روزنامه فرهیختگان مطرح کرد: استیضاح رئیسجمهور و دهها سوال بیپاسخ/ تکمیل پروژه نامتعارف نشاندادن مجلس
روزنامه فرهیختگان نوشت: برای حذف دولت کنونی و جایگزینی تیم قوه مجریه حتما باید به پختهترین حالت ممکن عمل کرد، به این معنا که اولا اطمینان حاصل کرد این دولت دیگر امکان بقا و تداوم حیات سیاسی ندارد و حتی ادامه آن واجد مشروعیت سیاسی یا حقوقی نیست و از سوی دیگر ایده جایگزینی برای حل مشکلات و دغدغه مردم وجود دارد. دقت کنیم رای مردمی به نمایندگان، ابتدا برای ارائه طرحها و نظرات آنها بهمنظور تصحیح وضعیت نابسامان اقتصاد از طریق پارلمان بوده است، لذا اکنون هم طبیعتا از آنها میپرسند چه ایدهای برای جایگزینی نظرات و افکار حسن روحانی و تیم او دارید؟
روزنامه فرهیختگان در شماره امروز خود درباره طرح استیضاح رئیسجمهور نوشته است: چند روز بعد از آنکه طرح سوال از رئیسجمهور با امضای ۱۳۴ نماینده تحویل هیاترئیسه مجلس شد حالا برخی نمایندگان از تدوین طرح استیضاح حسن روحانی خبر میدهند. طرحی که گفته میشود شامل ۱۸ بند درخصوص عدم توانمندی حسن روحانی برای اداره کشور است. جواد نیکبین، نماینده مردم کاشمر در مجلس با اعلام توئیتری این خبر، از جمعآوری امضا برای طرح «عدم کفایت سیاسی» رئیسجمهور خبر داد و نوشت: «براساس اصل ۸۹ قانون اساسی ماده ۲۱۰ آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی با نمایندگان ملت شریف ایران به ۱۸ دلیل خواستار طرح استیضاح و اعلام عدمکفایت رئیسجمهور جناب حسن روحانی میباشیم.» او البته بعدا در توضیح توئیت اول خود نوشت: «اگر برای #استیضاح اقدام نشود روشِ غلطِ مرسومی همچنان تکرار خواهد شد که هر مسئولی، وقتی برای مدت معیّنی انتخاب شد، میتواند هر خطایی بکند و هیچ نهادی هم بهخاطر #مصلحت نباید کاری انجام دهد».
این طرح البته حامیان دیگری هم دارد ازجمله کریمی قدوسی، نماینده مردم مشهد که او هم معتقد است حسن روحانی باید استیضاح شود او حتی پیش از این با طرح سوال از رئیسجمهور هم مخالفت کرده و گفته بود بهدلیل اینکه طرح سوال ظرفیت استیضاح را از بین میبرد نباید وقت مجلس و طرح سوال مانع استیضاح شود و بهعبارتی نباید وقت مجلس و ظرفیت نظارتی آن در جریان طرح سوال تخلیه شود، لذا تمامقد مجلس باید برای عدم کفایت رئیسجمهور طرح ارائه کند و آن را به پیش ببرد.
علاوهبر وی در همین ایام قاسم روانبخش، از اعضای جبهه پایداری هم با انتشار توئیتی نوشت که «پروسه سوال از رئیسجمهور تکراری، زمانبر و فرصتسوزی است، استیضاح را در دستورکار قرار دهید. هر یک روزی که زودتر عزل شود، کشور به آرامش اقتصادی نزدیکتر میشود!»
