تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است/ راه اندازی شبکه پویا از سیاست‌های اشتباه تلویزیون بود/ بسیاری از مدارس مذهبی بچه را دین گریز می‌کنند/ کودکی که با موسیقی و رقص شاد شود، در نبود آن نمی‌تواند شاد باشد

کد خبر: 828326

خانواده‌های مذهبی تلقی‌شان از تربیت دینی کودک یک هارد پر از قرآن و روایت است. آن‌ها تصور می‌کنند که اگر فرزندشان در مهدکودک قرآن حفظ کند، متدین می‌شود. بچه را تحویل من می‌دهند که نصیحتش کنم و فکر می‌کنند، نصیحت کردن یعنی تربیت دینی! ما بسیار تلاش می‌کنیم که این نوع نگاه را تغییر دهیم.

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است/ راه اندازی شبکه پویا از سیاست‌های اشتباه تلویزیون بود/ بسیاری از مدارس مذهبی بچه را دین گریز می‌کنند/ کودکی که با موسیقی و رقص شاد شود، در نبود آن نمی‌تواند شاد باشد

سرویس سبک زندگی فردا؛ محدثه انسی‌نژاد: احمدرضا اعلایی کارشناسی تئاتر عروسکی را در دانشگاه تهران خوانده، دوره ارشدش را در دانشگاه هنر گذرانده و به صورت تجربی در فضای تدوین و مستندسازی فعالیت کرده است. سپس وارد حوزه شده و در حال حاضر در سطح دو حوزه علمیه درس می‌خواند. وی هفت سال است که به صورت میدانی در حوزه روانشناسی کودک فعالیت می‌کند. اما نقطه پررنگ کاری او تاسیس حسینیه و مدرسه شهید چمران بر اساس مدل آموزشی مدرسه شهید چمران لبنان است. مهد کودک و مدرسه‌ای که بر پایه سبک زندگی دینی شکل گرفته و برخلاف دیگر مدرسه‌های مذهبی هیچ اثری از اجبار برای یادگیری آموزه‌های دینی در آن نیست. آقای اعلایی معتقد است که بازی، ایجاد فضای شاد برای کودکان و دادن حق انتخاب در تربیت دینی کودکان اهمیت ویژه‌ای دارد. همه این موارد باعث شده که خانواده‌هایی از نقاط مختلف تهران و حتی کرج برای ثبت نام فرزندشان در این حسینیه، به نزدیکی آن نقل مکان کنند. در ادامه گفتگوی فردا را با احمدرضا اعلایی مدیر حسینیه شهید چمران می‌خوانید.

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

حسینیه شهید چمران را از نمونه مدرسه‌ای که امام موسی صدر در لبنان تاسیس کردند، الگو برداری کردیم

آقای اعلایی درباره چرایی تصمیم ساخت این مدرسه می‌گوید: «ما از مدرسه شهید چمران در جنوب لبنان بازدیدی داشتیم و در واقع یکی از کارهایی که امام موسی صدر در ابتدای ورودشان به لبنان انجام داده بودند، تاسیس چهار مدرسه بود که مدیریت یکی از مدارس بعد از ورود شهید چمران به لبنان، به ایشان سپرده شده بود. مدرسه‌هایی در جبل عامل و نزدیک صور که بچه‌ها در آن آموزش‌های مهارتی و فنی و حرفه‌ای می‌دیدند و کار هم می‌کردند. بخشی از درآمد آن مدرسه‌ها از این کار تامین می‌شد. اکثر آن‌ بچه‌ها ایتام جنوب لبنان بودند و دغدغه مسئولین این بود که شرایطی را برای تحصیل این بچه‌ها فراهم کنند. شهید چمران مسئله آموزش‌های نظامی و هسته نظامی مقاومت را در همان مدرسه شروع کردند و اولین فرماندهان مقاومت شاگردان همان مدرسه بودند. این مدرسه نقش خیلی مهمی در شکل‌گیری حرکت مقاومت داشت و افرادی را به دنیا معرفی کرد که هر کدام به نوعی در دنیا اثرگذار بودند و ما چون دغدغه کار فرهنگی داشتیم، دیدیم بهترین بستر تاسیس چنین مدرسه‌ای است. به همین واسطه حرکتی را شروع کردیم و مدارسی را به صورت میدانی بررسی کردیم و از شش سال پیش حسینیه کودک شهید چمراه را تاسیس کردیم و از دو سال پیش دبستان حمزه دوران را هم در کنار آن راه اندازی کردیم.»

بیشتر بخوانید: ۸ توصیه برای اینکه کودکانمان را خادم این تبار محترم کنیم

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

برخی خانواده‌ها برای اینکه بتوانند کودکشان را در مدرسه شهید چمران ثبت نام کنند به نزدیکی ما نقل مکان کرده‌اند

مدیر مدرسه شهید چمران درباره میزان استقبال خانواده‌ها از این مهدکودک و مدرسه می‌گوید: «با توجه به اینکه ما در منطقه پایین تهران قرار داریم و هزینه‌مان به خاطر کارهای پژوهشی و ظرفیت محدود ثبت نام، بالاست با استقبال خوبی مواجه شده‌ایم. در حال حاضر برای مدرسه‌‌ و مهدمان ظرفیت‌مان تقریبا تکمیل شده و در برخی پایه ها مازاد هم داریم. در همین منطقه، کمی بالاتر مدارس باسابقه‌تری وجود دارد که صندلی‌‌هایشان هنوز خالی است و نمی‌توانند همین تعداد کمی که ما برای خودمان به عنوان ظرفیت تعیین کرده‌ایم را به اندازه نصف هم پر کنند. استقبال از مدرسه شهید چمران خوب بوده و هر سال هم بهتر می‌شود. ما در حال حاضر خانواده‌هایی داریم که از مناطق خیلی دور مثلا از کرج، شمال تهران یا غرب صرفا به این دلیل که فرزندشان را در این مدرسه ثبت نام کنند، به نزدیکی ما نقل مکان کرده‌اند.»

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

دختربچه‌های مدرسه ما در حد رفع نیازشان می‌توانند خیاطی کنند و پسربچه‌ها هم ساخت و ساز می‌کنند

این طلبه سطح دو حوزه علمیه درباره نوع آموزش انتخابی برای بچه‌ها توضیح می‌دهد: «عمده دغدغه ما در طراحی آموزشی‌مان در پیش دبستان بازی است و در حوزه بعد، فعالیت‌های عملی یا پروژه محور قرار دارد. هدفمان این است که بچه‌ها از جهت کاربردی و مهارتی بتوانند از پس کارهای خودشان بربیایند و تمام آن کارهایی که یک فرد برای رفع نیازهای اولیه خودش باید انجام بدهد؛ از تغذیه، بهداشت، پوشاک، شغل را تا حدی بتوانند از پیش دبستانی انجام دهند. در حال حاضر بچه‌های پیش دبستانی دخترانه‌ خیلی خوب می‌توانند خیاطی کنند و مواردی را که نیاز دارند در حد خودشان بدوزند. پسرهای پیش دبستانی مدرسه ما هم خیلی خوب می‌توانند ساخت و ساز کنند و با اره و ابزار کار کنند. اکثر افراد در خیلی مواقع فکر می‌کنند که سبک زندگی اسلامی این است که بچه‌ها همیشه در حال نماز خواندن، دعا کردن و تلاوت قرآن باشند، در صورتی که آنچه در سبک زندگی و سیره ائمه دیده می‌شود؛ این است که آن‌ها انسان‌های توانمندی بودند. در حوزه پوشش و لباس به خصوص برای دخترخانم‌ها برنامه‌ای داریم که بچه‌ها به پوشش اسلامی علاقه‌مند شوند و به آن عادت کنند. در حوزه تغذیه سعی کردیم بر اساس توصیه‌های طب سنتی عمل کنیم و تغذیه سالم و ساده‌ای را برای بچه‌ها تدارک دیدیم. منوی مجموعه‌های دیگر معمولا چلوکباب، جوجه، ماهی، چلوگوشت و نهایتا دو خورشت قیمه و قرمه است ولی ما غذاهایی مثل آش، کله جوش، آبگوشت را برای بچه‌ها تدارک دیدیم و غذای برنجی فقط دو وعده در هفته داریم. سعی‌مان بر این است که متناسب با طبع بچه‌ها و مناسب با وعده نهار منوی مدرسه را تنظیم کنیم. این‌ها مواردی است که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد، ادعا نداریم که بچه‌های مدرسه ما خیلی خاص تربیت می‌شوند اما اتفاقی که می‌افتد این است که دانش‌آموزان ما خیلی شاداب هستند و سعی می‌کنند با هم تعامل خوبی داشته باشند.»

بیشتر بخوانید: مادر دهه هفتادی می‌خواهد مثل مادر امریکایی صاحب ۱۹ فرزند شود

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

کودکی که با موسیقی و رقص شاد شود، در نبود آن نمی‌تواند شاد باشد

او درباره شیوه شاد کردن بچه‌ها و طرح جایگزین مدرسه چمران به جای رقص و موسیقی می‌گوید: «مهم‌ترین چیزی که به کودکان شادابی می‌دهد، بازی و آزادی عمل در آن است. مهدهای کودک معمولا محدودیت زیادی برای کودک تعیین می‌کنند و برای اینکه چند دقیقه به بچه‌ها استراحت بدهند به موسیقی و رقص متوسل می‌شوند. این ساختار از غرب آمده که می‌گوید شما تمام هفته را باید مثل ماشین کار کنید، بعد برای اینکه نشاط پیدا کنید و فشار زندگی ماشینی کم شود، آخر هفته‌های پرشور و نشاطی در کلوپ و دیسکو داشته باشید. این نگاه از پایه مشکل دارد. کودکان به صورت ذاتی شاد هستند و نیاز به تزریق شادی ندارند. در تعطیلی‌هایی که مربوط به آلودگی هواست بچه‌ها از دوری مدرسه‌ ناراحت می‌شوند. بعدازظهرها برای خانه رفتن بچه‌ها مشکل داریم، گاهی مادرها یک ساعت صبر می‌کنند ولی فرزندشان حاضر نمی‌شود که به خانه برود. در حالی که در ساعت تعطیلی مدارس دیگر بچه‌ها حس رها شدن از زندان را دارند. ولی در مدرسه شهید چمران بچه ها شادند و این حاصل صمیمیتی است که در فضا به جای تحکم، کنترل و تنبیه جاری است. در مجموعه ما همه مربی‌های آقا برای بچه‌ها عمو هستند و مربی‌های خانم برای بچه‌ها حکم خاله را دارند؛ تمام این موارد باعث شادی عمیق بچه‌ها می‌شود. وقتی کودکی با موسیقی و رقص پرورش پیدا می‌کند، در نبود آن نمی‌تواند شاد باشد.»

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

بچه‌هایی که در مدرسه شهید چمران آموزش می‌بینند، مستقل و با اعتماد به نفس هستند

آقای اعلایی درباره ویژگی بارز دانش آموزان مدرسه شهید چمران می‌گوید: «ویژگی‌ای که در بچه‌های مدرسه ما بارز است، این است که انسان‌های مستقلی بار آمده‌اند و قوی، توامند و خلاق هستند. نکته مهم دیگر اینکه بچه‌ها می‌توانند با محیط‌های دیگر، خودشان را وفق دهند. گاهی بچه‌ها به صورتی تربیت می‌شوند که در محیط‌های دیگر نمی‌تواند رشد و فعالیت کند، در حالی که دانش‌آموزان ما با سنتی‌ترین مدل‌ها و در جدیدترین آن‌ها توانستند همراه شوند. البته همه این‌ها نسبی است. بچه‌هایی که از مهدکودک با ما بودند و الان وارد پیش دبستانی و مدرسه شده‌اند، بسیار همراه‌تر هستند و تمرکز بیشتری دارند. اما بچه‌هایی که از جای دیگری به ما اضافه می‌شوند، مشخص است که خیلی کم بازی کردند و برای رسیدن به ثبات باید مدتی روی آن‌ها کار کنیم.»

بیشتر بخوانید: ۴ ویژگی رفتاری پیامبر اسلام در مقابل کودکان

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

این طلبه درباره مشکلات آموزشی در کشور و خانواده‌ها می‌گوید: «اساسی‌ترین مشکلی که ما در ارتباط با خانواده‌ها، حتی سازمان‌های بالادستی در حد شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای آموزش و پرورش و مجموعه‌های سیاست گذار در مقوله تربیت و تعلیم با آن مواجه‌ایم، زاویه دید آن‌ها نسبت به آموزش و تربیت دانش‌آموزان است. این زاویه دید باعث می‌شود که متوجه حرف ما نشوند و برایشان این سوالات پیش می‌آید که شما چطور و چگونه به بچه‌ها آموزش می‌دهید، کلاس درس‌تان کجاست و چگونه بچه‌ها را ارزیابی می‌کنید. در فضای فکری آن‌ها مدل‌های جدید آموزشی جایی ندارد؛ چرا که در یک الگوی فکری خاص منحصر شده‌اند. به همین دلیل لازم است که در ابتدا زاویه دید و نگرش افراد به مقوله تربیت، تغییر کند. ما باید بررسی کنیم که در دانشگاه فرهنگیان و آموزش‌های ضمن خدمت چه چیزی به افراد آموزش می‌دهیم که حتی قادر نیستند کلاس درس‌شان را اداره کنند و طرح درس بنویسند. دانشجویان از فضای آموزشی مطلوب بسیار دور هستند. ما در مهد و مدرسه خودمان تلاش می‌کنیم که این زاویه دید را تغییر دهیم تا خانواده‌های کودکان در پایان سال دغدغه‌شان این نباشد که فرزندشان چند آیه و حدیث یاد گرفته یا چند شعر حفظ شده و دائما تعداد حروفی که کودکشان یاد گرفته را چک نکنند.»

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

او درباره تصور خانواده‌های مذهبی از تربیت دینی می‌گوید: «خانواده‌های مذهبی تلقی‌شان از تربیت دینی کودک یک هارد پر از قرآن و روایت است. آن‌ها تصور می‌کنند که اگر فرزندشان در مهدکودک قرآن حفظ کند، متدین می‌شود. بچه را تحویل من می‌دهند که نصیحتش کنم و فکر می‌کنند، نصیحت کردن یعنی تربیت دینی! ما بسیار تلاش می‌کنیم که این نوع نگاه را تغییر دهیم. در هفت سال اول دانش موضوعیت ندارد، حتی مانع رشد است و در مواردی برای کودک حساس‌زا و مشکل آفرین است. خانواده‌های مذهبی به خاطر همین طرز تفکر به کودکشان احکام و قرآن آموزش می‌دهند. بسیاری از کودکانی که از مهدهای قرآنی به مدارس ما وارد می‌شوند، دچار ابهامات و کج فهمی‌های بسیاری شدند؛ مثلا دچار تفکرات خرافی شده و جبرگرا شده‌اند. وقتی از کودک می‌پرسیم که چرا این کار را کردی؟ می‌گوید شیطان من را گول زد! یا در مورد خدا تلقی‌های عجیبی دارند. در صورتی که اصلا لازم نیست برای کودک زیر هفت سال از خدا صحبت کنیم. بابت این مسائل ما مشکلات بسیاری داریم. ما با بچه‌هایی مواجه هستیم که حجم اطلاعات و آگاهی‌های زیادی در ذهن‌شان دارند که به خاطر سن‌ کم‌ نمی‌توانند آن‌ها را تحلیل کنند. تلاش ما این است که این مشکلات را برطرف کنیم. در بحث تربیت جنسی به کودک آگاهی می‌دهند که این مشکل‌ساز است. در صورتی که برای تربیت کودکان زیر هفت سال خانواده‌‌ها فقط باید آموزش‌های رفتاری داشته باشند و محیط را ایزوله نگه دارند. به عنوان مثال باید به کودک آموزش دهیم که لباسش را در مقابل چشم دیگران عوض نکند، اما اگر زمانی هم مرتکب این اشتباه شد، نباید به او حساسیت نشان دهیم و بگوییم «عیبه!»

بیشتر بخوانید: بهترین روش تربیت کودک‌‌ از ‌منظر قرآن ‌چیست‌؟

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

در مناسبت‌های دینی شور و حال خوب را جایگزین سخنرانی و آموزش کردیم

آقای اعلایی درباره رویکرد حسینیه و مدرسه شهید چمران در مناسب‌های دینی می‌گوید: «در مناسبت‌های دینی رویکرد ما این است که کودکان نسبت به آن موضوع حس خوبی داشته باشند. مثلا درباره عید نوروز شاید اطلاعات زیادی نداشته باشیم ولی به خاطر اتفاقات خوبی که در آن زمان می‌افتد، حس خوبی به نوروز داریم. در مناسبت‌های مذهبی هم به ایجاد چنین حسی برای کودکان نیاز داریم. باز هم می‌رسیم به این نکته که ایجاد فضای پر شور و نشاط در اولویت است اما اینکه مراسم‌های مفصلی داشته باشیم و در نیمه شعبان درباره امام زمان (عج) و در عید غدیر درباره امام علی (ع) صحبت کنیم، چنین چیزی را پیش‌بینی نکرده‌ایم. در نیمه شعبان ما برنامه مادر و کودک داشتیم و مادرها و پسرها با هم به پارک رفتند و نهار غذای خوبی برایشان تدارک دیدیم و خیلی به بچه‌ها خوش گذشت. به عنوان یادگاری هم به کودکان یک کلاه هدیه دادیم که روی آن «یا مهدی (عج)» نوشته شده بود. آن چیزی که برای کودکان باقی می‌ماند، همین حس خوب است. برای دهه فجر هم برنامه‌های خیلی متنوعی داریم و کمپینی داریم با عنوان «من یار انقلابم» و با خانواده‌ها به صورت جمعی در راهپیمایی شرکت می‌کنیم. در مدرسه‌مان یک هیئت مذهبی داریم و به صورت ماهانه برنامه‌هایی برگزار می‌کنیم. برای ماه مبارک رمضان بزرگترین آموزش برای بچه‌ها همین است که خاله‌ها و عموها همگی در مهد روزه هستند. به همین دلیل اکثر بچه‌ها از غذا خوردن پرهیز می‌کنند. برای دانش‌آموزانمان یک مراسم احیای کوچک می‌گیریم و فرازهایی از دعای جوشن کبیر را به صورت جمعی می‌خوانیم، قرآن به سر می‌گیریم و بقیه زمان هم به بازی و تهیه افطاری و توزیع نذری می‌گذرد. از امسال تعریف داستان‌های تمثیلی برای بچه‌ها را در برنامه‌هایمان قرار دادیم؛ مثلا در دهه فجر از قهرمانی به نام «گل دهان» برای بچه‌ها قصه تعریف کردیم، قهرمانی که از دهانش عطر خوبی می‌آمد. در ماه رمضان هم داستانی با عنوان «دختر شیشه‌ای» داریم. سعی ما این است که مفاهیم پیچیده دینی را در قالب تمثیلی برای کودکان بیان کنیم.»

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

برای انس کودکان با حجاب روسری و چادر را وارد وسایل بازی‌شان کنیم

این معلم تربیتی درباره راهکارهای آشنایی دختربچه‌ها با مسئله حجاب می‌گوید: «آن بخش از تربیت دینی که به آداب و مناسک برمی‌گردد، اهمیت زیادی دارد. طبق توصیه‌های دینی کودکان از سه سالگی نقش‌های اجتماعی را درک می‌کنند و برای کودک کفش، لباس و ابزار کار پدر و مادر الگو می‌شود. خوب است که از آن سن وسایل حجاب را در لباس‌های کودک ببینیم؛ مثلا به او بگوییم که این روسری یا چادر شماست. لازم نیست که حتما آن‌ها را سر کند ولی بودن آن‌ها در بازی‌هایش بسیار موثر خواهد بود. کودک در بازی‌هایش با تقلید از مادرش در پوشیدن روسری یا گذاشتن چادر در کیف از او الگوبرداری می‌کند. به دختربچه‌های شش ساله‌ مدرسه‌مان مانتو هدیه دادیم که مدل آن را هم بچه‌ها خودشان انتخاب کردند؛ مانتوهای گلدار، شاد، قشنگ، گشاد و بلند. در پایان سال هم به آن‌ها روسری هدیه دادیم. به دختران کلاس اولی‌مان از اول سال تحصیلی روسری هدیه دادیم و به آن‌ها توصیه کردم هر وقت که من وارد کلاس‌شان می‌شوم، روسری سر کنند. بچه‌ها به صورت ذاتی در هفت سال دوم زندگی بسیار تکلیف پذیر هستند. فرمان شنیدن و تبعیت کردن از معلم یا مادرشان را دوست دارند. در آخر سال تحصیلی هم به بچه‌های کلاس اولی چادر هدیه دادیم ولی در هیچ کدام از این موارد اجبار وجود ندارد. ادبیات توصیه محور از هفت سالگی به بعد اهمیت بسیاری دارد. در روایت داریم که از ۹ یا ۱۰ سالگی به کودک سخت بگیرید؛ چرا که در آن زمان بچه‌ها ظرفیت و تحمل این نوع ادبیات را دارند. در هر دوره سنی باید حواس‌مان به این نکته باشد که بچه‌ها به خصوص دخترها چقدر ظرفیت فشار و سختگیری را دارند. البته باز هم لازم نیست سختگیری‌های عجیب و غریب مدارس مذهبی را اجرا کنیم؛ آن نوع سختگیری‌ها معمولا نتیجه عکس می‌دهد. در همین حد که حجاب را به عنوان یک اصل بپذیریم و اگر کودکی حرف‌مان را گوش نکرد، اظهار ناراحتی کنیم.»

بیشتر بخوانید: ۷ راهکار برای قضا نشدن نماز صبح فرزندان

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

گِل بهترین اسباب بازی برای کودکان است

او درباره نوع اسباب بازی کودکان هم توصیه‌هایی دارد: «درباره اسباب بازی توصیه‌هایی در روایات داریم که روانشناسی رشد هم موید آن‌ است. بعضی اسباب‌بازی‌های مدل غربی که وارد کشور شده با این مدل هم‌خوانی ندارد. اسباب‌بازی‌ها در هفت سال اول زندگی کودک باید چند ویژگی داشته باشد. اولا کودک باید در ارتباط با آن وسیله بازی، فعال باشد نه منفعل؛ مثلا بازی‌های کنترلی یا موزیکال که کودک فقط نظاره گر آن‌هاست باعث می‌شود که کودکان منفعل و مصرف گرا شوند. در حالی که اسباب بازی باید بسیار ساده و به دور از تجملات باشد که کودک بتواند انواع کارها را با آن انجام دهد. گِل یکی از بهترین ابرازهای بازی برای بچه‌هاست که خانواده‌ها به خاطر حساسیت‌های بهداشتی غلط اصلا آن را به خانه نمی‌برند. در حالی که با پهن کردن یک سفره می‌توانند به راحتی آن را در اختیار کودکان قرار دهند. در روایت داریم که پیامبر (ص) فرمودند؛ من به این پنج علت کودکان را دوست دارم که یک مورد آن خاک بازی است یا می‌فرمایند خاک بهار کودکان است. این جنس بازی‌ها بسیار کمک کننده است. چون آن شی‌ء چیزی ندارد و کودک است که به آن شکل می‌دهد. نکته دیگر انعطاف ابراز بازی است. وقتی برای کودک ماشین می‌خریم، نمی‌تواند با آن کاری کند در طراحی اسباب‌بازی‌ها آن وسیله‌ای که بتوان با آن چیزی ساخت، بهترین گزینه است؛ مثلا با لگو می‌توان انواع شکل‌ها را ایجاد کرد. این اسباب‌بازی برای کودکان پیش دبستانی بسیار مناسب است؛ چرا که انعطاف پذیر و دارای قالب است. گیم، مار و پله و پازل برای کودکان در این سن اصلا مناسب نیست. بازی‌های فکری هم برای کودکان سه ساله مناسب نیست. چون سریعا به ذهن آن‌ها شکل و قالب می‌دهد.»

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

راه اندازی شبکه پویا از سیاست‌های اشتباه تلویزیون بود

این معلم تربیتی به خانواده‌ها درباره تماشای تلویزیون هشدار می‌دهد: «کودک باید فعال باشد ولی تلویزیون او را منفعل می‌کند. تلویزیون به کودک می‌گوید که یک گوشه بنشیند و فقط شنونده و بیننده باشد. در حالی که بچه‌ها در این سن نیاز به رابطه دو طرفه دارند؛ در روانشناسی بر این نکته تاکید شده که وقتی کودکان تکلمشان در حال شکل گیری است نباید تلویزیون نگاه کنند به دلیل اینکه در تکلمشان دچار مشکل می‌شوند. تلویزیون به کودک می‌گوید که همه هیجانات حاصل از دیدن فیلم و انیمیشن را درون خودش نگاه دارد. به همین دلیل وقتی کودک ساعات زیادی را پای تلویزیون می‌نشیند، بعد از آن شروع به داد زدن، دویدن یا جیغ کشیدن می‌کند. چون تمام انرژی کودک که باید در یک رابطه دو طرفه تخلیه می‌شد، در او ذخیره شده و او شروع به تخلیه این انرژی می‌کند. در حال حاضر به خاطر راه اندازی شبکه پویا که جزو سیاست‌های اشتباه سازمان صدا و سیما بوده به شدت بچه‌ها دچار مشکل شده‌اند. اکثر والدین بچه‌ها را چهار الی پنج ساعت پای برنامه‌های شبکه پویا می‌نشانند در حالی که یک کودک زیر هفت سال فقط نیم ساعت باید وقتش را پای تلویزیون بگذراند و کودک زیر سه سال تلویزیون دیدن برایش ممنوع است. حجم آگاهی‌‌ها و اطلاعاتی که تلویزیون به کودکان می‌دهد، بسیار مخرب است. این باعث شده که کودکان از جهت رشدی، کاریکاتوری شوند. ابزارهای دیجیتال و بازی‌های رایانه‌ای هم اثرات مخربی دارد که کنترل آن راحت‌تر از تلویزیون است. اما متاسفانه چون خانواده‌ها می‌خواهند بچه‌ها را به سادگی کنترل کنند، تبلت و موبایل به آن‌ها می‌دهند. موسیقی هم برای کودکان خوب نیست. به دلیل اینکه موسیقی ابزاری است که بدون واسطه احساسات را تغییر می‌دهد؛ موسیقی به سادگی می‌تواند احساس غم یا شادی را در فرد ایجاد کند. کودکان چون در سنی هستند که احساسات آن‌ها در حال شکل‌گیری است، گوش دادن موسیقی برای آن‌ها توصیه نمی‌شود. علاوه بر این گوش دادن به موسیقی رشد یک پارچه مغز کودک را مختل می‌کند. یکی از خروجی‌های گوش دادن موسیقی برای کودکان این است که آن‌ها را تبدیل به آدم‌های بسیار منطقی می‌کند. انعطاف پذیری ذهنی‌شان پایین می‌آید و همیشه در قالب یک فرمول خاص باید رفتار کنند؛ همیشه به یک شکل غذا بخورد، لباس بپوشد یا درس بخواند و اگر این قالب به هم بخورد، کودک اذیت می‌شود. برای شکل دادن به خمیر وجودی کودک زیر هفت سال ما نباید از محرک‌هایی مثل موسیقی، جایزه دادن یا تلویزیون دیدن استفاده کنیم. چرا که با این کار گوهر درونی کودک دستکاری شده و به عوامل بیرونی وابسته می‌شود.»

بیشتر بخوانید: ۱۲ توصیه برای اینکه کودکتان مسجدی شود

تصور برخی از تربیت دینی، تبدیل کودک به هارد پر از قرآن و حدیث است

درصد بالایی از والدین اذعان می‌کنند که از تربیت کودک هیچ چیز نمی‌دانند

آقای اعلایی در پایان درباره لزوم آگاهی جوانان از بحث‌های تربیتی کودک می‌گوید: «کودکان، این بنده‌های معصوم خدا چیزی از خودشان ندارند و شکل گیری شخصیت آن‌ها دست خود ماست. درصد بالایی از خانواده‌ها که برای آن‌ها جلسات مشاوره کودک برگزار می‌کنیم، بعد از جلسات می‌گویند که ما هیچ چیزی درباره تربیت کودک نمی‌دانستیم. وقتی برای خانواده‌ها در کارگاه‌های تربیت دینی صحبت می‌کنیم، بعضی مادران گریه می‌کنند که من کودم را تباه کردم. در حال حاضر متاسفانه در حوزه یا دانشگاه اصلا به پدرها و مادرهای آینده تربیت کودک آموزش داده نمی‌شود. ما یک واحد درسی نداریم که تربیت فرزند را به دانشجویان آموزش بدهد. در حالی که استراتژی فعلی کشور روی بحث رشد جمعیت قرار گرفته است. والدین مذهبی از سویی سعی می‌کنند که جمعیت جوان کشور را افزایش دهند و از سویی دیگر با تربیت اشتباه کودکان فاجعه می‌آفرینند. اکثر مدارس مذهبی فشار عجیبی به کودکان می‌آورد و کودکان را از سن هشت یا نه سالگی از خدا و پیامبر (ص) دور می‌کنند. ما کودکی داشتیم که وقتی او را به مدرسه ما آورده بودند، از صدای اذان یا قرآن خوشش نمی‌آمد. چرا که در سن دو سالگی، وقتی هنگام نماز خواندن پدرش روی شانه‌اش نشسته، پدرش او را تنبیه کرده است. پیچیده‌ترین مشکلات و مسائل بچه‌ها را در همان دوران هفت سالگی می‌توان حل کرد به شرط اینکه خانواده همراهی کند.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت