کالاهای ایرانی بیکیفیت نیستند، فقط علیه آنها جو منفی ایجاد شده است/ چند کارتن از محصولات ایرانی خریدیم و به فامیل و آشنا هدیه دادیم/ متاسفانه تلویزیون ما به راحتی کالاهای اسرائیلی را تبلیغ میکند
اصلا این طور نیست که بعدها از خرید هر جنس ایرانی پشیمان شویم. اگر با تحقیق و دقت زیاد همه شرایط یک کالای برقی بزرگ را بررسی کنیم، از خریدمان پشیمان نمیشویم. از روی مشاهداتم میگویم که وسایل ایرانی بیکیفیت نیستند و فقط جو منفی علیه آن ایجاد شده است.
سرویس سبک زندگی فردا؛ محدثه انسینژاد: مدیر صفحه « ساخت ایران » در اینستاگرام است، اوایل تبلیغ کالای ایرانی را از یک گروه تلگرامی به نام «من ایرانیم» آغاز کرد که در حال حاضر در پیامرسان سروش فعال است. زهرا باباییان به همراه همسرش از سال ۹۱ که به فرموده رهبر انقلاب سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نام گرفت، عزماش را جزم کرد که حتی کوچکترین وسایل روزمرهاش را هم ایرانی بخرد. این تنها به خرید اجناس با کیفیت ایرانی ختم نشد و آن دو تبلیغ برای خرید کالای ایرانی را در صدر فعالیتهای خود قرار دادند. زهرا باباییان متولد پانزده خرداد ۶۷ و هفت سال است که ازدواج کرده. او لیسانس مهندسی پزشکی دارد و ساکن دزفول است. در ادامه گفتگوی خواندنی و متفاوت فردا را با زهرا باباییان درباره تجربه ۶ سال خرید کالای ایرانی میخوانید.
از سال ۹۱ و با شنیدن سخنان رهبری حمایت از کالای ایرانی را آغاز کردم
خانم باباییان درباره شروع دغدغه حمایت از کالای ایرانی چنین میگوید: «در واقع جرقه اصلی حمایت ما از کالای ایرانی از سال اصلاح الگوی مصرف خورده شد. من همیشه سخنرانیهای رهبری را گوش میدهم و تا جایی که بتوانم به آن عمل میکنم. در سال اصلاح الگوی مصرف من در حال خرید جهیزیه بودم و به این نتیجه رسیدم که تجملاتی مثل بوفه و ظرفهای گران قیمت را از جهیزیهام حذف کنم. با اینکه تک دختر بودم و خانوادهام هیچ مشکلی برای خرید جهیزیه نداشتند. در قدم دوم برخی از لوازم جهیزیهام مانند یخچال را ایرانی خریدم، البته خرید کالای ایرانی تا آن روز همچنان دغدغه من نبود، تا اینکه سال ۹۱ به نام «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری شد و رهبری در سخنرانی روز یکم فروردین، به وظایف مردم در حمایت از کالای اشاره کردند که حتی اگر مسئولین وقعی به آن ننهند، مردم باید سهمشان را در این باره ادا کنند. از همان زمان من کارم را شروع کردم، احساس گناه میکردم که چرا جهیزیهام را کاملا ایرانی نخریدم. از بین دوستان صمیمیام من اولین نفر بودم که ازدواج کردم و بقیه به فاصله چندماه بعد از من ازدواج کردند، به همین خاطر لیستی از جهیزیه ایرانی تهیه کردم که به دوستانم بدهم. حالا که خودم این فرصت را از دست داده بودم، میتوانستم آنها را در این مورد تشویق کنم. این کار نیاز به تحقیق زیاد داشت. چون خانوادهها نسبت به خرید کالای ایرانی گارد دارند. البته جوانان ولایی زودتر این موضوع را میپذیرند ولی بقیه این مسئله برایشان حل نشده است.»
به فروشگاهها سر میزدیم و تمامی اطلاعات اجنساس را میخواندیم تا کالای ایرانی پیدا کنیم
او درباره سختیهای خرید اجناس ایرانی میگوید: «سال اول ازدواج به خاطر فراغت بالم فرصت بیشتری برای تحقیق در اینترنت داشتم. آن زمانها در وبلاگم از دوستانم نظرخواهی کردم. یک وبلاگ پر مخاطب دیگر هم پیدا کردم که آن هم نظرخواهی کرده بود. من همه را برای خرید جهیزیه و یا خرید روزمره لیست کردم. مثلا همسرم در آن سالها به تجویز پزشک یک شامپوی آمریکایی استفاده میکرد که خیلی هم گران قیمت بود. من به دنبال یک شامپوی ایرانی گشتم که همین کارایی را برای همسرم داشته باشد. در نهایت به ضدشوره ملایم «فولیکا» رسیدم و آن را به همسرم پیشنهاد کردم که پنج سال از آن استفاده کرد. از هر منبعی که فکر کنید، برای رسیدن به نتیجه استفاده کردم. وقتی از فروشگاههای بزرگ خرید میکردم، تمام مواد ترکیبی شویندهها را میخواندم. اطلاعات کارخانه سازنده آن را میگرفتم. نیم ساعت مقابل غرفه چای صبر میکردم تا یکی یکی پشت بستهها را بخوانم و ببینم کدامش ایرانی است. به همین دلیل برای خرید چند قلم کالا، یک ساعت در فروشگاه معطل میشدیم. بعد تمام اجناس ایرانی را وارد لیستم میکردم. مثلا آن زمانها فهمیده بودم چای «فومنات»، چای کیسهای ایرانی تولید میکند. وقتی سایت «چای فومنات» و مراکز توزیعاش را پیدا کردم، خرید آن را به دیگران توصیه کردم ولی آنها گفتند که ما حوصله نداریم دنبال محصول ایرانی بگردیم. مادرم میپرسید: «من باید به چند فروشگاه سر بزنم تا بتوانم اجناس ایرانی بخرم؟» چون علاوه بر چای، مایع ظرفشویی و اقلام دیگر هم بود. به این ترتیب خرید کردن بسیار طاقت فرسا و سخت میشد.»
چند کارتن از محصولات ایرانی خریدیم و به فامیل و آشنا هدیه دادیم
خانم باباییان درباره راهکارشان برای حل این مشکل میگوید: «برای حل این مسئله من و همسرم فکر کردیم که از بین این اقلام کدامش سختتر پیدا میشود و برای ما هزینه خیلی زیادی ندارد که بتوانیم آن را بخریم و به دیگران هدیه بدهیم تا استفاده کنند و به آنها تاکید کنیم که هر وقت خواستند؛ سفارش خرید آن محصول را به ما بدهند. مثلا دو کارتن چای «فومنات» خریدیم که قیمتش مناسبتر از خارجیها بود و کیفیت خیلی خوبی هم داشت. به خانه هر کس که میرفتیم به جای شیرینی یا شکلات، چای فومنات میبردیم. از نظر خیلیها این خندهدار است ولی وقتی میدیدم افرادی هستند که دوست دارند کالای ایرانی بخرند اما حوصله وقت گذاشتن برای آن را ندارند، به این نتیجه میرسیدم که خودم این کار را انجام بدهم. خدا را شکر چون همسر همراهی هم داشتم از این نظر مشکلی نداشتم. بالاخره این ممارست جواب داد و با اینکه مادر و مادرشوهرم خیلی روی چای مصرفیشان حساس هستند ولی حالا هر دو چای ایرانی میخرند. درباره برنج ایرانی هم همین اتفاق افتاد. مدتی استفاده از برنج هندی رواج پیدا کرده بود و من هم مشتری آن بودم، چون آماده کردن برنج ایرانی برای پذیرایی از مهمان برایم سخت بود. گاها پیش میآمد، برای اینکه برنج هندی نخرم، مهمانی بیست نفرهام را بدون برنج برگزار کنم. برای پذیرایی از مهمانان خلاقیت به خرج میدادم و گراتن سیب زمینی یا پیراشکی میپختم که مجبور به دم کردن برنج نباشم. البته حالا اوضاع کمی بهتر شده و برای ده نفر میتوانم برنج ایرانی درست کنم (میخندد). خلاصه همیشه سعی کردیم راههای میانبری پیدا کنیم که خرید خارجیمان کمتر شود.»
آدرس فروشگاههای توزیع کننده کالای ایرانی را در پیامرسانها اعلام کردیم
او درباره فعالیتش برای آگاهسازی مردم از فروشگاههای توزیع کننده کالای ایرانی میگوید: «وقتی این راه نتیجه میداد و از میان پنج نفر از دوستانم، دو نفر جهیزیه ایرانی میخریدند، حس خیلی خوبی به من دست میداد. این در واقع راه را برای خرید اجناس ایرانی دیگر باز میکرد و باعث میشد که دوستانم برای خرید سایر اجناس ایرانی از من سوال کنند. سوالاتی که باعث گستردهتر شدن تحقیقاتم میشد. سال ۹۴ در تلگرام عضو یک گروه کوچک شدم و فضا را برای تبلیغ کالای ایرانی بسیار مناسب دیدم؛ به مرور آن گروه تبدیل به یک سوپرگروه و بعد از آن کانالی با چهار هزار عضو شد. گروه «من ایرانیم» برای هر شهر به صورت اختصاصی ایجاد شد و آدرس فروشگاههایی که اجناس ایرانی داشتند را در اختیار مخاطبانش قرار میداد. من مدیر گروه «من ایرانیم» در استان خوزستان بودم و این باعث میشد که اطلاعاتم همیشه به روز باشد. به همین دلیل در میان اقوام و دوستان همیشه من را به نام «تولید ملی» میشناسند! (میخندد) مثلا بچههای دوستانم وقتی من را میبینند، میگویند «خاله! باور کنید این جنس ایرانی است» یا میگویند «دنبال ایرانیش گشتیم ولی نداشتند». سعی میکنم کسانی که به این موضوع اعتقادی ندارند را با هدیه دادن یا معرفی اجناس باکیفیت ایرانی تشویق به خرید کالای ایرانی کنم. مثلا چون برای خانمها روسری اهمیت ویژهای دارد، من و همسرم با هم به نمایندگی «لورنزو» و «آناهیتا» رفتیم و تعداد زیادی روسری خریدیم. این روسریها را در مناسبتهایی مثل تولد یا پاگشای عروس به خانمها هدیه میدهم. بعد از آنها میپرسم «به نظرت این روسری با خارجیها تفاوتی دارد؟» آنها هم اذعان میکنند که فرقی ندارد و به همین ترتیب سر بحث را برای تبلیغ کالای ایرانی باز میکنم.»
از مهمانانم با ظروف ایرانی پذیرایی میکنم تا بتوانم برای خرید کالای ایرانی تبلیغ کنم
این بانوی ولایی در ادامه میگوید: «خیلی وقتها اگر سوالی در ذهن مخاطب ایجاد کنید، حتی اگر همان لحظه اتفاق خاصی نیفتد به مرور تاثیرش را میگذارد و مثلا وقتی در جمعی دیگران با لحن بدی درباره تولید ملی صحبت میکنند، آن یک نفر از جنس ایرانی خوبی که به او هدیه دادهاید، تعریف میکند. مثلا من برای عروس تازه خانوادهمان یک روسری نفیس ایرانی خریدم و به او نگفتم که آن روسری ایرانی بوده است. به مرور سعی کردم با ارجاع دادنش به آن روسری، او را تشویق به خرید جهیزیه ایرانی کنم. او به من گفت که خانوادهاش با خرید تلویزیون و یخچال ایرانی مخالف میکنند، من هم ایرادی به این مساله نگرفتم؛ چرا که میدانم تغییرات زمان میبرد. به او گفتم که ظروف خارجی در بازار خیلی اغواکننده است و تنوع بسیار زیادی دارد. واقعیت هم این است که در بحث ظروف تزئینی، اجناس خارجی خیلی بهتر از نمونههای ایرانی هستند. او را راهنمایی کردم که از کدام مارکهای ایرانی میتواند ظروف بخرد. همین چند روز پیش که به خانهمان آمدند، در استکانهای «نوری تازه» برایشان چای ریختم. استکانهایی که هر دستش را به قیمت هشت هزار تومان خریدم! من خیلی دوستشان دارم و با اینکه استکان خارجی دارم ولی با استکانهای ایرانی از مهمانانم پذیرایی میکنم. همین باعث شد که از من درباره استکانها سوال کنند و وقتی از قیمتشان گفتم، حیرت کردند. همان لحظه به آنها پیرکس ایرانیام را نشان دادم که روی گاز بود و برایشان توضیح دادم که به جز قیمت کمش، هیچ فرقی با نوع خارجی آن ندارد.»
مردم معمولا جنس بیکیفیت چینی را به کالای باکیفیت ایرانی ترجیح میدهند
این خریدار کالای ایرانی درباره انتخاب مردم در هنگام خرید اجناس مختلف میگوید: «تولیدکننده ایرانی اطلاعات درستی در اختیار خریداران قرار نمیدهد؛ چرا که وقتی تولیدکننده پشت محصول بنویسد «ساخت ایران» یا یک اسمی روی محصولش بگذارد که ایرانی بودن آن را مشخص کند، اگر کیفیت خیلی بالایی داشته باشد که جزو برندها میشود و موضوع متفاوتی است. ولی اگر کیفیت متوسطی داشته باشد، حتی اگر از جنس چینی بهتر باشد باز هم اقبال عمومی به آن کم میشود و نکته آخر اینکه قیمت تمام شده جنس متوسط ایرانی از جنس متوسط چینی بیشتر میشود و مردمی که دغدغه حمایت از تولید ملی ندارند، میگویند چرا جنس ایرانی گران بخریم؟ جنس خارجی میخریم که ارزانتر است و خیالمان هم بابت آن راحت است. اما وقتی هر دو محصول به نظر خارجی برسد؛ مردم از بین طرح و رنگ انتخاب میکنند. متاسفانه مشکلات تولید کم نیستند و جو عمومی جامعه در حمایت از تولید ملی نیست، به همین خاطر تولیدکنندهها اعتماد به نفسشان کم شده است. البته کم کاری از طرف همه وجود دارد؛ مثلا صدا و سیما تبلیغات با تخفیف خیلی زیاد در اختیار تولیدکنندههای ایرانی قرار نمیدهد. از طرف دیگر بازاریابی محصولات ایرانی مناسب نیست. علاوه بر این فروشندهها با فروختن جنس خارجی بیشتر سود میکنند. در واقع عامل اصلی جو غیرحامی از طرف خریدار است که اگر این مسئله حل شود، ناخوداگاه روی بقیه روند هم تاثیر خواهد گذاشت.»
کالاهای ایرانی بیکیفیت نیستند، فقط علیه آنها جو منفی ایجاد شده است
او درباره نگاه منفی مردم نسبت به کالاهای ایرانی میگوید: «نداشتن گارانتی و خراب شدن جنس ایرانی حرفهای غریبی نیستند و من بسیار در این باره شنیدهام. اصلا این طور نیست که بعدها از خرید هر جنس ایرانی پشیمان شویم. اگر با تحقیق و دقت زیاد همه شرایط یک کالای برقی بزرگ را بررسی کنیم، از خریدمان پشیمان نمیشویم. به عنوان مثال یخچال من «اسنوا» است، یخچال دوستم دوقلوی «الکترواستیل» است و یکی دیگر از دوستانم مدل دیگری از «اسنوا» را دارد. در این چند سال به خانه هرکدامشان رفتم، از آنها خواستم که درباره کارایی لوازم ایرانیشان با من صحبت کنند که من بتوانم با اطلاعات موثق خرید این وسایل را به دیگران توصیه کنم. از روی مشاهداتم میگویم که وسایل ایرانی بیکیفیت نیستند و فقط جو منفی علیه آن ایجاد شده است. مثلا یکی از دوستانم درباره کیفیت پایین یکی از یخچالهای ایرانی برایم گلایه میکرد، در صورتی که او این یخچال را بدون تحقیق و متناسب با جهیزیه خریده بود. در واقع ما به همان اندازهای که برای خرید کالای ایرانی وقت میگذاریم، نتیجه مطلوب میبینیم. در مورد گارانتی وسایل ایرانی هم باید بگویم که من با نمایندگی «اسنوا»، «جی ال ایکس» و «پارس خزر» در ارتباط بودهام و از خدمات پس از فروش آنها بسیار راضی هستم. اما ماشین ظرفشویی «ال جی» من از همان ابتدایی که خریدیمش به مدت یک سال خوب کار نمیکرد و ۳۰۰ هزار تومان هم برای تعمیرش خرج کردم، حالا هم وقتی میزان ظرفها مقداری بیش از حد معمول شود، آنها را خوب نمیشوید. این در حالی است که هیچ کس پس از شنیدن این موضوع نمیگوید؛ من هرگز محصولات «ال جی» نمیخرم، بلکه میگوید شاید اشکالی دارد که از آن بیخبرید. اما پس از خراب شدن محصول ایرانی، میگویند ما دیگر کالای ایرانی نمیخریم. این یعنی خودباوری لازم بین مردم وجود ندارد و ما به همدیگر اعتماد نداریم. مثل پیام رسانهای داخلی که بعضیها میگفتند ما آنها را نصب نمیکنیم، چون مکالماتمان شنود میشود. در صورتی که تلگرام خودش منبع جاسوسی است. این یک خودکمتر بینی است که در ذهن مردم شکل گرفته. من برای خرید یک جنس ایرانی اول توکل به خدا میکنم و برایم مهم است که با چه نیتی این کار را انجام میدهم. بعد از اینکه خریدم را انجام دادم، حتی اگر ایرادی داشت باز هم به همان نیتم رجوع میکنم. در این شش سال هیچ ضرر قابل توجهی از خرید کالای ایرانی ندیدم. همیشه برایم از نظر گارانتی و قیمت با منفعت همراه بوده است.»
بعد از خراب شدن گوشی ایرانی احساس ناراحتی عمیقتری میکنیم
این بانوی دهه شصتی درباره تجربه خرید گوشی ایرانی میگوید: «در حال حاضر گوشی ایرانی دیگری غیر از «جی ال ایکس» در بازار وجود ندارد. چند کارخانه هستند که تبلت مدارس تولید میکنند که به اینترنت وصل نمیشود و قابلیتهای خیلی کمی دارد. «جیال ایکس» در ابتدای تشکیلاش دو هزار کارگر داشت که پیش از سال گذشته به ۱۸۰ کارگر تقلیل پیدا کرد یعنی تعداد زیادی از کارگران تعدیل شدهاند. سال گذشته یک قرارداد جدید با «جی ال ایکس» برای تبلت دانش آموزی بسته شده که طی آن توانستند دویست نفر را به سر کار برگردانند. گوشی «جی ال ایکس» روز به روز بومیتر میشود. متاسفانه در خرید گوشی ایرانی هم دچار حس خود کمتر بینی هستیم؛ مثلا من یک گوشی «سونی» دارم که تا به حال چندین بار آن را تعمیر کردهام و به شخصه این به نظرم معمولی میآید. اما وقتی گوشی «جی ال ایکس» همسرم خراب شد، احساس ناراحتی عمیقتری داشتم که انگار پولم هدر رفته است. ما به صورت خانوادگی از «جی ال ایکس» استفاده میکنیم و در خانواده ۷ نفر از این گوشی دارند که بین آنها فقط یکی از رده خارج شده که آن هم به خاطر شکستن صفحه ال سی دیاش بود. این گوشیها با وجود استفاده زیاد خیلی خوب کار میکنند و همه از اندروید و دیگر کاربردهای آن راضی هستند.»
اگر کالای ایرانی در شهرمان پیدا نکنم از فروشگاه «خانه ایرانی» سفارش میدهم
این حامی تولید ملی میگوید: «خانم مطلق ایده دهنده «خانه ایرانی» هستند و در شهرک شهید محلاتی تهران زندگی میکنند. ایشان ابتدا از یک زیرزمین کوچک و با هفتهای یک روز فروش حضوری و یک کانال تلگرامی کارشان را آغاز کردند و در حال حاضر به یک پاساژ دویست متری در همان شهرک شهید محلاتی با هفتهای سه روز فروش حضوری و بیش از پنجاه شعبه در کشور رسیدهاند. تمامی این اتفاقات در مدت دو سال افتاده است. از این فروشگاه میتوان به صورت اینترنتی و حضوری خرید کرد. «خانه ایرانی» بزرگترین فروشگاه صرفا ایرانی فروش در کشور است. من اگر نیاز به کالایی داشته باشم و در شهرم پیدا نکنم از «خانه ایرانی» سفارش میدهم و دوستانم را هم تشویق میکنم که برای کم شدن هزینه پست با هم خرید کنیم.»
نساجی شهرکرد پارچههای چادری باکیفیت فقط با قیمت ۵۵ هزار تومان تولید میکند
خانم باباییان درباره خرید پارچه چادر ایرانی میگوید: «آخرین چادری که من خریدم، چادر تولیدی «نساجی شهر کرد» بود که به قیمت ۵۵ هزار تومان آن را خریدم. سه سال پیش پارچه چادر خارجی خریدم که قیمتش هفتاد هزار تومان بود! نساجی شهرکرد بعد از عید پارچه چادر با عرض ۱۷۰ تولید میکند که برای قدهای کمتر از این، پشت چادر تکه نمیخورد. این چادرها قوارهای ۶۰ هزار تومان هستند که از نظر کیفیت با پارچههای خارجی متوسط برابری میکند. پارچههای چادری «نساجی شهرکرد» را میتوان از شعبههای «خانه ایرانی» خرید و یا با کمی جستجو آن را پیدا کرد. فقط کافی است در اینترنت با کلیدواژههای مختلف چادر ایرانی یا هر کالای ایرانی را جستجو کنیم تا به آن برسیم. شش سال است که تا ۹۸ درصد کالاهای خانه ما ایرانی هستند. گاهی مجبور به خرید یک جنس خارجی میشویم تا به جنس ایرانی دسترسی پیدا کنیم ولی هرگز نیاز به خرید کلان جنس خارجی نداشتیم.»
بعضی واردکنندهها برای استفاده از تسهیلات، محصول خود را به عنوان کالای ایرانی معرفی میکنند
او درباره اینکه چرا تا به حال یک سایت برای قرار دادن اطلاعاتش نساخته، میگوید: «در ابتدای کارمان چنین تصمیمی داشتیم اما سایت نیاز به اطلاعات بسیار زیادی دارد و کسانی که ساکن تهران هستند، بهتر میتوانند از پس این کار بر بیایند؛ چرا که لازم است برای اطمینان از ایرانی بودن یک جنس، به تولیدی آن سر بزنیم. بعضی افراد برای استفاده از تسهیلاتی که به تولیدکنندگان ایرانی داده میشود، محصول خود را به نام کالای ایرانی ثبت میکنند و بعد از کمی جستجو متوجه میشویم که آنها وارد کننده هستند. گاهی هم برعکس اجناسی با برند خارجی به فروش میرسد؛ برای همین باید تولیدی را از نزدیک دید و بررسی کرد. به خصوص این درباره تولیدکنندگان لباس بسیار ضروری است. من قبلا همراه با دوستانم به چند تولیدی رفتیم و با چند تولیدکننده روسری و عوامل نساجی شهرکرد صحبت کردیم.»
متاسفانه تلویزیون ما به راحتی کالاهای اسرائیلی را تبلیغ میکند
خانم باباییان درباره کم کاری دولت و تلویزیون برای حمایت از کالای ایرانی میگوید: «متاسفانه در دولت یازدهم و دوازدهم میزان واردات بسیار افزایش یافته و ذائقه مردم به سمت کالاهای لوکس و لاکچری رفته است. من وقتی از برندهای داخلی خرید میکنم، حتما به آنها متذکر میشوم که به خاطر توصیه رهبری از آنها کالای ایرانی میخرم که متوجه شوند، تنها کسی که به فکر آنهاست رهبری است. متاسفانه در دولتمردان برای حمایت از تولید ملی چنین عزمی نمیبینم. در دولت فعلی اوضاع تولید داخلی اصلا خوب نیست و گاهی مردم مثل ماجرای پلاسکو مدتی تحت تاثیر جو تصمیم به خرید لباس ایرانی میگیرند ولی پس از مدتی و با فروکش کردن احساسات، میبینیم که تولیدکنندههای پلاسکو همچنان فروش خوبی ندارند. تلویزیون فقط در سال ۹۱ بود که تصمیم گرفت تبلیغات خارجی را به صورت محدود حذف کند، اما در حال حاضر به راحتی اجناس اسرائیلی مثل خمیردندان سیگنال، شامپو کلیر، تمیزکننده سیف، داو، دامستوس و اورال بی که همه اینها تحت لیسانس شرکت «یونیلیور» که متعلق به اسرائیل است را تبلیغ میکند. درباره نوتلا هم این شبه وجود دارد که مواد اولیه آن از اسرائیل باشد. این در مورد پاستیلها هم صادق است؛ چون فقط یک کارخانه در کشور ما ژلاتین گاوی تولید میکند که با یک چهارم ظرفیتش فعالیت میکند و معاون وزیر بهداشت به راحتی این نکته را بیان میکند که احتمالا بقیه پاستیلها از ژلاتین وارداتی یا خوکی درست شدهاند. زمان انتخابات یکی از دوستانم از بهبود وضعیت مالی اقوامش برایمان میگفت، مسئلهای که تعجب ما را برانگیخت و پس از چند سوال و جواب متوجه شدیم که در فامیل او چندین واردکننده وجود دارد و به همین خاطر وضعشان بهتر شده بود. ما در حال حاضر چیزهای خندهداری مثل مربا و دسته بیل وارد میکنیم که کمر تولیدکننده داخلی را میشکند. وقتی دستور کلانی از سوی رهبری داده میشود ولی سازوکاری برای عمل به آن وجود ندارد، نمیتوانیم شاهد تغییری در جامعه باشیم.»
خودمان را در برابر کالای باکیفیت و بیکیفیت ایرانی مسئول بدانیم
این حامی تولید ملی در پایان از خریدان کالای ایرانی میخواهد: «خیلی مهم است که چهره به چهره برای خرید کالای ایرانی تبلیغ کنیم و افتخار کنیم که کالای ایرانی میخریم. مهم است که از فروشنده حتما کالای ایرانی بخواهیم و اگر فروشنده گفت که این کالای خارجی هم ارزان است، روی کمک به کارگران ایرانی تاکید کنیم. از طرفی اگر از نتیجه خریدمان راضی نبودیم، حتما با کارخانه سازندهاش تماس بگیریم و از آنها بخواهیم که ایراد محصولشان را برطرف کنند. در بسیاری از موارد خیلی خوب برخورد میکنند و مشکل را برطرف میکنند؛ چرا که باید در این بازار رقابت کنند. اگر هم کالای باکیفیتی بود، تماس بگیریم و برای محصول خوبشان تشکر کنیم. مثلا شرکت «صفا کیان» که خودکار ایرانی تولید میکند، اوایل با حروف لاتین اسم خودکار را مینوشتند. ما از گروه «من ایرانیم» بارها با آنها تماس گرفتیم و ضمن تشکر برای تولید کالای صد در صد ایرانی، خواستیم که اسم خودکار را با حروف فارسی روی آن بنویسند. از همان به بعد خودکارها با اسم فارسی تولید شد و درخواستمان نتیجه داد. اگر ما خودمان را درباره کیفیت خوب و بد تولیدات ایرانی مسئول بدانیم، مطمئنا شرایط از این بهتر خواهد شد. باید باور داشته باشیم تا وقتی چشممان به برجام و خارج از کشور است، وضع اقتصادیمان تغییری نمیکند. برای پیشرفت باید به ظرفیتهای داخلی خودمان متکی باشیم.»
دیدگاه تان را بنویسید