پشت پرده اعمال تحريم‏ها عليه ايران

کد خبر: 119001

قطعنامه بعدی 1803 بود که تعدادی دیگر از افراد و شرکت ها را به جمع تحریم شدگان اضافه کرد و بعلاوه در مورد ارتباط با بانک ملی هم هشدارهایی داده شده بود.

خبرنامه دانشجویان ایران: در بین ابزارهای زیادی که دولتهای غربی در دست دارند تحریم تنها یکی از ابزارهایی دنیای غرب است که با استفاده از آن سعی دارد دیگر کشورها را در رسیدن به منافع و مقاصدش با خود همراه کند. ایران تنها کشوری است در جهان که با وجود 30 سال فشار مداوم غرب و شرق از هیچکدام از مواضع حقش عقب نشینی نکرده و با این مقاومت ابر قدرت های جهان را به زانو در آورده است. اگر بخواهیم سیاست غرب و بالاخص آمریکا را در 5 سال اخیر در قبال ایران هسته ای مورد بررسی قرار دهیم باید یک نگاه کلی به گزینه هایی که غرب در قبال فعالیت هایی که ایران انجام می دهد داشته باشیم. اصطلاحی که برای این موضوع به کار می برند سبد گزینه ها است. آمریکا برای فشار آوردن به ایران گزینه های مختلفی از جمله تحریم، تهدید به حمله نظامی، حمله نظامی، عملیات روانی، اقدام دیپلماتیک و تاثیر در فضای داخلی کشور را در سبد گزینه های خود دارد. هر بار که تصمیم گیران سیاست آمریکا در قبال ایران که متشکل از شورای سه نفری جیمز جونز، هیلاری کیلینتون و باراک اوباما می باشند بخواهند سیاستی را در برابر ایران در پیش گیرند گزینه های مختلف را مورد بررسی قرار داده تا نتیجه اتخاذ این تصمیم را در ایران ببینند. برای داشتن تحلیلی جامع از وضعیت ایران در جهان و نوع تفکر سیاست گذاران غربی در قبال ایران می توان سیر تحولات بین الملل را در دو مقطع قبل از انتخابات 88 و بعد از انتخابات 88 مورد بررسی قرار داد. سیری که در آن شاهد خواهیم بود که غرب تا قبل از انتخابات 88 حاضر به دادن امتیازات مختلف به ایران شده بود و این امر بخاطر خالی شدن سبد گزینه های آمریکا در برابر ایران بود. از سال 84 تاکنون غرب 6 قطعنامه بر علیه ایران به تصویب رسانده است که 3 مورد از آنها شامل تحریم بر علیه ایران بوده است که نه تنها نتوانست به هیچ وجه ایران را از دستیابی به انرژی هسته ای باز دارد بلکه باعث شد که ایران بتواند 7000 سانتریفیوژ خود را مستقر و راه اندازی کند تا زیر ساخت های لازم را برای دستیابی به هرگونه فناوری هسته ای داشته باشد. 1696 قطعنامه ای بود که در مردادماه سال 1385 بر علیه ایران به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید. شورای امنیت سازمان ملل در این قطعنامه ایران را ملزم به تعلیق فعالیت های هسته ای خود کرده بود و به ایران تا پایان ماه میلادی اوت (9 شهریور) مهلت داده شده بود که غنی‌سازی اورانیوم و فعالیت‌های مرتبط با آن را متوقف کند. قطعنامه دوم 1737 بود که در آن برخی از شرکتها و افرادی را که در ارتباط با برنامه هسته ای ایران بودند مورد تحریم اقتصادی قرار گرفتند البته این تحریم ها بنحوی نبود که افراد تحریم شده نتوانند به کشورهای دیگر سفر داشته باشند و هم چنان ویزا برای این افراد صادر می شد. در 1737 بانک سپه که تامین کننده حقوق نظامیان هست هم مورد تحریم جهانی قرار گرفت. 1747 قطعنامه بعدی بود که به تصویب شورای امنیت رسید. در اين قطعنامه همه صادرات تسليحاتي ايران تحريم شده و دارايي‌هاي 28 مقام و نهاد ديگر كه گفته مي‌شود مرتبط با برنامه‌هاي هسته‌اي و موشك بالستيك تهران هستند، مسدود اعلام شد. شوراي امنيت سازمان ملل در اين قطعنامه به دولت ايران 60 روز مهلت داده بود تا برنامه هسته اي خود را با درخواست هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مطابقت دهد و مذاكرات تازه‌اي به منظور دست يابي