موسوی خوئینی‌ها رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان می‌شود؟

کد خبر: 1025053

صوفی گفت: با توجه به ورود جدی آقای موسوی‌خوئینی‌ها به عرصه سیاست، تأکیدی که بر مشارکت اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰ داشت و با کناره‌گیری از انتخابات، این موضوع به ذهن متبادر می‌شود که شاید او بهترین گزینه باشد و بتواند در رأس شورای عالی قرار بگیرد تا هم به توصیه‌های خود عمل کند و هم شورای عالی سیاست‌گذاری انسجام پیدا کند.

موسوی خوئینی‌ها رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان می‌شود؟

گروه سیاست سایت فردا: از همان آغاز نامه‌نگاری‌های موسوی خوئینی‌ها این گمانه مطرح شد که او سعی دارد در جایگاه لیدری جریان اصلاحات قرار گرفته و شاید سید محمد خاتمی را هم کنار بزند. به خصوص بعد از نامه دوم و وقتی که علی صوفی، فعال سیاسی اصلاح طلب در این باره حرف زد، این گمانه پررنگ شد. برخی از فعالان سیاسی همچون صادق زیباکلام خیلی زود به مخالفت برخواسته و با توجه به سوابق و کارنامه موسوی خوئینی چنین تغییری را عقبگرد اصلاح طلبان دانستند. اینطور که معلوم است، اما اصلاح طلبان به این عقبگرد رضا داده‌اند. چنانچه علی صوفی این بار از احتمال ریاست موسوی خوئینی‌ها بر شعسا - شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان می‌گوید. او در گفت وگویی با باشگاه خبرنگاران گفته: «در حقیقت تغییری در شورای عالی سیاست‌گذاری با استعفای عارف و موسوی‌لاری اتفاق افتاده است». صوفی با بیان اینکه شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در سال ۹۴ برای انتخابات مجلس شکل گرفت و توانست تا سال ۹۸ ایفای نقش کند، ادامه داد: «وجود یک نهاد انسجام‌بخش و اجماع‌ساز مثل شورای عالی سیاست‌گذاری که حرکت جبهه اصلاحات را نمایندگی کند، برای انتخابات پیش‌رو مورد نیاز است که این نهاد اختلافات درونی اصلاح‌طلبان را رفع کرده و جایی باشد که حرف و تصمیم آن مورد قبول همه باشد». صوفی افزود: «شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان حتی اگر برای انتخابات پیش‌رو ترکیبش تغییر کند، هرگز از بین نخواهد رفت؛ بنابراین باید فرد دیگری جایگزین محمدرضا عارف در این مجموعه باشد». این فعال سیاسی درباره اظهارات پیشین خود مبنی بر احتمال حضور موسوی‌خوئینی‌ها در این شورا، بیان کرد: «البته من در این زمینه خبر موثقی ندارم، اما تحلیلم این بود که با توجه به ورود جدی آقای موسوی‌خوئینی‌ها به عرصه سیاست، تأکیدی که بر مشارکت اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰ داشت و با کناره‌گیری از انتخابات، این موضوع به ذهن متبادر می‌شود که شاید او بهترین گزینه باشد و بتواند در رأس شورای عالی قرار بگیرد تا هم به توصیه‌های خود عمل کند و هم شورای عالی سیاست‌گذاری انسجام پیدا کند». لازم به ذکر است که این ایده یا تحلیل صوفی در میان اصلاح طلبان مخالفانی ندارد و به ظن برخی موسوی خوئینی‌ها در این مسیر با موانع مواجه است. موانعی که روزنامه «شرق» چندی قبل در یک گزارش مفصل آن‌ها را برشمرد و نوشت: «نخستین مانع خوئینی‌ها برای تأثیرگذاری سیاسی یا رهبری اصلاحات، برخی مخالفان در بدنه اصلاح‌طلبان است؛ مخالفانی که خود به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند؛ نخست افرادی که به دلیل مسئولیت‌ها در دهه ۶۰ او را یکی از مؤثرین افراد در سیاست‌ها می‌دانند و مشخصا هر زمانی که نام خوئینی‌ها می‌آید به‌سرعت با نگاه به تسخیر سفارت آمریکا او را عامل اصلی می‌دانند، زیرا می‌دانیم خوئینی‌ها نقش اصلی و کلیدی در تسخیر سفارتخانه آمریکا را برعهده داشت؛ و دوم طیف اجرائی یا همان تکنوکرات‌های اصلاحات به‌دلیل اختلافاتی که موسوی‌خوئینی‌ها با اکبر هاشمی‌رفسنجانی داشت، زاویه‌هایی با او دارند و شاید بتوان گفت که انتقاد‌های تندوتیز روزنامه سلام به مدیریت خوئینی‌ها در دولت هاشمی‌رفسنجانی مهم‌ترین گواه بر اختلافات او با هاشمی باشد و این موضوع زمانی در شرایط کنونی تأثیرگذار است که خوئینی‌ها هیچ‌گاه درباره هاشمی تغییری در نظراتش هم ایجاد نکرده و طبیعی است که کارگزارانی‌ها هم همچنان با او هم‌رأیی نداشته باشند.» در ادامه آن گزارش آمده بود: «دومین مانع خوئینی‌ها نگاه اصولگرایان نسبت به اوست؛ آن‌ها هم او را رادیکال می‌دانند، اما نه از جنسی که اصلاح‌طلبان خوئینی‌ها را روایت می‌کنند. اصولگرایان باور دارند که خوئینی‌ها همواره خارج از قاعده موضوع‌گیری کرده است. در حقیقت آن‌ها تصور می‌کنند او نماینده طیف تندرو اصلاح‌طلبان است به همین دلیل تقریبا همه سخنان او با واکنش تند اصولگرایان روبه‌رو می‌شود؛ یعنی اگر قرار باشد خوئینی‌ها لیدری جریان اصلاحات را برعهده بگیرد و خط‌مشی‌ها را مشخص کند، اگر بیشتر از سید‌محمد خاتمی در معرض هجمه رقبا نباشد، کمتر هم نیست؛ بنابراین او در قامت لیدر یک جریان شاید بتواند برای بخشی از نیرو‌های همفکرش فرمان صادر کند، اما آیا می‌تواند وجه تعامل سیاسی برای یک جبهه را به ارمغان آورد. مشخصا بعد از انتشار نامه‌ای که او به رهبری نوشت، تقریبا همه اصولگرایان از میانه‌رو‌ها تا رادیکال‌ها به او حمله کردند. اما شاید اگر شخص دیگری این نامه را می‌نوشت با چنین واکنشی از سوی اصولگرایان مواجه نمی‌شد.» در آن گزارش همچنین تاکید شده بود که «موسوی‌خوئینی‌ها به دلیل آنکه در این سال‌ها اغلب پشت‌پرده عالم سیاست قرار داشته است، مردمی که در حالت طبیعی با سیاست سروکار ندارند او را به‌طور دقیق نمی‌شناسند. مقایسه این حالت با پیام انتخاباتی خاتمی در دو انتخابات مجلس در سال۹۴ و انتخابات ریاست‌جمهوری در سال۹۶ که با عنوان «تَکرار می‌کنم» عمومیت یافت، جالب توجه است. وقتی خاتمی از یک لیست مشترک میان اصلاح‌طلبان -که بعضا سرشناس هم نبودند- و اصولگرایان میانه‌رو حمایت کرد، بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان فارغ از تحلیل نتایج ورود آن لیست به مجلس صرفا به صفت شخصی خاتمی به تمام لیست رأی داد و نتیجه پیروزی ۳۰ بر هیچ اصلاح‌طلبان در تهران در رقابت با لیست اصولگرایان شد یا در انتخابات سال۹۶ بازهم روحانی بخش زیادی از آرای خود را به واسطه پیام انتخاباتی خاتمی به دست آورد.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت