چالشهای لاریجانی و ظریف
مصباحی مقدم گفت: جریان اصلاحطلب باید فعال ورود کند یعنی نگاه نکنند که برنده هستند یا خیر و بعد میدان بیایند. اگر اصلاحطلبان فعال بیایند میتوان انتخابات باشکوهی برگزار کرد.
گروه سیاست فردا: چشم بر هم زنیم این 10 ماه گذشته و وقت انتخابات رسیده است. جریانهای سیاسی در حال مهیا کردن خود برای ورود به این مصاف هستند و گمانهزنیها نیز آغاز شده است. در گفتوگویی با غلامرضا مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نگاهی به وضعیت جریان اصولگرا و اصلاح طلب انداخته و شانس برخی کاندیداهای احتمالی را سنجیدهایم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم از گفتوگوی «فردا» با مصباحی مقدم است:
- با وجود نقدهایی که به دولت وارد است، شاهدیم که برخی اعضای آن بهعنوان کاندیداهای احتمالی در انتخابات 1400 مطرح میشوند، حتی شنیده میشود که برخی از آنان ستادهایی تشکیل شده و کارهایشان را هم شروع کردند. فکر میکنید اعضای کابینه آقای روحانی شانسی برای انتخابات بعدی دارند؟
من شخصا معتقدم که هر کسی که سابقه وزارت دارد، نباید تصور کند که رجل مذهبی و سیاسی مورد قبول قانون اساسی است. اصل 115 قانون اساسی میگوید که کاندیداها باید از میان رجال مذهبی و سیاسی باشد. متاسفانه اکنون مذهبیاش را میاندازند کنار و روی سیاسی تکیه میکنند.
- این یعنی کاندیدای ریاست جمهوری حتما معمم باشد؟
نه؛ به غیر معممها هم رجل مذهبی گفته میشود، ولی معنایش این نیست که کسی که مومن است، مقید به نماز و روزه است، رجل مذهبی است. چنین فردی فقط یک آدم مذهبی است. رجل یعنی یک شخصیت برجسته. رجل مذهبی و سیاسی یعنی کسی که در مذهبیبودن و در سیاسیبودن شاخص هست. لزوما یک دوره وزارت یا یک دوره نمایندگی مجلس نمیتواند از کسی رجل مذهبی و سیاسی بسازد. این در یک بازه زمانی طولانیمدت در فرد تجلی میکند.
- اگر فرض را بر این بگذاریم که بعضی از اعضای همین کابینه این شروط را داشته باشند، با توجه به وضع موجود، مورد اقبال عمومی قرار میگیرند ؟ مشخصا آقای واعظی یکی از افرادی است که گفته میشود فعالیت انتخاباتی خودش را شروع کرده؛ فکر میکنید اقبال عمومی نسبت به ایشان چطور خواهد بود؟
مثل خیلیهای دیگر که کاندیدا شدند. من تصور نمیکنم اینها اقبال عمومی را برانگیزند.
- ولی بر اساس نظرسنجیها آقای ظریف که دیگر از کاندیداهای احتمالی در گمانهزنیهای فعلی هستند، از محبوبیت عمومی برخوردار هستند. به نظر شما میتوان روی محبوبیت و سرمایه اجتماعی ایشان حساب کرد؟
آقای ظریف یک دوره به خاطر همین فعالیت مربوط به برجام، موقعیتی ملی پیدا کرد، ولی با شکستخوردن قضیه برجام، روی برداشت عمومی مردم از شخصیت آقای ظریف هم تاثیر منفی گذاشته شد. از این جهت من گمان نمیکنم که چنین اقبالی به ایشان هم باشد.
- آقای نوبخت چطور؟
(با خنده) فاصله بیشتری دارد.
- آقای ستاری چطور؟ به نظرتان شانس موفقیت در انتخابات بعدی را دارد؟
من اظهارنظر نمیکنم، ولی این را به شما بگویم که هر کسی که در یک میدانی خوش درخشید، لزوما در یک میدان دیگر خوش نمیدرخشد. شما میبینید مثلا مرحوم آقای حسینی اخلاق خانواده در تلویزیون برای اخلاق خانواده خوش درخشید و مردم رأی اول تهران را آن دوره به ایشان دادند. در مجلس اما هیچگونه نقشی نتوانست ایفا کند. الان هم بعضی از اهل منبر هستند که سخنرانی خوبی میکنند، بسیار هم عالی است و من خودم که گوش میکنم، لذت میبرم، اما بعضیها میگویند فلانی رئیس جمهور شود. ای بابا! یک کسی اگر روی منبر خوش میدرخشد و بیان خوبی دارد، شما را قانع میکند، شما را به وجد میآورد، معنایش این است که بیاید در عرصه اجرا، مدیریت اجرایی خوبی هم دارد؟ حالا این بزرگوار که من به ایشان ارادت هم دارم، در جایگاهی که دارد خوش درخشیده و به نظر من باید در همین جایگاه همچنان ادامه دهد. شرکتهای دانشبنیانی که مورد حمایت قرار میگیرد و توسعه پیدا میکند در اقتصاد ما خیلی نقش خواهند داشت.
- وضعیت جریان اصولگرا را برای انتخابات چطور میبینید؟ اصلاحطلبان میگویند اصولگرایان این انتخابات را از پیش بردهاند. نظرتان چیه؟
اینکه آنها معتقدند اصولگراها از پیش برنده انتخابات ریاست جمهوری خواهند بود، به خاطر آن است که به کارکرد سیاسی و مدیریتی این هفت، هشت ساله نظر دارند. این هفت، هشت ساله بالاخره یک طوری در اختیار اصلاحطلبان بوده است؛ مجلس دوره دهم و دولت و شوراهای شهر و اینها؛ آن کارآمدی که مردم انتظار داشتند، در هر سه عرصه، مشاهده نشد. بنابراین اقبال جدیای به آنها نخواهند داشت. من میبینم مرتب در سطح مطبوعات مطرح میکنند که اگر شورای نگهبان در تایید صلاحیتها تجدیدنظر کند، ما برنده میشویم. جناب آقای زیباکلام قبل از انتخابات مجلس در یک مقالهای نوشته بود که اگر در این دوره تمام کاندیداهای اصلاحطلبان هم تایید صلاحیت شوند، مجلس در اختیار آنها نخواهد بود. پس بیخود این تعابیر را نکنند و این حرفها را نزنند؛ مهم اقبال عمومی است. جریان اصلاحطلب در اثر عملکرد نهاد دولت و مجلس و شوراها در دوره اخیر که واقعا قابل قبول نبود، هواداران خودش از دست داده و چون آن موقعیت قابل قبول را از دست داده، توجیهات دیگر برای عدم اقبال مردم مقبول نیست.
من تصور میکنم جریان اصلاحطلب نیازمند یک دوره تنفس و بازنگری است. اقبال مردم نسبت به این جریان سیاسی مرهون عملکرد آن جریان است. اگر یک جریان سیاسی در مدیریت کشور، در مجلس، در شوراها خوب عمل کند، مردم باز هم به آن رأی میدهند. فرقی نمیکند اصلاحطلب یا اصولگرا و این مهم است. بنابراین میباید آقایان عملکرد خود را اصلاح کنند.
نکته دیگر اینکه من معتقدم اگر میخواهیم رئیس جمهور آینده از کارآمدی بالا برخوردار باشد؛ علاوه بر اینکه کاندیدا باید وصف اصل 115 قانون اساسی را داشته باشد و شورای نگهبان در اینجا آن سختگیری خودش را به خرج دهد. کاندیداهایی که به میدان میآیند باید برنامه ارائه کنند و تیم همکار خودشان را معرفی کنند تا مردم با دیدن آن برنامه و تیم که ظرفیت و توانایی آن مشخص است، قبال کنند و رأی دهند.
- 10 ماه تا انتخابات مانده هنوز کاندیداهای اصلی و حتی فرعی هم مشخص نشده است چه برسد به برنامه و تیم. مشخصا در جریان اصولگرایی که در ادوار گذشته از یک سال پیش از انتخابات، کاندیداهای خود را معلوم کرده بود، این بار هیچ خبری نیست. یعنی معلوم نیست که سازوکار انتخاباتی چیست و چه کسانی وارد میدان میشوند. وضعیت اصولگرایان چطور است؟ مشخصنبودن سازوکار انتخاباتی در مقطع فعلی چه پیامی به ما میدهد؟
آنچه که الان مشاهده میشود، اعلام کاندیداتوری افراد است و حتما این روش غلط است. افراد نباید خودشان، خودشان را شایسته ریاست جمهوری بدانند و وارد انتخابات شوند و خیال کنند برنده انتخابات خواهند بود. باید حرکت سازمانیافته و جریانی باشد. بالاخره ما بخواهی نخواهی با دو جریان سیاسی روبرو هستیم. این دو جریان سیاسی باید به صورت تشکیلاتی و متشکل وارد میدان بشوند. جریان باید بگوید که چه کسی از میان ما شایستگی دارد برای کاندیداتوری. ای بسا آن شخص خودش هم الان اعلام آمادگی نکند، ولی فرض بر این است که با توجه به سوابق، امکان رأیآوری آن است و ظرفیت مدیریت اجرایی کشور را دارد. اگر اینطور است، چه جریان اصولگرا و چه جریان اصلاحطلب میباید دنبال کاندیداهای اینچنینی باشند. طبعا چون جریان پشت مساله و انتخابات است، کمک میکند تا کاندیدا تیم خودش را انتخاب کند، حتی کمک میکند تا او برنامهاش را کامل کند. ممکن است یک کسی ایدهپرداز باشد، ایدهپرداز خوبی هم باشد، ولی برنامهاش کامل نشده باشد. میتوان با کمکگرفتن از یک مجموعه قابل توجه از نخبگان هر جریان، برنامه را تدوین و ارائه کرد و ای بسا بهتر است که شورای محترم نگهبان با بررسی برنامه بگوید این صلاحیت اداره کشور را دارد یا ندارد.
- اینکه شرایط ایدهال است، یعنی آن چیزی که شما میفرمایید، آن ایدهآلی است که ما دلمان میخواهد باشد.
چرا نباید به سمت ایدهآل حرکت کنیم؟
- جریان اصولگرا اکنون با این ایدهآلی که میفرمایید، چقدر فاصله است؟
هنوز که وارد بحث انتخابات به صورت جدی نشدهاند و اگر شدند، ای بسا بتوانند به این جریان ایدهآل نزدیک شوند.
- یعنی الان مشخص است که اگر قرار به انتخاب کاندیدای نهایی باشد، وزن هر کدام از طیفهای اصولگرا چقدر است و چقدر در تصمیمگیری نهایی نقش دارد؟ مثلا موتلفه و جامعه روحانیت چقدر نقش دارد، پایداری یا طیف نواصول گرایان چطور؟
در انتخابات ریاست جمهوری چون یک کاندیدا باید به میدان فرستاده شود، سهمخواهی معنی ندارد. میباید با هم مشورت و تفاهم کنند، برای کاندیدای مناسب و موفق شاخص تعریف کنند و بر اساس آن اشخاصی که پیشنهاد و به آنان امتیاز دهند. هر کسی که بالاترین امتیاز را میآورد، معرفی کنند، نه اینکه ببینند فرد وابسته به کدام طیف است.
- در انتخابات 1400 با کدام سازوکار این کار را خواهید کرد؟
یک مقدار باید صبر کنیم، چون هنوز معلوم نیست.
- با توجه به تجربههای قبلی فکر نمیکنید دیر شده باشد؟
هنوز دیر نشده است، حتی اگر 6 ماه مانده به انتخابات بشود به جمعبندی برسند، زمان کافی برای اینکه طرف تیمش را انتخاب کند، برنامهاش را تدوین کند و برای کاندیداتوری معرفی شود، هست.
- مشارکت را در انتخابات 1400 چطوری پیشبینی میکنید ؟ با توجه به تجربه انتخابات مجلس که از حد معمول انتخابات گذشته کمتر بود، فکر میکنید در انتخابات ریاست جمهوری چه وضعیتی خواهیم داشت؟
در انتخابات مجلس، طیف اصولگرا تقریبا پای انتخابات آمدند. در انتخابات ریاست جمهوری 96 جناب آقای رئیسی 16 میلیون رأی آورد و آقای روحانی 24 میلیون رأی آورد. بخشی از حامیان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل ای بسا پای انتخابات نیامدند. یا از قشر میانه و خاکستری خیلی نتوانند جذب کنند. من تصور میکنم با انتخاباتی که رخ داد و مجلس شکل گرفته، میزان مشارکت تا حدود زیادی به عملکرد مجلس بستگی دارد که بتواند زمینه را فراهم کند. مهم این است که آیا جریان اصلاحطلب هم به میدان میآید یا نه. در انتخابات مجلس به میدان نیامد و کار را تقریبا به احزاب واگذار کردند و احزاب هم خیلیهایشان فعال نشدند. بعضی از احزاب فعال شدند و دیدیم چه رأی پایینی هم در انتخابات تهران داشتند. جناب آقای انصاری به عنوان یک شخصیت برجسته اصلاح طلب 69 هزار رأی آورد و این یعنی هواداران آنها مشارکت نکردند. باید طی این مدت کار کنند و بنده معتقدم اگر میخواهند در عرصهای از فعالیت سیاسی باقی بمانند، برای انتخابات ریاست جمهوری یکپارچه شوند، یکدست شوند، تدبیر کنند و ورود کنند. جریان اصلاحطلب باید فعال ورود کند، یعنی نگاه نکنند که برنده هستند یا خیر و به میدان بیایند. در انتخابات 76 هم هیچ پیشبینی برندهشدن نمیکردند، ولی برنده شدند. اگر جریان اصلاحطلب فعال بیاید، میتوان انتخابات باشکوهی برگزار کرد. حالا باید یک مقدار جلوتر برویم تا بر اساس نظرسنجیها معلوم شود که مردم با توجه به شرایط عمومی جامعه، و شرایط اقتصادی چقدر اقبال خواهند کرد.
- ما تقریبا در همه انتخاباتهای گذشته دو کاندیدای اصلی داشتهایم و یک دوقطبی شکل گرفته است. فکر میکنید دوقطبی این انتخابات را چه کسانی تشکیل میدهند؟
نمیتوانم حدس بزنم.
- مثلا دوقطبی ظریف - لاریجانی ؟
من نمیتوانم الان نظر بدهم.
- پتانسیل آقای لاریجانی را چطور میبینید ؟ با توجه به این سکوتی که بعد از ریاست مجلس دارند، کاندیداتوری او را محتمل میدانید؟
آقای لاریجانی به دلیل اینکه رئیس مجلس بودند، شخصیت کاملا شناختهشدهای است ولی محبوبیت او به دلیل هواداری جدی از دولت آقای روحانی تحت تاثیر موقعیت دولت قرار گرفت. حالا اگر بتواند تا خردادماه سال آینده موقعیت دیگری را برای خودش دست و پا کند که کرده، وگرنه گمان نمیکنم اقبال گستردهای برای ایشان باشد.
- میتوان گفت آقای لاریجانی الان نه گزینه مطلوبی برای اصولگراهاست و نه برای اصلاحطلبان؟
من ضرورت نمیبینم که اظهارنظر کنم.
دیدگاه تان را بنویسید