به راه حلي قابل قبول براي همه طرفين را آغاز كند. نکته ی که در این قطعنامه جالب توجه است تحریم صادرات تسلیحاتی ایران است. آمریکا در این مقطع از زمان تصور می کرد که ایران برای کمک به عراق به این کشور اسلحه صادر می کند. علاوه بر تحریم هایی که بر علیه ایران به تصویب رسید شورای امنیت ملی در رابطه با ارتباط با بانک صادرات ایران هم اخطار داده بود. قطعنامه بعدی 1803 بود که تعدادی دیگر از افراد و شرکت ها را به جمع تحریم شدگان اضافه کرد و بعلاوه در مورد ارتباط با بانک ملی هم هشدارهایی داده شده بود. 1835 آخرین قطع نامه ای بود که تا قبل از انتخابات 88 به تصویب رسید. این قطعنامه در واقع تنها کپی ای از قطعنامه 1803 بود که به تحریم هایی که در آن اشاره شده بود تاکید می ورزید. تا این مقطع از تاریخ یعنی مهر 87 هنوز غرب بر سیاست قبلی خود یعنی جلوگیری از پیشرفت ایران با اعمال فشار بر این کشور و دادن امتیاز به کشورهای دیگر برای همراه کردن آنها با خود اصرار می ورزید. ولی از این تاریخ به بعد آمریکا به این نتیجه رسید که این راهکار برای جلوگیری از پیشرفت ایران کارآمد نخواهد بود پس تصمیم به تغییر سیاستهای خود گرفت. نشانه های این تغییر سیاست را می توان در مذاکرات ژنو 1 دید. در این نشست آمریکا برای اولین بار در رابطه با مسائل ایران به پای میز مذاکرات آمد و مذاکره و تعامل با ایران را شروع کرد تا با دادن پیشنهادات جدید و برخی امتیازات به ایران بتواند این کشور را با خود همراه کند. هرچند که این پیشنهادات با استقبال ایران مواجه شد اما به یکباره این مذاکرات قطع شد. دلیل قطع این مذاکرات این بود که غربیان انتخابات ایران را نزدیک می دیدند و منتظر نتیجه این انتخابات بودند زیرا خبرهایی مبنی بر عوض شدن دولت در این انتخابات به گوش غربیان رسیده بود. یکی از کانال هایی که این خبر را به آمریکا رسانده بود آقای مهدی هاشمی بود. در اعترافاتی که آقای ابطحی در زندان اوین کرده اند در یک مورد به این امر اشاره کرده و گفته اند: "آقای مهدی هاشمی به من گفته که ایشان خودش به آمریکا خبر داده است که مذاکرات را تا بعد از انتخابات عقب بيندازند." بعد از انتخابات 88 و حوادث بعد از آن این تصور در آمریکا و سیاستمدارانش پا گرفت که می توانند با اعمال دوباره تحریم ها علیه ایران مردم را در مقابل نظام قرار دهند و با استفاده از مهره های داخلی خود که در نظام رسوخ کرده اند بتوانند نظام جمهوری اسلامی را از میان بردارند. به همین جهت آمریکا بار دیگر تحریم ها را بر ضد ایران با ابعادی وسیع تر آغاز کرد و قطعنامه 1929 را به تصویب رساند. البته آمریکا اینبار برای این که تحریم ها موثرتر باشند در کنار این تحریم ها ایران را تهدید به حمله نظامی کرد تا علاوه بر استفاده از موج تبلیغاتی این تهدید در جامعه داخلی آمریکا یک جنگ روانی را بر علیه ملت ایران به راه اندازد. به راه افتادن جنگ بر علیه ایران توسط آمریکا و غرب بعد از ساخته شدن نیروگاه هسته ای بوشهر و راه اندازی آن کاملا بعید به نظر می رسد زیرا در صورت هدف قرار گرفتن تاسیسات نطنز ما باز هم آن مقدار سوخت هسته ای را که در نیروگاه بوشهر ذخیره شده است در اختیار داریم و احتمال هدف قرار گرفتن نیروگاه بوشهر هم کاملا محال است زیرا این کار باعث از بین رفتن اکو سیستم خلیج فارس می شود که در نتیجه منافع خود کشور آمریکا هم تهدید می شود و از بین خواهد رفت و آمریکا این را می داند که نظام جمهوری اسلامی ایران در صورت هر نوع حمله به خاک این کشور در منطقه خاورمیانه دچار بحران جدی می شود که مردم آمریکا به هیچ وجه آن را بر نمی تابند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت