با همسر خودشیفته چطور برخورد کنیم؟

کد خبر: 834253

خودخواهی در واقع یکی از علائم خودشیفتگی است. می توان گفت خودخواهی کم و بیش در همه موجودات وجود دارد ولی زمانی که بیش از حد شود و به صورت مطالبه گری در بیاید و تعادلی در این خصوص وجود نداشته باشد، به سمت خودشیفتگی سوق پیدا می کند؛ یعنی فرد به حدی خودخواه شود که طرف مقابل و احساساتش را نادیده بگیرد.

با همسر خودشیفته چطور برخورد کنیم؟

سرویس سبک زندگی فردا: همه ما خودمان را دوست داریم و بدون اینکه متوجه باشیم سعی می کنیم در هر کاری منافع خودمان را در نظر بگیریم. این موضوع طبیعی است اما مشکل زمانی ایجاد می شود که بعضی از ما بیش از حد به فکر منافع شخصی و نفع خودمان هستیم به گونه ای که نمی توانیم به منافع دیگران هم فکر کنیم و ترجیح می دهیم همه چیز همیشه مطابق میل خودمان پیش برود. وقتی چنین رفتاری داشته باشیم در گروهی از تیپ های شخصیتی به نام «خودشیفته» قرار می گیریم، اما خودشیفتگی چیست و چگونه باید با افراد خودشیفته رفتار کرد؟ در این خصوص با دکتر محمدرضا نجارزادگان، متخصص اعصاب و روان گفتگو کرده ایم. در ادامه این مطلب را به نقل از برترین‌ها بخوانید.

با همسر خودشیفته چطور برخورد کنیم؟

لطفا خودشیفتگی را تعریف کنید.

- افرادی که خودشیفته هستند چند ویژگی دارند که مهم ترین آنها «خودمحور» بودن و «خودخواه » بودن است. آنها فکر می کنند فقط خودشان هستند که می توانند از پس حل مشکلات بربیایند. انگار فقط حرف آنهاست که درست است و نظرات دیگران از جمله همسرشان چندان اهمیتی برایشان ندارد. این گونه افراد به خواسته های طرف مقابل توجهی ندارند و بیشتر به فکر برآوردن خواسته های خودشان هستند و دوست دارند دیگران تحسین شان کنند. قدرت طلبند و می خواهند همیشه کنترل و قدرت در دست خودشان باشد.

چه عاملی باعث دوری دیگران از افراد خودشیفته می شود؟

- با توجه به اینکه افراد خودشیفته با دیگران حس همدردی ندارند، دیگران از معاشرت و مصاحبت با آنها احساس خوبی ندارند چون احساسات شان مانند احساس ناراحتی، خشم، سرخوردگی و... نادیده گرفته می شود.

خودشیفتگی اغلب به چه اشکالی ظاهر می شود؟

- خودشیفتگی در عصر حاضر یکی از معضلاتی است که در ارتباطات عاطفی و زناشویی باعث جدایی یا طلاق می شود. در مورد علت بروز و افزایش میزان ابتلا به آن در عصر کنونی هم نظریه های زیادی وجود دارد. یکی از نظریات مهم درباره خودشیفتگی به نحوه تربیت فرزند مربوط می شود. معمولا فرزندان امروزه تک فرزند هستند یا تعداد فرزندان در خانواده کم است. با توجه به اینکه نیازهای خود والدین هم در کودکی به درستی برآورده نمی شده، آنها سعی می کنند هر طور شده به خواسته های فرزندانشان پاسخ دهند و هر چه می خواهند در اختیارشان بگذارند. همین موضوع باعث می شود گیرندگی بچه ها بیشتر شود و احساس مسوولیتی که باید در آنها وجود داشته باشد به اندازه کافی نباشد.

متاسفانه در نسل جدید این گونه مسوولیت پذیری ها کمتر است و انتظاری که در کودکان و نوجوان به وجود آمده، برآوردن نیازهای شان توسط والدین شان است. این نوع تربیت، فرد را به سمت زیاده خواهی می برد. این زیاده خواهی باعث می شود فرد در زندگی اجتماعی، ارتباطات عاطفی و زندگی زناشویی آینده هم همین قدر زیاده خواه باشد و در مقابل مواردی که مطابق میلش نیست، پرخاشگری و تندی کند. متاسفانه این مسائل در نهایت باعث اختلافات دو طرف و جدایی آنها می شود.

هنگام برقراری رابطه با افراد خودشیفته چه مشکلاتی وجود دارد؟

- افراد خودشیفته به این فکر هستند که دیگران چه نفعی برایشان دارند، مثلا زنان خودشیفته توجهی ندارند که وقتی همسرشان از سر کار بر می گردد، نیاز به توجه و استراحت دارد یا مردان خودشیفته انتظار دارند وقتی همسر شاغل شان به خانه می آید، فورا شروع به کار کند و همه چیز برای شان مهیا باشد.

نظریه اجتماعی دیگری که در مورد خودشیفتگی وجود دارد این است که نظام های سرمایه داری افراد را بیشتر به سمت خودشیفتگی و زیاده خواهی سوق می دهند. این گونه نظام ها افراد را تشویق به سرمایه گذاری و ذخیره اموال می کنند و همین کار در واقع مسیری برای کسب قدرت است که باعث می شود فرد دیگران را تحقیر کند و دوست داشته باشد آنها را کنترل کند. بسیاری از افراد ابتدای ازدواج هیچ چیز ندارند ولی همین که به تدریج به جایگاه های بالاتر و بهتری رسیدند، شروع به بی اعتنایی و خیانت کردن به همسرشان می کنند و به ناراحتی و مشکلاتی که از این طریق برای او به وجود می آید، توجهی ندارند.

بهترین برخورد با همسر خودشیفته چیست؟

چرا بعضی افراد به زندگی کردن با افراد خودشیفته ادامه می دهند؟

- نخستین موردی که در برخورد با خودشیفتگی افراد خودشیفته به نظر می رسد این است که فرد مقابل همسر خودشیفته هم مشکلات زیادی دارد. چطور می شود فردی سال ها با فرد خودشیفته ای زندگی کند که توجه لازم را به او ندارد؟ حتما او هم مشکلاتی در شکل گیری و سازماندهی ذهنی و روانی خود دارد. معمولا همسران افراد خودشیفته، اعتماد به نفس کمی دارند و همیشه نگران طرد شدن هستند.

در واقع آنها افراد وابسته ای هستند که نمی خواهند تنها بمانند. آنها اغلب درگیر دلسوزی های بیمارگونه می شوند و همیشه توجیه شان این است که به خاطر بچه ها، آبرو با بهانه های دیگر نمی توانند همسر خودشیفته خود را که به هر نحو آنها را می رنجاند، ترک کنند. آنها در واقع ضعف خود را پشت این بهانه ها مخفی می کنند.

ویژگی افراد خودشیفته چیست؟

- همدلی نکردن، جدی نگرفتن احساسات دیگران و همچنین اهمیت ندادن به آنها از مشخصات بارز آنهاست و در یک جمله، رنج و درد دیگران برایشان اهمیتی ندارد. آنها وقتی کاری دارند، بدون توجه به همسرشان فقط به انجام آن کار می پردازند و برایشان اهمیتی ندارد که همسرشان هم نیاز به توجه و مراقبت دارد. بی اعتنایی و بی تفاوتی از خصوصیات بارز افراد خودشیفته است و این در حالی است که خودشان توقع دارند همسرشان همیشه کاملا به آنها توجه کند و همه امکانات و خدمات مورد نیاز را در اختیارشان بگذارد.

با همسران خودشیفته چگونه باید رفتار کرد؟

- مهم ترین نکته در رابطه همسران این است که وقتی می خواهیم با کسی ازدواج کنیم حتما او را از لحاظ اخلاقی و تناسب آن با خودمان مدنظر قرار دهیم و فکر نکنیم در آینده حتما قرار است بسیاری از این مشکلات حل شود.

لازمه این گونه شناخت ها این است که دو نفر زمان زیادی کنار هم باشند و ساعت ها برای هم وقت بگذارند و معاشرت داشته باشند. البته در بعضی خانواده ها محدودیت هایی در این خصوص وجود دارد. در چنین مواقعی می توان با رفت و آمدهای خانوادگی از بروز این گونه مشکلات پیشگیری کرد چون افراد تنها از این طریق می توانند متوجه بسیاری از رفتارها و خصوصیات اخلاقی همدیگر شوند.

هنگام ازدواج باید توجه داشته باشیم که قرار نیست کسی در آینده تغییر کند چون سازماندهی ذهنی و روانی ما در دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته و تغییر آن به راحتی امکان پذیر نیست. مهم ترین توصیه برای همسر فرد خودشیفته این است که روی توانمندی های خود بیشتر کار کند، به این ترتیب وابستگی به طرف مقابل کمتر می شود و فرد خودشیفته نمی تواند با توهین و تحقیر اعتماد به نفس فرد را نابود کند. همچنین میزان ایثار و فداکاری های خود را به حداقل برساند و تا حد امکان وابستگی خود را به فرد مقابل کمتر کند. ضمن اینکه حتما روی برآورده شدن خواسته های خود پافشاری کند و به راحتی از حق و حقوق خود نگذرد.

خودخواهی چه تفاوتی با خودشیفتگی دارد؟

- خودخواهی در واقع یکی از علائم خودشیفتگی است. می توان گفت خودخواهی کم و بیش در همه موجودات وجود دارد ولی زمانی که بیش از حد شود و به صورت مطالبه گری در بیاید و تعادلی در این خصوص وجود نداشته باشد، به سمت خودشیفتگی سوق پیدا می کند؛ یعنی فرد به حدی خودخواه شود که طرف مقابل و احساساتش را نادیده بگیرد. چنین فردی اگر هم گاهی نیازهای همسرش را برآورده می کند در جهت کسب منافع خودش است، در واقع روابط عاطفی افراد خودشیفته بیشتر شبیه معامله است تا روابط صمیمانه و اصيل. بنابراین می توان گفت در خودشیفتگی، خودخواهی به بیشترین حد خود رسیده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت