سناریو جدید اصلاحطلبان؛ معرفی کاندیدای زن
با استقبالی که در ماههای مانده به انتخابات از بحث کاندیداتوری زنان شده است، انتظار میرود که جریان اصلاح طلب به خصوص آن بخشی که دنبال معرفی چند کاندیدای تند و بعد هم کنارگیری و به تعبیر خودشان بازیابی سرمایه اجتماعی است؛ به پیشنهاد امثال سلحشوری جدیتر فکر کرده و یک زن را به عنوان کاندیدای خود معرفی کنند.
گروه سیاست سایت فردا: اصلاح قانون انتخابات و تعریف «رجل سیاسی» بهانهای شده برای استقبال زنان خاصه در جریان اصلاح طلب از احتمال رسیدن زنان به ریاست جمهوری. اظهارنظر عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در گفتگو با روزنامه اطلاعات نیز این بحثها را داغتر کرد. او در پاسخ به اینکه «میتوان امیدوار بود که زنان هم شانسی برای انتخابات ریاستجمهوری داشته باشند؟» گفته بود «از مجلس باید سوال کنید، هنوز که مجلس چیزی به ما اطلاع نداده.» وی در ادامه نیز حرفهای امیدوارکنندهای زد و گفت: «در کل دنیا چنین ایرادی وجود دارد. قوانین بخشی از این مساله است، اما از نظر من، بخش عمدهای از آن بحث فرهنگی است. میتوانیم همین سوال را به این صورت مطرح کنیم که چرا در آمریکا بعد از ۳۰۰ سال هنوز رییسجمهور زن نداریم. آیا بحث تفاوت بین زن و مرد بوده است؟ به نظر میرسد بیشتر این موضوع فرهنگی است. بگذارید مثال دیگری از داخل کشور خودمان بزنم. در همین انتخابات اخیر، تعداد خانمهایی که برای نمایندگی مجلس ثبتنام کردند و تایید صلاحیت شدند زیاد بود. از بین آنها تعداد ۱۶، ۱۷ نفر انتخاب شدند. یعنی خانمها هم به خودشان رای نمیدهند، اینجا که دیگر شورای نگهبان مقصر نیست. پس دقیقا مساله ممنوعیتهای قانونی نیست و پای مسائل فرهنگی در میان است. شاید در دورهای ریاستجمهوری خانمها هم اتفاق بیفتد، کمااینکه در هیچ دورهای وزیر زن نداشتیم، اما در دولت آقای احمدینژاد یک وزیر زن هم منصوب شد. بنابراین، منع قانونی وجود ندارد و شاید در دورههای آتی رییسجمهور زن هم داشته باشیم». استقبال اصلاح طلبان این سخنان قاعدتابه معنای پهن شدن فرش قرمز برای رساندن زنان به آن کرسی اثرگذار در پاستور نیست، اما شاهدیم که چه هیاهویی به راه انداخت. مثلا پروانه مافی، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده پیشین مجلس در گفتگو با «جهانصنعت» گفت: «با توجه به مذاکرات مجلس قانون اساسی و صحبتهایی که در سالهای آغاز جمهوری اسلامی برای تدوین قانون اساسی صورت گرفته بود، واقف بودیم که شرعا و قانونا مانعی برای ورود زنان دارای ویژگی کاندیداتوری وجود ندارد. اکنون که آقای کدخدایی این سخنان را گفتند در واقع تایید مجددی بود که از آن استقبال و تشکر میکنیم». کدام زنان؟ سوال اصلی، اما اینجا است که در میان زنان فعال سیاسی چند نفر رجل سیاسی به حساب آمده و آن مختصات را دارند. روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» امروز در گزارشی سعی کرده که به این پرسش پاسخ دهد. گزارش نویس اعتماد در ادامه از مرضیه وحید دستجری، معصومه ابتکار، لعیا جنیدی، الهام امین زاده، شهیندخت مولاوردی، اشرف بروجردی، همچنین فاطمه بداغی که در معاونت حقوقی رییسجمهوری، نسرین سلطانخواه معاون علمی و فناوری رییسجمهوری در دوره احمدینژاد و زهرا شجاعی معاون امور زنان در دولت خاتمی نام میبرد و مینویسد که احتمالا این افراد رجل سیاسی به حساب آیند. همچنین اشارهای برخی از زنان با سابقه چندین دوره نمایندگی دارد. سهیلا جلودارزاده، لاله افتخاری و زهره الهیان از این جمله اند. این روزنامه همچنین به فاطمه کروبی و زهرا رهنورد اشاره دارد و با توجه به اینکه فاطمه کروبی در حصر نیست، احتمال رجل سیاسی به حساب آمدن وی را بیشتر میداند. زنان و جریانهای سیاسی این روزنامه همچنین در یک سری گفتگو و یادداشت به مساله احتمال یا امکان ریاست جمهوری زنان پرداخته است. به عنوان مثال پروانه سلحشوری نماینده پر سروصدا و حاشیه ساز اصلاح طلبان در مجلس دهم به جریان متبوع خود پیشنهاد میدهد که با یک کاندیدای زن به انتخابات ۱۴۰۰ ورود کنند. او میگوید: «اگر یک جریان سیاسی همچون اصلاحطلبان بتوانند یک کاندیدای زن داشتهباشند، قطعا موثرتر و بهتر خواهد بود. بنابراین اینکه اصلاحطلبان به عنوان یک جریان اصیل سیاسی بخواهند با یک کاندیدای زن به انتخابات ورود کنند، گامی رو به جلو است. همچنین فکر میکنم که این اقدام برای اصلاحطلبان هم اقدام خوبی است. همانطور که به نظر میرسد شورای نگهبان تمایل به برگزاری انتخابات رقابتی ندارد؛ بنابراین این اقدام برای اصلاحطلبان مفید خواهد بود. درمورد اصولگرایان ترافیک آقایان بسیار سنگین است و فعلا، چون خیالشان از تاییدصلاحیت آسوده است، رقابت و تخریبهای درونجریانی درحال رخ دادن است، تا حدی که برای حذف یکدیگر، پیشنهاداتی هم در مجلس مطرح کردهاند. در عین حال بدنه اجتماعی حامی و پایگاه رای آنها احتمالا کمتر از رای دادن به یک کاندیدای زن استقبال میکند.» موانع زنان آذر منصوری، قائم مقام حزب اتحاد ملت، اما از منظر دیگری به موضوع ریاست جمهوری زنان نگریسته و در تشریح موانع پیش روی زنان به فرهنگ مردسالار و سقفهای شیشهای اشاره دارد. او با تاکید بر اینکه فقه مانعی برای ریاست جمهوری زنان نیست، مینویسد: «از یک سو مقاومتهایی که در نهایت همچنان از رجل سیاسی تفسیر مردانه دارد و از سوی دیگر ضعف دولتها و برنامههای توسعهای آنها دلایل و عوامل اصلی فقدان حضور زنان در قدرت سیاسی کشور است. در حالی که ظرفیت حضور زنان در عرصه عمومی با شتاب در حال افرایش است و زنان ایرانی در جنبشهای اجتماعی نیز نقشی تعیینکننده دارند، تداوم این وضعیت و این مقاومت نتیجهای جز تشدید تعارضات در پی نخواهد داشت و طبیعی است در چنین شرایطی موضوع زنان در فضای داخلی کشور، حواشی امنیتی نیز به خود خواهد گرفت و در فضای بیرونی نیز دستاویزی برای تقویت اهرم فشار علیه ایران خواهد شد. در حالی که برداشتن سقفهای شیشهای میتواند بهترین راهکار برای حل این تعارضها باشد، اما چرا سقفهای شیشهای برداشته نمیشود؟ شاید سادهترین پاسخ این باشد که تفسیر فقهای دینی حاضر در ارکان حاکمیت و علمای ذینفوذ مانع از این اصلاحات در شیوه حکمرانی کشور و در نتیجه حذف زنان از قدرت سیاسی در سطوح بالای مدیریت کشور شده، اما این به باور من دمدستیترین و غیرراهگشاترین پاسخی است که میتوان به این سوال داد. بیش از آنکه فقه سنتی عامل این مقاومت باشد، فرهنگ مردسالارانهای است که به هیچ عنوان در باور خود تصویری از رییسجمهور شدن زنان ایران ندارد و برای توجیه این تصویر مردسالارانه چه چیزی بهتر از فقه سنتی که در نهایت هیچیک از زنانی که برای ریاستجمهوری کاندیدا میشوند را «رجل سیاسی» تشخیص نمیدهد و چه بسا حضور زنان در این سطح را از مظاهر غربی شدن حاکمیت نیز قلمداد کند.» ورود زنان با این حرفها و استقبالی که در ماههای مانده به انتخابات از بحث کاندیداتوری زنان شده است، انتظار میرود که جریان اصلاح طلب به خصوص آن بخشی که دنبال معرفی چند کاندیدای تند و بعد هم کنارگیری و به تعبیر خودشان بازیابی سرمایه اجتماعی است؛ به پیشنهاد امثال سلحشوری جدیتر فکر کرده و یک زن را به عنوان کاندیدای خود معرفی کنند. به خصوص اینکه فاطمه راکعی دبیرکل جمعیت زنان مسلمان نواندیش و عضو جبهه شورای هماهنگی اصلاحطلبان چندی قبل در رابطه با «نقش زنان در انتخابات ۱۴۰۰» گفته بود: «در حوزه احزاب، زنان اصلاحطلب چهار حزب فراگیر به حالت جبههای کنار هم قرار گرفتند تا بتوانند در بزنگاهها تصمیمات مشترک بگیرند. دبیران کل هر چهار حزب در نهادهای فراگیر ملی اصلاحطلب حضور دارند، برای مثال در شورای هماهنگی اصلاحطلبان بسیار فعالند و به طور جدی و تشکیلاتی، کار میکنند.» وی افزود: «زندهیاد اعظم طالقانی با همه وجود و با همه مشکلاتی که در آخرین روزهای عمر خود داشت، هر دوره در انتخابات ثبتنام میکرد و رجل سیاسی را شخصیت و انسان سیاسی تعریف میکرد و دلایل زبانشناختی، حقوقی و شرعی خودش را ارائه میداد. ما همچنان این راه را ادامه میدهیم. در شرایط کنونی کشور و تنگنظریهای سیاسی موجود، بعید به نظر میرسد شاهد یک انتخابات اصولی و دلخواه باشیم. ممکن است انتخابات ریاستجمهوری هم مانند مجلس در اختیار طیف خاصی قرار گیرد.»
دیدگاه تان را بنویسید