احیای خشونتهای دهه 60
محمدرضا اخضریان گفت: اگر فضا رادیکال شود، شرایط برای اصلاحطلبان افراطی بسیار مناسب میشود و آنها یک طرف قدرت قرار میگیرند. طبیعی است وقتی چنین نیروهایی بتوانند فضای جامعه و سیاست را رادیکال کنند، رفتارهای خشونتآمیز رشد میکند و احتمالا در شرایط ایدآل آنها فضایی شبیه به حوادث ابتدای دهه60 رخ میدهد.
گروه سیاسی فردا: نامه موسویخوئینیها به رهبر انقلاب ابعاد گستردهای داشت و اکثر تحلیلگران سیاسی نسبت به نویسنده نامه یعنی شخص موسویخوئینیها انتقاد کردند که علت ایجاد بخش عمدهای از مشکلاتی که در نامه آمده است نیروهای اصلاحطلب هستند؛ حتی برخی شخصیتهای اصلاحطلب هم این نامه را نابهنگام و غیراصولی دانستند چنانکه مجید انصاری یکی از اعضای شناختهشده مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که این نامه موضع جامعه روحانیون نیست. چنین شرایطی در حالی است که عباس عبدی و سعید حجاریان در گفتارهایی بهشدت از این نامه حمایت کردهاند که مواضع ایشان میتواند نشان از تفکر طیفی تندرو از جناح اصلاحطلب باشد.
محمدرضا اخضریان، فعال سیاسی اصولگرا باور دارد که بخشی از اصلاحطلبان میخواهند شرایط کشور شبیه به اوایل دهه60 شود. او در تبیین شرایط موجود به «فردا» گفت: «گام دوم انقلاب بسیار شبیه به گام نخست و آغاز دهه60 است؛ در آن زمان هم جریانهای سیاسی با تعیین خطهای سیاسی خود شکل گرفتند و اکنون هم جریانهای موجود در معرض یک پوستاندازی مهم قرار گرفتهاند تا انقلابی و ضدانقلابی از یکدیگر جدا شوند و حتی داخل نیروهای انقلابی هم صفبندیهایی شکل گرفته است. وضعیت کنونی خیلی شبیه به شرایط سالهای 58، 59 و 60 دارد و بخشی از احزاب و جریانهای سیاسی تلاش میکنند تا وزن خود را در کشور تعیین کنند».
او درباره نامه اخیر موسویخوئینیها ادامه داد: «درباره اصل نامه نوشتن به رهبر انقلاب هیچ بحثی وجود ندارد و هیچ ایرادی ندارد که افراد با رهبر خود سخن بگویند و حتی او را در معرض نقد قرار بدهند و این اوج آزادی در نظام اسلامی را میرساند اما مشخصا درباره نامه آقای موسویخوئینیها باید گفت که فرد نویسنده بسیار مهم است. کسی نمیگوید که چرا به رهبری نامه نوشته میشود، بلکه همه میگویند چرا موسویخوئینیها زبان به گلایه میگشاید؛ اویی که هر زمانی که در موضوعات مختلف اظهارنظر کرده، برای کشور مشکلات زیادی را ایجاد کرده است و فراموش نمیکنیم که یکی از علتهای شورشها و درگیریهای خیابانی خود او بوده است. هر وقت به یک جریان سیاسی ورود کرده باعث خروج آن جریان از حاکمیت شده است و اعتراضات مدنی به اعتراضات خشونتبار تبدیل شده است. معلوم نیست مواضع غیراصولی آقای خوئینیها از سر احساسات است یا او به کسب قدرت میاندیشد. از یاد نمیبریم که به هر حال او در مقطعی و بعد از رحلت حضرت امام ریاست قوه قضائیه را میخواست که موفق به کسب آن نشد یا خود را در برابر امام موسی صدر قرار میدهد یا خود را با مرحوم هاشمی رفسنجانی مقایسه میکند و حالا هم گویا خود را با جایگاه رهبری مقایسه میکند!»
اخضریان درخصوص علت نوشتن چنین نامههایی تصریح کرد: «بخشی از چنین کنشهایی ناشی از نبود جایگاه رهبری در جریان اصلاحات است. بعد از فوت آقای هاشمی اصلاحطلبان سعی کردند که رهبری متمرکزی داشته باشند اما نتوانستند و جایگاه آقای خاتمی هم متزلزل شد و دیگر حتی بدنه اصلاحطلبان هم به جایگاه او اهمیتی نمیدهند. اصلاحطلبان سعی میکنند مناسبات جدیدی ایجاد کنند و خطوط جدیدی هم در میان آنها ایجاد شده است. بخشی از اصلاحطلبان فعالانه با حکومت همکاری میکنند و روش خود را در چارچوب قوانین موجود تنظیم میکنند اما بخشی که امیدی ندارند که در فرایند مرسوم و قانونی بتوانند به قدرت برسند قاعده بازی را برهم میزنند و رسما پایان مسیر اعتدال را اعلام میکنند و به سمت رادیکالیسم میروند. اگر فضا رادیکال شود، شرایط برای آنها بسیار مناسب میشود و آنها یک طرف قدرت قرار میگیرند. طبیعی است وقتی چنین نیروهایی بتوانند فضای جامعه و سیاست را رادیکال کنند، رفتارهای خشونتآمیز رشد میکند و احتمالا در شرایط ایدآل آنها فضایی شبیه به حوادث ابتدای دهه60 رخ میدهد. در چنین شرایطی وقتی افرادی چون آقایان حجاریان و عبدی از نامه آقای موسویخوئینیها حمایت میکنند، باید دریافت که استمرار قدرتطلبی با تکیه بر رادیکالکردن فضای سیاسی صرفا منحصر به آقای خوئینیها نمیشود، بلکه یک طیف از یک جریان چنین هدفی را پیگیری میکند».
او همچنین گفت: «اصلاحطلبان افراطی میکوشند گرایشهای حزبی و سیاسی را به گرایشهای جنبشی تبدیل کنند و با بالابردن غیرمنطقی سطح مطالبات میکوشند که رادیکالیسم در تمام ابعاد جامعه رشد کند که در نهایت ثبات و آرامش سیاسی از بین برود. حتی آنها برای افزایش خشونتها بخشی از پایگاه اجتماعی اصولگرایان یعنی طبقات فرودست را هم نشانه رفتهاند و سعی میکنند با ایجاد یک زبان مشترک با این طبقه آنها را به سمت خشونت سوق دهند».
او در پایان درباره اینکه آیا میتوان گفت تفکر و عملکرد بخش افراطی اصلاحطلبان به نیروهای ضدانقلاب نزدیک شده است، اظهار کرد: «تلقی من این است که آنها هنوز در سیستم خود را تعریف میکنند و مشکل ایدئولوژیک با نظام جمهوی اسلامی ایران ندارند؛ یعنی نمیتوان گفت آنها شبیه به منافقین یا سلطنتطلبان هستند. آنها دنبال ایجاد استحاله درون جمهوری اسلامی با حفظ نام جمهوری اسلامی هستند؛ بخشی از اصلاحطلبان ایجاد این استحاله یا به تعبیری اصلاح را از طریق مجاری قانونی و بر اساس قانون اساسی پیگیری میکنند و در تمام انتخاباتها هم شرکت فعال دارند اما برخی میخواهند فرایند اصلاحِ مورد نظرشان به سرعت رخ دهد تا هرچه سریعتر دوباره به قدرت برسند. آنها به دنبال تغییرات آرام و نرم اما با روشهای خشونتآمیز هستند».
دیدگاه تان را بنویسید