رقابت در زمین بازندهها
نارضایتی عمومی از سوءمدیریت دولت روحانی به شکل بیسابقهای افزایش یافته است با این حال اصلاحطلبان بر سر معرفی کاندیدا برای انتخابات ۱۴۰۰ دچار اختلاف و تشتت شدهاند
وطن امروز: اعلام اسامی ۱۹ کاندیدای بالقوه اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ با واکنش منفی جامعه و بالا گرفتن جدلها در اردوگاه اصلاحات همراه شد.
به گزارش «وطن امروز»، اواسط مهرماه سال جاری بود که محسن هاشمی در واکنش به سوال خبرنگارانی که از او پیرامون احتمال حضور در میدان رقابتی سال ۱۴۰۰ سوال میکردند پاسخ عجیبی داد و گفت: «علاقهای به این کار ندارم. با وضعیتی که الان هست فکر نمیکنم هیچ عاقلی کاندیدا شود. شرایط کشور بسیار سخت است و کسی که خود را کاندیدا میکند به قول غربیها باید سوپرمن باشد»، اما گویا ۴۵ روز زمان کافی بود تا رئیس شورای شهر تهران ۱۹ سوپرمن را برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ پیدا کند. رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی روز شنبه در گفتوگویی انتخاباتی با خبرگزاری ایسنا، ضمن اشاره به عزم این حزب برای مشارکت فعال با نیت به دست آوردن صندلی ریاست دولت سیزدهم و با اشاره به اسامی کاندیداهای مدنظر حزب کارگزاران، اظهار کرد: در حال حاضر نام حدود ۲۰ کاندیدا در این فهرست حضور دارد که عبارتند از آیتالله سیدحسن خمینی، اسحاق جهانگیری، محمدرضا خاتمی، محمدرضا عارف، محمدجواد ظریف، علی مطهری، رضا اردکانیان، علی لاریجانی، مسعود پزشکیان، محمدجواد آذریجهرمی، محمدباقر نوبخت، سورنا ستاری، عبدالناصر همتی، علیاکبر صالحی، محمد صدر، مجید انصاری و عبدالواحد موسویلاری؛ همچنین معصومه ابتکار و شهیندخت مولاوردی نیز در این فهرست قرار دارند. لیست نامتناهی محسن هاشمی برای میدان رقابتهای انتخاباتی از نخستین ساعات انتشار خبر، با واکنشهای متعددی در فضای مجازی روبهرو شد. کارگزارانیها که در ۲ سال گذشته تلاش زیادی کرده بودند تا با فاصلهگیری از دیگر طیفهای اصلاحطلب (بویژه حزب اتحاد ملت) برای خود جایگاهی مستقل تعریف کنند و در جریان انتخابات مجلس در اسفندماه سال گذشته نیز اختلاف تاکتیکی خود با دیگر همقطارانشان را با انتشار لیست انتخاباتی نشان داده بودند، باز هم در مرکز سیبل دعواها قرار گرفتند. عمده روزنامهها و رسانههای اصلاحطلب شماره روز گذشته خود را به شکلی به مقابله با موضع هاشمی اختصاص دادند. روزنامه «شرق» سراغ محسن هاشمی رفت و وی مدعی کژتابی در تفسیر سخنانش شد. اما روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «شوخی با طعم کارگزارانی» از رضا ملکزاده، معاون مستعفی وزیر بهداشت به عنوان بیستمین چهره مدنظر کارگزاران یاد کرد که به دلیل حوادث روزهای اخیر اشارهای به نام او نشده است. با تمام این اوصاف و فارغ از کم و کیف کاندیداهایی که اصلاحطلبان روانه کارزار انتخاباتی ۱۴۰۰ میکنند، چند ابهام بیپاسخ پیرامون تصمیم اصلاحطلبان وجود دارد. ۱- شکست آشکار دولت روحانی و تجربه بدترین روزهای اقتصادی پس از پیروزی انقلاب در دوران دولت مورد حمایت اصلاحطلبان، آنان را اکنون بیش از هر زمان دیگری در جایگاه پاسخگویی قرار خواهد داد. اگر آنها پیش از این با در دست داشتن شعارهایی حول محور سیاست خارجی و رابطه با آمریکا موفق به کسب آرای مردم برای حضور در پاستور شدند حالا، اما باید در جایگاه پاسخگویی نسبت به نتیجه این شعارها قرار بگیرند. هر چند اصلاحطلبان در ماههای گذشته تلاش زیادی کردند تا با فاصلهگذاری میان خود و روحانی از ضرب این هممسیری بکاهند، اما یکی از ۱۹ چهره اعلامی محسن هاشمی یعنی محمدرضا خاتمی در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ اصلاحطلبان را تضمین روحانی خوانده بود. دیگر چهرههای این فهرست همانند جهانگیری، ظریف، همتی، ستاری، صالحی، ابتکار و مولاوردی نیز مشارکت مستقیمی در دولت روحانی داشتند. ۲- تلاش این روزهای اصلاحطلبان برای تغییر وجهه و اعتبار اجتماعی خود با نیت خیز برداشتن برای انتخابات ۱۴۰۰ در حالی است که چهرهها و جریانات رسانهای شناختهشده آنها، پس از ناکامی روحانی و شکست آشکار سیاستهایش، بارها تلاش کردند تا با تکرار گزاره «تشریفاتی بودن دولت» (که در سالهای پایانی دولت محمد خاتمی نیز مطرح شده بود) از خود مسؤولیت زدایی کنند و وضعیت موجود را به نهادهای موهومی همانند دولت پنهان و... نسبت دهند. در چنین وضعیتی آنها پیش از رجوع به لیست بلندبالای خود و طرح وعدههای جدید انتخاباتی، باید پاسخگوی این استاندارد دوگانه باشند. تلاش برای «در قدرت» بودن و متقابلا تقلا برای «بر قدرت» نشان دادن خود، استراتژی آشنای اصلاحطلبان برای فرار از پاسخگویی است که عزم آنها برای حضور در میدان انتخاباتی ۱۴۰۰، خلافش را نشان میدهد. ۳- نزاع ظاهری اصلاحطلبان بر سر جایگاه خود در میدان انتخابات و تقلا برای ضریببخشی به این حضور با مانوری که این روزها روی تغییرات کاخ سفید میدهند، در شرایطی است که آنها در حمایت از دولت مستقر هیچگونه اختلاف نظری نداشتهاند. آنها قبل از هر گونه ادعایی برای دولت آینده باید نقطه تمایز خود با وضعیت مدیریتی موجود را تبیین کنند. نتیجه آشکار سیاست خارجی، الگوی مدیریتی و اقتصادی دولت تبدیل به تندیس کاملی از ناکارآمدی و شکست شده است؛ تندیسی که نمیتوان میان آن و نقشه راه اصلاحطلبان هیچ تمایز آشکاری یافت!
دیدگاه تان را بنویسید