دیدگاه هاشمی درباره روز قدس
شكوه و فراگيري راهپيمايي روز قدس در گستره جهان اسلام، در كنار دستاوردهاي بسيار مهم سياسي كه حتي بيشتر سالها معادلات بينالمللي را تحتالشعاع قرار ميدهد، در ابتداييترين شكل ممكن دو نتيجه متفاوت براي مردم فلسطين و حاكمان غاصب صهيونيستي دارد.
روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام: ديدگاه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره مسئله فلسطين و روز قدس از سوي روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت نظام، منتشر شد. ديدگاه آيتالله هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره مسئله فلسطين و روز قدس به شرح ذيل منتشر شده است: نامگذاري آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به "روز جهاني قدس " يكي از ابتكارات سياسي امام راحل براي مقابله با سياست شوم استكباريون براي به فراموش سپردن مهمترين مسئله دنياي اسلام بود كه با اين ابتكار، هر ساله شاهد جوش و خروش ميليوني مردم براي دفاع از قدس شريف و حمايت از مبارزات مردم سرزمينهاي اشغالي در اقصي نقاط جهان ميباشيم. شكوه و فراگيري راهپيمايي روز قدس در گستره جهان اسلام، در كنار دستاوردهاي بسيار مهم سياسي كه حتي بيشتر سالها معادلات بينالمللي را تحتالشعاع قرار ميدهد، در ابتداييترين شكل ممكن دو نتيجه متفاوت براي مردم فلسطين و حاكمان غاصب صهيونيستي دارد. مردم فلسطين با مشاهده صحنههاي حضور مردم و انتشار اخبار آن در راه مبارزه مظلومانه خود احساس تنهايي نميكنند و حاكمان غاصب هم نميتوانند با خيال آسوده به جنايات خويش ادامه دهند و اختلافاتي كه هم اكنون در ميان آنها ايجاد شده و هر روز عميقتر ميشود، در وهله اول به خاطر حمايت مسلمانان جهان از آرمان مردم فلسطين است كه بهترين شكل آن در راهپيمايي روز قدس متبلور ميشود. اينجانب كه در آغاز دهه 40 به خاطر تلاش براي تهيه مقالهاي جهت انتشار در نشريه مكتب تشيع در آثار موجود آن روز تحقيق ميكردم، به حسب تصادف و با كمك دوستي به نام "كمرهاي " با كتاب "القضيه الفلسطينه " اثر ارزشمند يك نويسنده اردني به نام "اكرم زعيتر " آشنا شدم كه اتفاقاً در آن سالها سفير كشور متبوغ خويش در ايران بود. بعد از قضاياي 15 خرداد 42، رژيم پهلوي براي در تنگنا قرار دادن امام(ره) قانون منع سربازي طلبهها را لغو كرد كه من نيز جزو طلبههاي سرباز شدم كه پس از مدتها از پادگان گريختم و در ايام متواري بودن، اقدام به ترجمه كتاب مذكور كردم كه از همان سال تاكنون بارها و بارها با عنوان "سرگذشت فلسطين " يا "كارنامه سياه استعمار " منتشر شده است. هدف از نگارش اين جملات دو مسئله مهم است: اولاً، بعد از انتشار كتاب امام(ره) آن را مطالعه فرمودند و به علمايي كه آن روز مخالف پرداختن مبارزه به مسئله فلسطين بودند، پيشنهاد مطالعه دادند كه حاصل آن همگاني شدن توجه به جنايات اسرائيل در ايران اسلامي شد كه تا آن روز رژيم پهلوي به خاطر ارتباطاتي كه با رژيم صهيونيستي داشت، سعي در كتمان مسئله فلسطين در ايران داشت. ثانياً، آنچه درباره تاريخ فلسطين و تاريخ جعلي اسرائيل ميدانم، بسيار عميق و سخنانم در اين باره وراي احساساتي است كه ممكن است در هر مسلماني با شنيدن اخبار فلسطين ايجاد شود. پس به عنوان يك كارشناس با سابقه طولاني 50 ساله عرض ميكنم كه خلق، تداوم و آينده اين رژيم مرهون خواستههاي استكباري چند كشور قدرتمند غربي است كه از همان اول يهوديان را مزاحم برنامههاي حكومتي خويش ميدانستند. سران اين كشورها در نشستهاي مختلف به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد يهوديان را در جايي- و ترجيحاً دور از اروپا- جمع كنند تا هم مزاحمتهاي آنان كم شود و هم در صورت لزوم بتوانند كنترل كنند و نيز از آنها به مثابه پايگاههاي چندمنظوره در جهت اهداف استعماري استفاده كنند. در مطالعه مكان براي تشكيل يك رژيم جعلي، جايي را بهتر از سرزمينهاي فلسطين نيافتند كه بهترين مصداق براي پايگاه چندمنظوره آنان باشد. مخصوصاً تاريخ كهن فلسطين وارض موعود كه براي متصلّبين و متعصّبين يهودي هم جاذبه دارد. از طرف ديگر با تشكيل اين غده سرطاني در منطقه استراتژيك خاورميانه مهمترين نقطه جهاني از لحاظ تاريخ و تمدن و حتي معادلات سياسي امروزي را كه از آن تعبير به گلوگاه ميكنند، در دست ميگيرند، بر غنيترين سرزمينهاي داراي مواد معدني انرژي زا، آن هم با تراشيدن دشمني از نوع رژيم صهيونيستي مسلط ميشوند، يهوديان هميشه معترض را از جغرافياي غرب دور ميكنند، آسيا و آفريقا را در آيندههاي بسيار دور براي امنيت، محتاج و نيازمند خويش كنند و مهمتر از همه با مشغول كردن دولتهاي اسلامي به مبارزات نيم بند با اسرائيليهاي اشغالگر، راههاي توسعه و پيشرفت را در همه زمينههاي علمي، اقتصادي، فني، صنعتي و... بدون يك رقيب قدرتمند حل ميكنند كه ميبينيم همه دنيا در مسائل دانش و تكنولوژي، قافلهها از كاروان غربيها عقب هستند و اگر كشوري مثل ايران پيدا شود كه ميخواهد با تكيه بر مكتب متعالي اهل بيت كه عصاره اسلام ناب است، به توسعه و پيشرفت برسد، به بهانههاي مختلف مانع تراشي ميكنند و حتي با استفاده از ظرفيتهاي نظامي كه در اسرائيل ايجاد كردند، قدم به وادي ارعاب و تهديد ميگذارند كه اين روزها به بهترين شكل ممكن شاهد آن هستيم. آنچه تا به حال استكباريون را در عمل به اين اهداف شوم تا حدودي موفق كرده كه شاهد تشكيل يك رژيم غاصب در سرزمين قبلهگاه اول مسلمانان جهان هستيم، برنامه بسيار شيطاني آنان در سياست "فرّق تسد " است كه با ايجاد اختلافات موذي بين كشورهاي اسلامي و القاي آن اختلافات به حاكمان اسلامي نميگذارند جهان اسلام به صورت واحد به اين مسئله توجه نمايد كه در آن صورت به قول امام راحل اگر هر مسلمان فقط يك سطل آب بريزد، اسرائيل را سيل ميبرد. اوج اين سياست شوم، پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران بودكه وقتي ديدند قويترين حاكم حامي اسرائيل، يعني رژيم پهلوي سقوط كرده، با همه ظرفيتهاي تبليغاتي خويش به ميدان آمدند كه مهمترين دستاورد اين كار آنان، درگيري دو كشور مهم و مسلمان منطقه و آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود. جنگي خانمان برانداز و فرصت سوز كه حاكمان نابخرد حزب بعث با وقاحت تمام اعلام ميكردند: "خطر ايران براي عرب بيشتر از خطر اسرائيل است!! " حتماً ميدانيد كه در طول جنگ نيز براي دامن زدن به اين تبليغات شوم از هيچ اقدامي پرهيز نكردند كه روشنترين برنامه آنان در قضيه مك فارلين آشكار شد كه اولاً به همراه هيأت خويش يك صهيونيستي را فرستادند و ثانياً با حك كردن ستاره داوودي روي اقلامي كه متعهد به فروش آنها به ايران شده بودند، ميخواستند تبليغات خويش را با ورود به يك مقوله تازه، وسيع تر نمايند كه الحمدلله با درايت امام(ره) و مسئولان جمهوري اسلامي در اين راه شكست خوردند و اينگونه محمولهها عليرغم نياز جدّي عودت داده شد و به جاي آن محمولههاي غيرآلوده دريافت شد. اما با توجه به دستاوردهاي فراواني كه با اين شيوه به دست آورده اند، پس از جنگ و حتي تاكنون نيز به انحاي مختلف بر طبل اختلاف ميكوبند و متأسفانه ميبينيم كه الان هم بعضي از حاكمان كشورهاي اسلامي منطقه، سخنان صداميان را تكرار ميكنند. نكته بسيار حائز اهميت درباره مسئله فلسطين كه هم از برنامههاي غرب است و هم از جهالت بعضي از حاكمان اسلامي در طول تاريخ، تكيه بر عروبيت به جاي اسلاميت است. دشمنان اسلام خيلي خوب ميدانند كه با عربي جلوه دادن مسئله فلسطين، بسياري از كشورهاي اسلامي غيرعرب، مخصوصاً ايران قدرتمند را از آن مسئله دور ميكنند و در ميان كشورهاي عربي نيز با توجه به ساختار حكومتها، چنان زمينههاي تشتت را فراهم كردهاند كه ميبينيم مصر، يكي از مهمترين كشورهاي اسلامي علاوه بر خيانت تاريخي در كمپ ديويد، الان نيز در بستن مرزهايش براي كمكهاي انساني به غزه، با اسرائيل همراه ميشود. الحمدلله با تلاشهاي جمهوري اسلامي، اسلام محور مبارزه عليه رژيم غاصب صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي شد و در سايه اين سياست طي چند سال گذشته شاهد موفقيتهاي بسيار خوب مسلمانان عليه اسرائيل غاصب بودهايم كه پيروزي حزبالله در لبنان و پيروزي مردم بيپناه غزه بهترين شاهد مدعاست. اما افسوس كه دشمنان اسلام براي اختلافافكني در صفوف مبارزه عليه اسرائيل پا را از كشورهاي اسلامي فراتر گذاشتهاند و وارد سرزمينهاي اشغالي شدهاند و ميبينيم كه گروههاي مبارز فلسطيني به جاي اتحاد عليه اسرائيل، به جان هم افتادهاند و اندك ظرفيتهاي نظامي خويش را صرف برادركشي ميكنند. مطمئناً اگر روند اسلاميت مسئله فلسطين با وحدت همه گروهها در داخل اين سرزمين اشغال شده ادامه مييافت، اسرائيل نميتوانست فجيعترين جنايات ضدبشري را مرتكب شود، هرچند سكوت معنادار مدعيان بينالمللي حقوق بشر چراغ سبزي براي تداوم اين اقدامات مسبوعانه است. نكته ديگري كه بايد درباره تاريخ پرفراز و نشيب اشغال فلسطين به آن اشاره شود، اتخاذ يك سياست درست براي مقابله با دشمني تا بن دندان مسلح و داراي حاميان ذي نفوذ در مجامع بينالمللي است. نبايد بگذاريم ديوار انزجار از رژيم صهيونيستي در جهان كه با خون زن و مرد و پير و جوان فلسطين در دنيا، مخصوصاً در اروپا ايجاد شده و بالا رفته، با سخنان نسنجيده ما فرو ريزد و جاي آن سيم خاردارهايي در حمايت از اشغالگران بكارند. در دنياي سياست زده امروز كه دشمنان اسلام با استفاده از امكانات وسيع تبليغاتي، حتي واقعيتها را وارونه جلوه ميدهند، هر سخن تحريك آميز ما را دستاويزي براي مظلومنمايي ظالمترين رژيم نيم قرن گذشته تاريخ جهان قرار ميدهند و حركت رو به جلوي مبارزه عليه حكومت اشغالگران را معكوس ميكنند. و آخرين نكتهاي كه لازم است در اين مجال و مقال كوتاه به آن اشاره و تأكيد كنم، تداوم مبارزه است. چرا كه رژيم صهيونيستي در تاريخ بيش از 60 سال اشغالگري خويش ثابت كرده كه نه تنها به تعهدات صلح حتي ادعايي خود هيچ پايبند نيست، بلكه به قطعنامههاي بينالمللي نيز توجهي ندارد. تاريخ سراغ ندارد كه اسرائيل حتي براي ظاهرفريبي هم كه شده، به قطعنامههاي سازمانهاي جهاني، مخصوصاً سازمان ملل متحد كه سياستهايش توسط حاميانش چيده ميشود، عمل نمايد. پس راه مقابله با چنين رژيمي، تداوم مبارزات مردمي است. مبارزاتي كه در داخل، وحدت همه گروههاي فلسطيني را بدون تكيه بر حس ناسيوناليستي عربي و با محوريت اسلام ميطلبد و در خارج از سرزمينهاي اشغالي هم به كمكهاي مادي و معنوي حكومتهاي اسلامي و حمايتهاي مسلمانان نيازمند است. حمايت مسلمانان نيز راههاي مختلفي دارد كه يكي از مؤثرترين راهها، حضور آنان در راهپيمايي روز قدس است. روزي كه با نزديك شدن به آن، تمام پايههاي رژيم نامشروع اسرائيل ميلرزد كه اگر حضور مردم مسلمان جهان در راهپيمايي آخرين جمعه ماه مبارك رمضان معنادار باشد، تا مدتها، پسلرزههاي آن آرامش و آسايش رژيم صهيونيستي و حاميان آن را خواهد گرفت. اينجاست كه به عظمت ابتكار امام(ره) در نامگذاري روز جهاني قدس پي ميبريم، ابتكاري كه 20 سال پس از رحلت مبتكر و مطمئناً تا هميشه و انشاءالله تا سقوط رژيم غاصب و احقاق حقوق مردم فلسطين، مخصوصاً بازگشت 5 ميليون آواره فلسطيني ادامه خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید