشوم و برایم مهم انجام تکلیف است. ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه، اما اینکه انتقادهای ما با فایده است یا بیفایده، وقتی مسئله تکلیف مطرح شد، حساب نمیکنیم عکسالعمل طرف مقابل چیست. البته معتقد نیستم که این انتقادها بیاثر باشد، حداقل اثر آنها این است که حرفها و رفتار
نادرست بعضیها را پای اسلام، ارزشگرایی و اصولگرایی نمیگذارند. به كار بردن عبارت «فقط» اين تصور را ايجاد ميكند كه شما در مواردي با دولت مشكل داريد. درست است؟ به نظرم تعبیر درست این است که در مواردی مشکل داریم، در برخی از مسائل فرهنگی جامعه، در برخی حمایتهای رئيسجمهور از همکارانشان و... ولی در عین حال در شعاع ولایت خود را موظف به حمایت از عملکردهای مثبت دولت میدانم. ما دلداده اسلام و دین هستیم و معتقدیم ستون فقرات انقلاب و نظام ما اسلام است و خود را موظف میدانیم در عرصه دفاع از دین وارد صحنه شده و انجام وظیفه کنیم. روحانیت در طول تاریخ این نقش را داشته است. حرف نادرست و موضع ناصحیح از هر کس باشد، مورد نقد است. مواضع اخیر روحانیت از جمله این بنده کمترین، حداقل این بهانه را از برخی گرفت که میگفتند اگر این حرفها و مواضع در برخی از دولتهای گذشته، گفته و گرفته میشد، روحانیت یقه میدراند و فریاد اعتراض بلند میکردند ولی الان ساکتند. مردم ما دیدند که روحانیت بدون هیچ ملاحظهای در این عرصه وظیفه خود را انجام داد. با همه اين نصايح، رابطه دولت با روحانيت، تعريفي ندارد. به نظر شما چه كسي يا كساني
نميگذارند رابطه روحانيت و دولت بهبود پيدا كند؟ در مورد رابطه دولت و مجموعه روحانيت، بخشی از مسائل به عملكرد دولت مربوط ميشود. من از افرادي بودم كه تلاش كردم كه التيامي بين دولت و مراجع شود و بر اين باورم كه دولت ارزشهاي قابل دفاعي دارد، مثل سختكوشي، سادهزيستي و مردمي بودن. بنابراين وقتي اين ارزشها را ميبينيم، ميگويم كه دولت تلاش كند كه خداي ناكرده برخي از اين كاستيها ارزشها را زير سوال نبرند. منظور منتقدان اين است كه در دورههاي قبل حركاتي ديده ميشد، اما در اين دوره به نقد و اظهارنظر اكتفا ميشود... آن دوران كفنپوشان، چه كساني بودند؟ و چه نسبتي با مجموعه اصولگرايي داشتهاند؟ گروهي كه اصولگرا بودند، در جايي كفن پوشيدهاند. اين چه ربطي به مجموعه دارد و كاري بوده كه عدهاي انجام دادهاند اما به كل مجموعه نسبت دادهاند. قصه تحصن و امثال را هم نميخواهم تقبيح كنم اما به مجموعه اصولگرايان ربطي ندارد. شما خودتان در تحصني كه به خاطر پارهكردن عكس امام (ره) برپا شد، شركت و آقاي سيد حسن خميني را هم نصحيت كرديد.... اولا تحصن نبود، بلکه اجتماع بزرگ دهها هزار نفری بینظیری بود که از سوی طلاب و فضلای حوزه
شکل گرفت و بنا براظهارات کارشناسان، مدرسه فیضیه بعد از 12 محرم که پس از آن حادثه پانزدهم خرداد اتفاق افتاد، این اجتماع با این عظمت به خود ندیده بود. این اجتماع به انگیزه محکومکردن اهانت به تصویر امام بود، اما آنچه ستون فقرات این اجتماع را تشکیل میداد، محکوم کردن جریان فتنه بود که چند ماه التهاب در کشور بهوجود آورده بودند و میخواستند به دروغ وانمود کنند که برخی مراجع و روحانیت همراه آنها هستند، این اجتماع بزرگ خط بطلانی برای این توهم بود. بنده به دعوت مدیریت محترم حوزه علمیه قم سخنرانی کردم و آن سخنرانی را اگر خدا قبول کند، از افتخارات عمر خودم میدانم. ثانیا اینگونه نبود که فقط جریان فتنه مورد نقد من باشد، مردم عزیز ما شاهد بودند که بنده جزو کسانی بودم که در مقابل دوستی با مردم اسرائیل موضع گرفتم و معنای اینگونه مواضع این است که ما منکر را از هر کس ببینیم، تقبیح میکنیم، چه از جریان فتنه باشد یا غیر از آن. حاجآقا! بحث اين است كه شما در زمان دولت اصلاحات، انتقادات جدي داشتيد و در قم هم فعال بوديد. مثلا در موضوع مهاجراني در نهايت اعتراض و فشارهاي مختلف به استيضاح و بركناري آقاي مهاجراني منجر شد. اما
الان در نهايت ميگوييد كه به خدا واگذارشان ميكنيم... در آن دوره هم ما فقط نقد كرديم و الان هم فقط نقد است، البته اينطور نيست كه ما فقط به خدا واگذار كنيم. ما موظف به انجام تكليف هستيم، اگر ديديم نتيجه نميگيريم، دليل نميشود كه انجام وظيفه نكنيم يا نميكنيم. در مورد اين هم كه ميگوييد كه نقد زياد ميشود اما فردي هنوز در جايگاهش باقي است، من به تاسف اكتفا ميكنم. به نظر ميرسد در برخي حوزهها، انتقادهاي شما توام با اغراق بود. مثلا در حوزه حجاب، شما گفتيد كه داريم به كشف حجاب ميرسيم. يعني به نظر شما وضعيت اينقدر وخيم است؟ بله. اگر اراده جدی در مقابل جريان بدحجابي قرار نگيرد، در نهايت به كشف حجاب ميرسيم، الان هم ديده ميشود كه برخي خانمها روسريهايشان را در ماشين درميآورند. کشف حجاب الان به صورت گسترده نیست ولی بنده معتقدم گسترش بدحجابی و بی حجابی توطئه دشمن است. آنچنان که در عرصه های دیگر مسئولان برای مقابله با تدبیر وارد شدند در این عرصه نیز باید جدی وارد شوند و گرنه سرانجام این حرکت شوم کشف حجاب است. البته در طول اين چند ماهي كه مسئله حجاب مطرح است برخي اصرار دارند كه به غلط به گردن روحانيون و
حتي مراجع تقليد بيندازند كه طرفدار خشونتند. ما هرگز نگفتيم كه خشونت به خرج دهيم و به صراحت گفتيم كه هم باید كار فرهنگي بشود هم کار اجرایی، یعنی اجرای قانون مربوط به عفاف كه در سال 85 تصويب شده طرح جامعي است كه براي بيست و پنج نهاد تعيين تكليف كرده و ما ميگوييم آن طرح را اجرا كنيد. ما ميگوييم دولت و غيردولت همه بايد آن را انجام دهند. اما بيشترين انتقاد شما به دولت است؟ به نظر میرسد که شما میخواهید چنین القا کنید که بنده دشمن دولت هستم، من این القا را نادرست میدانم. در عرصه حجاب و عفاف مصوبهاي که در سال 1385، در شورای فرهنگ عمومی که زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است، تصويب و قرار شد اجرا شود. شخص رئیسجمهور هم از وزیر ارشاد وقت، آقای صفار هرندی خواستند آن را به اجرا در آورد، اين مصوبه، بسیار جامع است و بايد اجرایی شود و اين درخواست تعداد فراوانی از دلسوزان جامعه است. در نهايت دولت بايد آن را اجرا كند... آری دولت باید مدیریت کند تا مواد طرح اجرا گردد. اما شما هيچ وقت علنا از قوهقضائيه انتقاد نكرديد... ما منتقد حرفهای نیستیم، اگر در موردی نقد دیدیم، ذکر میکنیم. در مورد فرار شهرام جزایری
انتقاد کردیم. اساسا این عیبجویی است که انسان مدام در پی انتقاد باشد و این یک رذیله است. بحث الان درباره طرح حجاب و عفاف است، در اينباره كه از قوهقضائيه انتقاد نكرديد ... شما با این بهانه، از موضع من در رابطه با دولت پرسوجو میکنید. من تاكيد ميكنم كه به همراه مقام معظم رهبري از دولت حمايت ميكنيم اما نقد دولت هم در حقیقت حمايت از دولت است. من به صراحت اعلام ميكنم كه ما حامي ناصح دولت هستيم. ارزشهاي دولت را تحسين ميكنيم و از نقدها هم چشم نميپوشيم. ما بله قربانگوي دولتها نبوده، نيستيم و هرگز نيز نخواهيم بود. دولت اكنون مشكلاتي پيشرو دارد. بحث تحريمهاست، اجراي هدفمندكردن يارانهها. برخي اعتقاد دارند كه اين انتقادات تند، فضايي را براي مخالفان دولت ايجاد ميكند كه وجهي ديگر از ناكارآمديهاي دولت را پر رنگ كنند؟ برخي از دولتمردان و يا احزاب حامي دولت در همين زمينه نقد دارند... ما معتقديم كه پشتوانه اصلي دولت چه در انتخابات و چه بعد از آن متدينين بودند. حال ميخواهيد اسم اين گروه را اصولگرا بگذاريد و ميخواهيد نگذاريد. معتقديم در صورت توجه دولت محترم به نقدهاي متدينين كه در راس آنها مراجع هستند،
بهترين بستر براي حمايت از دولت در بحرانها فراهم ميشود. سرمايه اصلي دولت، متدينين هستند. لااباليها و فاسدها كه از دولت حمايت نميكنند، متدينين هستند كه خيرخواه دولت هستند. در شرايط كنوني هم كه هدفمندكردن يارانهها ميخواهد اجرا شود، پشتيباني متدينين بالاترين سرمايه دولت است. محور ديگر پرسشهاي ما به وضعيت كنوني سياسي باز ميگردد. در شرايطي كه راديكالها ميداندار شدهاند، زمزمههايي مبني بر فعاليت پيشكسوتان و معتدلها مثلا برخي اعضاي جامعتين شنيده ميشود ولي خيلي اين حركت كند است. مثلا كميته مشترك، ماههاست كه قرار است فعال شود. اين فعاليت كند و بدون برنامه باعث شده كه كماكان فضا در اختيار راديكالها باشد. حضرتعالي و دوستانتان قصد نداريد كه حركت جدي و ملموسي انجام دهيد؟ جلسه تشكيل و ساماندهي شده، دستور كار هم مشخص شده است. اما قرار نيست هر مطلبي كه به نتيجه نرسيده، بيان شود. كميته مشترك فعال است و چهار نفر از جامعه روحانيت مبارز و چهار نفر هم از جامعه مدرسين مشخص شدهاند و آن جمع مشغول فعاليت هستند، در اين راستا، تمام تلاش جامعتين حول ولايت فقيه و دستيابي به يك وحدت نسبي ميچرخد. در واقع در سايه
تحمل يكديگر، ميتوان به وحدت نسبي رسيد، يعني صرف اينكه فردي در يك مجموعه انتقاد تندي كرد، نبايد سبب بيرون رفتن فرد از دايره اصولگرايي شود. ف ر موديد كه صرف يك انتقاد تند كسي را از دايره اصولگرايي خارج نميكند، آيا صرف يك انتقاد تند كسي را از دايره نظام خارج ميكند؟ انتقاد يعني اينكه تشخيص درست از نادرست اما فردي كه به نظام فحش ميدهد و نظام را متهم ميكند، به مطالبي كه اثبات نشده يا كل انتخابات سالم را زير سوال ميبرد و اين ديگر نقد نيست. كسانی كه پس از گذشت يك سال از انتخابات همچنان انتخابات را زیر سوال برده، انواع تهمتها را به نظام میزنند و گاهی آنرا از نظام طاغوت بدتر میخوانند، اینان قطعا از دایره نظام اسلامی خارج هستند. خوب! درباره خيلي از محورها كه جنابعالي نميخواهيد وارد شويد و يا درباره مصاديق صحبت كنيد، به بحث تقاضاي ديدار سفير انگليس هم نميخواهيد وارد شويد. آقاي سايمون گس، چه كاري بايد انجام دهد تا شما با تقاضاي ديدارش موافقت كنيد؟ اساسا هدفشان از ديدار با شما، چه ميتواند باشد؟ من هدف واقعي آنها را نميدانم اما ميدانم كه انگليسيها خيلي پوست كلفت هستند. تحليل من اين است كه اينها نه
مردم و نه نظام را شناختهاند كه چنين درخواستهايي ميكنند. بنده سه بار از سوي نماينده وليفقيه در لندن براي سخنراني دعوت شدم، گفتند اگر ويزا ميخواهيد بايد برويد سفارت انگليس با شما مصاحبه كنند. من گفتم پايم را در اين سفارت لعنتي نميگذارم و نميروم بلكه با افتخار در ایران ميمانم و برای مردم عزیزمان سخنراني ميكنم. بنده دولت انگليس را از بن استعمارگر ميدانم. صحبت سفير نيست. دولت انگليس پرونده بسيار سياهي عليه اسلام و مسلمين دارد. به خصوص در فتنه اخير، انگليس سياهترين پرونده را باقي گذاشت. حاجآقا! برخي معتقدند كه دليل اينكه فعاليتهاي سياسي شما در اين يك سال اخير خيلي زياد شده، اين است كه براي آينده سياسي شخصي خود مثلا در زمينه رياست مجلس خبرگان برنامهريزي ميكنيد. آيا اين مطلب را تاييد ميكنيد؟ بنده به قصد انجام تكليف وارد ميان سياست شدهام و خدا ميداند كه يك قدم براي مسئوليتهايي كه به بنده واگذار شد، برنداشتم. دو نمونه را بيان ميكنم، شش ماه قبل از انتخابات دوره سوم خبرگان يكي از دوستان كرماني به من گفت كه دوستان كرماني تو را براي خبرگان كرمان كانديدا كردهاند و من به صراحت گفتم شوخي نكن، من اهل
ورود به اين كار نيستم. بعد كمكم ديدم اين شوخي جدي شد و جامعه مدرسين و علماي كرمان از من خواستند كه كانديد شوم و وقتي دليل اين مسئله را پرسيدم گفتند كه هم راي داري و هم صلاحیت داري. من وارد شدم ولي يك ريال خرج انتخاباتي نكردم. بعد از انتخابات براي دوستاني كه در انتخابات سهم داشتند، مجلسي ترتيب دادم و كتاب خودم يعني سيري در مواضع سياسي اميرالمومنين و يك سجاده به آنها هديه كردم. در نماز جمعه هم وقتي بعد از آنکه آیتالله یزدی از امامت جمعه تهران به علت وضعیت جسمی خودشان استعفا کردند، رئیس دفتر مقام معظم رهبری بحث امامت نماز را مطرح کردند، صريحا به ايشان گفتم سلام من را به آقا برسانيد و بفرماييد كه من تمايل به امامت جمعه تهران ندارم. بعد از دو سال جناب آقاي محمديگلپايگاني به منزل من آمدند و گفتند كه نظر آقا اين است كه تو خطبه تهران را بخواني. من هم عرض كردم تسليم فرمان ايشان هستم. با اين تحليل بايد بگويم برداشتي مانند اينكه تحركات بنده براي رياست خبرگان است دروغ است و من هيچ قبايي براي خودم ندوختم و آنچه به آن افتخار ميكنم تدريس در حوزه علميه قم است و هوس هيچ پست سياسي و ديني را ندارم. در مورد خبرگان،
زماني كه دعواي آقايان هاشمي و يزدي بود و حتي شما ميانجيگري كرديد، برخي اينگونه تعبير كردند كه اختلاف نظر شخصي نيست بلكه اختلاف نظري است كه در خبرگان وجود دارد و اختلاف درون دو طيف در مجموعه است. اين مطلب را تاييد ميكنيد؟ اینکه اختلاف نظر در خبرگان هست جای تردید نیست، اختلاف نظر و سلیقه نشانه پویایی و نشاط است. در مجلس کمنظیری مثل خبرگان که مجلس اندیشمندان دینی است، طبیعی است که اختلاف سلیقه و نظر باشد و این اختلاف نهتنها، زیانبار نیست، بلکه اگر منجر به تفرقه نگردد، مایه رشد و پویایی است. در مسئله آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله یزدی احساس کردم این بگو مگوها از حالت اختلافنظر بیرون آمده و حالت درگیری پیدا میکند. بر این اساس احساس تکلیف کردم که در این عرصه انجام وظیفه کنم و خدا را شاکرم که تلاشم نتیجه داد و در آن مقطع پرونده این مشاجره بسته شد. بعد از این مسئله چند بار جلسه هیات رئیسه داشتیم و حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی و حضرت آیتالله یزدی در کنار هم دستور جلسه را دنبال کردند. یکبار آیتالله یزدی به صراحت فرمودند ما برادریم اما نقد هم داریم و تعارفی هم با کسی نداریم. این در حقیقت روح فرهنگ
طلبگی است که دوستی سر جای خود، نقد هم سر جای خود. اما دوره قبل آقاي جنتي كانديدا شدند و راي خوبي هم آوردند و خيليها هم دوست دارند كه آقاي هاشمي رئيس مجلس خبرگان رهبري نباشد و در رسانههايشان هم تبليغ ميكنند. شما اين مسئله انكار ميكنيد؟ اين منافاتي با برادري ندارد. شما ممكن است كه به يك عالم ديني بگوييد كه نسبت به شما ارادتمند هستم و پشت سر شما هم نماز ميخوانم اما اين موضع سياسي شما را قبول ندارم. بحث طلبگي است. بله، دو سليقه در خبرگان وجود دارد، يك سليقه رياست آقاي هاشمي را ميپسندد و يك سليقه ديگر رياست فرد ديگري را ميپسندد. انتظار اينكه در يك خبرگان 86 نفري يك سليقه باشد، انتظار نادرستي است، اما اين مسئله هيچ منافاتي با برادري و دوستي ندارد. امام (ره) به ما ياد داد كه معناي بحث طلبگي نهادينهشدن اختلاف سليقه است. اين بحثهاي طلبگي ممكن است كه باعث تغيير رياست مجلس خبرگان شود؟ شهريور كه هيچ انتخاباتي نداريم. اگر اكثريت درخواست كنند كه ميتواند در دستور كار قرار گيرد. چنين چيزي مطرح نيست، در اسفند ماه كه زمان دوساله هيات رئيسه به پايان برسد، بهطور طبيعي هيات رئيسه و كميسيونها انتخاب ميشوند.
دیدگاه تان را بنویسید