ناگفته نماند که پیش از دوره دهم مجلس، مجتبی ذوالنوری نماینده قم خواهان استیضاح رئیسجمهور شده بود. وی آن زمان گفته بود «تعدادی از همکاران به این تشخیص رسیدهاند که باتوجه به وضعیت موجود این موضوع را مطرح کنند. امروز ما هیچ پاسخی برای سفره خالی مردم، فساد، آسیبهای اجتماعی، بیکاری، قاچاق و سایر موارد اینچنینی که دولت میتواند در رفع آنها موثر باشد، نداریم. مردم از ما پاسخ میخواهند و ما پاسخی نداریم. قانون به ما اجازه داده یا استیضاح کنیم یا سوال طرح کنیم.» ذوالنوری این سخنان را در سیام بهمن ۱۳۹۷ عنوان کرده بود. حالا اما با تغییر مجلس و جمعی متفاوت از نمایندگان پارلمان، استیضاح رئیسجمهور جدیتر بهنظر میرسد، مخصوصا در روزهایی که فشار اقتصادی به مردم بیشتر از هر زمان دیگری است. بازارهای ارز، طلا، خودرو، مسکن، لوازمخانگی و... ملتهب است و شرایط زندگی مردم تحت تاثیر اپیدمی ویروس کرونا با اختلال جدی مواجه شده است، لذا قاعدتاً بخشی از بدنه اجتماعی هم ممکن است حامی این طرح باشند.
استیضاح و دهها سوال بیجواب
اما اینکه چنین اقدامی آیا صحیح است یا خیر، در عمل چقدر امکان تحقق دارد و نهایتا درصورت وقوع چه نتیجهای خواهد داشت و چقدر از مشکلات امروز کشور گرهگشایی خواهد کرد؟ سوالاتی است که پیشِ روی طراحان این طرح، دیگر نمایندگان مجلس و حتی فعالان سیاسی قرار دارد و اینکه حتی اگر قرار باشد به نتیجه برسد حتما باید نظر موافق اکثریت مطلق نمایندگان بهاضافه هماهنگی دیگر نهادهای کشور را نیز بههمراه داشته باشد و سوال اینکه آیا این موافقت وجود دارد یا خیر؟
هرچند پاسخ به این سوالات را در گفتوگویی با جواد نیکبین، نماینده کاشمر و از طراحان این طرح جستوجو کردهایم که در ادامه خواهید دید، اما فرای این گفتوگو و با توجه به وضعیت کنونی کشور و همچنین توضیحات ایجابی نمایندگانی که بهدنبال به جریان انداختن طرح استیضاح رئیسجمهور هستند چند نکته مهم قابل ذکر است:
اول: مهمترین وظیفه مجلس شورای اسلامی که حاصل جمع تقنین و نظارت است، پشتیبانی از دولت، جلوگیری از انحراف و کجروی آن و ریلگذاری برای حرکت بهسمت اهداف اصلی و سیاستهای کلان کشور است. از این رو اصلیترین انتظاری که از مجلس میرود تلاش برای اصلاح عملکرد دولت و نه «حذف» آن است، که اگر بنای این کار بود پیش از این، هم شرایط مهیاتر بود و همین اینکه طبق برخی اخبار و اظهارنظرها در دولت هم چنین آمادگیای وجود داشت، اما حالا هم براساس تجربه یک سال گذشته و هم براساس ادوار پیشین، بهنظر میرسد که اتکا به رای مردم برای یک دوره چهارساله و اصلاح فرآیند کاری دولت در اولویت باشد.
با کدام ایده جایگزین؟
دوم: برای حذف دولت کنونی و جایگزینی تیم قوه مجریه حتما باید به پختهترین حالت ممکن عمل کرد، به این معنا که اولا اطمینان حاصل کرد این دولت دیگر امکان بقا و تداوم حیات سیاسی ندارد و حتی ادامه آن واجد مشروعیت سیاسی یا حقوقی نیست و از سوی دیگر ایده جایگزینی برای حل مشکلات و دغدغه مردم وجود دارد. دقت کنیم رای مردمی به نمایندگان، ابتدا برای ارائه طرحها و نظرات آنها بهمنظور تصحیح وضعیت نابسامان اقتصاد از طریق پارلمان بوده است، لذا اکنون هم طبیعتا از آنها میپرسند چه ایدهای برای جایگزینی نظرات و افکار حسن روحانی و تیم او دارید؟ و اگر میخواهید آنها را اجرا کنید چرا اکنون از ظرفیت قوه مقننه و پیشنهاد آن به دولت استفاده نمیکنید؟ اگر چنین طرحها و ایدههایی وجود دارد چرا نشانهای از آنها در صحن علنی مجلس نیست؟ و اگر واقعا طرحهای مدونی هست آیا بهصلاح نیست که ابتدا آنها را به دولت پیشنهاد دهید و درصورت عدم اجرا و عدم توجه حسن روحانی او را برای استیضاح به صحن بهارستان بکشانید؟ نکته مهم این است که بسیاری از نمایندگان مجلس که پیش از این گفتوگوهایی از آنها در «فرهیختگان» منتشر شده، معتقدند با تغییر برخی از وزرا و اصلاح برخی فرآیندها میتوان توفیقات نسبی در اداره کشور بهدست آورد و اساسا نیازی به کنفیکون کردن قوه مجریه و تیم ادارهکننده کشور که توام با هزینههای زیاد است، نیست؛ برای مثال میتوان به گفتوگوی ویژهنامه «فرهیختگان» در هفته قوه قضائیه با سیداحسان خاندوزی از اقتصاددانان مجلس اشاره کرد در آنجا به صراحت اشاره میکند شرایط برای تحقق مبارزه با فساد و رسیدن به نقاط مثبت و مورد انتظار، با تغییراتی در دولت مهیا خواهد شد. خلاصه اینکه بدون ارائه طرح مدون و مشخص، جامع و امیدآفرین نمیتوان تیشه به ریشه دولت مستقر زد و امیدوار بود که گزینه بهتری جایگزین آن شود. علیالخصوص با بحرانهایی که اکنون در کشور وجود دارد و حل هر کدام از آنها نیازمند تخصص و تجربه، دانش و همت بلندی است.
سوم: همچنان برخی از طرحها و برنامههای دولت میان زمین و هوا قرار دارد، برای مثال مجادله ایران و آمریکا در مورد باقیمانده برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ و تحریمهای تسلیحاتی در بازهای سه ماهه، یعنی تا میانه مهرماه تعیینتکلیف خواهد شد. از آنجایی که ایده اصلی دولت برجام، حل مشکلات از مسیر مذاکره و توافق هستهای بود، علیرغم اینکه بخش عمدهای از آن ایده از اساس نابود شده است اما همچنان بهنظر میرسد که باید اجازه دهیم این پله آخر را نیز همین دولت طی کند تا بهطور کامل معلوم شود نتیجه تصمیمات آنها چه بوده است و البته اینکه از جوسازیهای آتی جلوگیری شود.
چهارم: خلأ قدرت مخصوصا برای کشوری که از همه جهات تحت فشار است؛ یعنی هم دشمن خارجی دارد، هم نفوذی و آشوبگر داخلی، هم تحریم دارد و هم بیتدبیری، میتواند بسیار هزینهزا باشد. هیچ تضمینی وجود ندارد که این دولت در کمال آرامش و بدون هیچ مشکلی ترک قدرت کند و تیم دیگری جایگزین آن شود ولو اینکه آن تیم جدید توانمندیهای قابل توجهی هم داشته باشد، از این رو باید بسیار دقیق عملکرد.
فاصله زیادی با رادیکالیسم ندارید!
پنجم: تند کردن فضا آن هم در فاصله یک ماه و نیم از افتتاحیه مجلس جدید، بدون آنکه نمایندگان طرح ایجابی و قابل قبولی برای اداره کشور و ساماندهی به اقتصاد از خود ارائه کرده باشند و بهاصطلاح خود را به کشور و مردم اثبات کنند، حتما استقبال ویژهای را در افکار عمومی و البته دیگر نهادها و مجموعههای کشور به دنبال نخواهد داشت. بهویژه آنکه با بیتدبیری برخی از نمایندهها تصویر کلی امروز مجلس در میان خیلی از مردم این است که کسانی فعلا ساکن بهارستان هستند که منتهیالیه ایدههایشان طرح ختم قرآن کریم، تغییر نام فرودگاه مهرآباد آن هم با قید دوفوریت و فیلترینگ شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام است. این البته صرفنظر از رفتار ناپسند برخی از آنها در مواجهه با اظهارات غیرقابل قبول و غیرمنطقی وزیر امور خارجه در صحن علنی مجلس است، جایی که بهجای نشان دادن منطق نمایندگان دربرابر استدلالهای ضعیف وزیر امور خارجه، درشتگوییها و فریادهای نمایندگان در افکار عمومی رسوب کرد و نتیجه آن به هیچ عنوان به سود کشور و گرهگشایی از مشکلات مردم نبود. در چنین وضعیتی باید انتظار این را هم کشید که طرحی نهچندان متقن و بدون ارائه جزئیات پیشبینی شده سیاسی، اقتصادی، حقوقی و امنیتی در افکار عمومی و در میان کارشناسان و ناظران، روی دیگر سکهای باشد که با انتشار نامه رادیکال موسوی خوئینیها رونمایی شد. همچنین باید به مردم این حق را بدهیم که تصور کنند هم مدافعان اکبر گنجی یعنی سعید حجاریان، هم موسویخوئینیها، هم تاجزاده و... و از این طرف هم طراحان طرح سوال و استیضاح رئیسجمهور بزرگترین تواناییشان غرزدن و انداختن تقصیر بر دوش دیگران بدون ارائه راهکار عملی و ایده جایگزین است.
بنابراین نباید انتظار داشت که برداشت جامعه از طرح استیضاح رئیسجمهور با جزئیاتی که توصیف آن آمد بیشتر از یک شوی تبلیغاتی و سیاسی باشد؟
ششم: مساله آخر مربوط به ظرافت مواجهه با دولت است. نکته بسیار مهمی که همواره در مواجهه با حسن روحانی از سال ۹۲ تا به امروز باید مدنظر منتقدان قرار میگرفت که نگرفت، این است که حسن روحانی و تیمش بخش عمدهای از امور خود را با فضاسازی رسانهای و متهم کردن جریان رقیب به تندروی و رادیکالیسم جلو بردهاند و اکنون هم خارج کردن فضای تعامل با دولت از یک مسیر تخصصی و حقوقی یک پاس گل بزرگ به دولتی است که تلاش میکند در فضای پرهیاهوی رسانهای از زیر بار مسئولیتها و تکالیف شانه خالی کند، لذا منتقدان نباید گمان کنند با دست خالی و بدون زمینهچینی و درنظر گرفتن ابعاد مختلف ماجرا میتوانند به یک میدان حساس قدم بگذارند و با موفقیت از آن خارج شوند. بنابراین باید گفت هرچه نمایندگان طراح سوال و همچنین استیضاح رئیسجمهور از فضای عقلانیت انقلابی فاصله بگیرند و خود را در ورطه رادیکالیسم یا فضایی که رادیکال دیده شوند، بیندازند بیشتر از مسیر اصلی و رسیدن به هدف دور خواهند افتاد و عملکردشان کماثر خواهد شد. ناگفته نماند اگر کار به شکلی جلو رود که نماد مجلس یازدهم رادیکالیسم باشد آنگاه امید توده مردم نهتنها به مجلس که به کل نظام از بین خواهد رفت و همین اعتماد کاستهشده کنونی هم دیگر موجود نخواهد بود. لذا مجلس یازدهم باید تمام تلاش خود را برای حرکت در مسیر عقلانیت تخصصگرایی و حل مشکلات کشور از مسیر علمی و دقیق بهکار گیرد و لاغیر.
دیدگاه تان را بنویسید