۷ درس مهم که بیرون از مدرسه یاد میگیریم
یکی از مهمترین درسهای زندگی توجه به دیگران و به خواستههایشان است. اگر این درس را یاد بگیریم، میتوانیم از نعمت دوستیهای متقابل بهره ببریم. اگر یاد نگیریم، دیگران ما را آدمی خودخواه خواهند دانست و دیگر نمیتوانیم رابطهای دوستانه یا عاشقانه با آنها برقرار کنیم.
سرویس سبک زندگی فردا: در کشورهای غربی، برای برنامهریزی واحدهایی که باید در مدارس تدریس شوند نگاههای قالبی و خشکی وجود دارد. تنها در همین سالهای اخیر بوده که این سیستم آموزشی تکراری زیر سوال رفته است. مثلاً، دولتهای انگلیس، آمریکا و استرالیا به دنبال این هستند که برنامهای اجباری در دبیرستانهای خود قرار دهند که در آن سواد مالی دانشآموزان افزایش بیابد. با توجه به اینکه سرعت پیشرفتهای علمی، اجتماعی و فنآوری بسیار بالا است، عاقلانه است که برنامهی درسی مدارس تغییر کند و با نیازهای بهروزشدهی مردم هر کشور مطابقت بیابد. برای مثال، مقامات آموزشی هنگکنگ هم چنین مسیری را در پیش گرفتهاند و بههمینخاطر بیش از یک دهه است که در مدارس این جزیره اصول اخلاق تدریس میشود.
اخلاق چیزی است که معمولاً خارج از مدارس آموزش داده میشود و این پدرها و مادرها هستند که سرمشق کودکان خود میشوند. اخلاق یکی از هزاران موضوعی است که سالها طول میکشد تا از طریق تجربیات زندگی و سرمشق قراردادن دیگران، یاد گرفته شود. در ادامه به هفت درسی که خارج از مدرسه یاد میگیریم میپردازیم:
۱. توجه به دیگران و خواستههایشان
یکی از مهمترین درسهای زندگی توجه به دیگران و به خواستههایشان است. اگر این درس را یاد بگیریم، میتوانیم از نعمت دوستیهای متقابل بهره ببریم. اگر یاد نگیریم، دیگران ما را آدمی خودخواه خواهند دانست و دیگر نمیتوانیم رابطهای دوستانه یا عاشقانه با آنها برقرار کنیم. این درس را معمولاً در حلقههای اجتماعی شخصی یاد میگیریم، و کسی که نتواند به دوستانش و خواستههایشان توجه کند در نهایت از حلقهی دوستان طرد میشود.
۲. هنر همدلی
این موضوع مشابه موضوع قبلی است. خیلی مهم است که بتوانید با همراهان خود همدلی کنید و غمخوار او باشید. این واقعیت هم در مورد دوستان صدق میکند و هم در مورد غریبهها، چراکه دیدگاه همدلانه شما را تبدیل به دوستی شفیق، و رئیس و مرشدی عالی برای آدمهایی میکند که با آنها سروکار دارید. این درس را معمولاً در شرایط سخت زندگی یاد میگیریم، شرایطی که ما را مجبور میکند تا از ماهیت رنجهای احساسی سردربیاوریم و بفهمیم که این رنجها چگونه بر فلسفهی زندگی و بر رفتار ما تاثیر میگذارد. بدون یادگرفتن همدلی خیلی سخت میتوان شخصیت اجتماعی یافت و وارد روابط مثبت بزرگسالانه شد.
۳. حفظ روابط موفق
یادگرفتن همدلی و درک دیگران بدون شک به شما کمک میکند تا روابط موفقتری داشته باشید، هرچند این امر به جنبههای مختلفی از روان آدمی بستگی دارد. آموختن مهارت برقراری روابط مثبت کاری است که سالها طول میکشد، و در تمام مدتی که دارید یاد میگیرید که چگونه با دیگران تعامل کنید باید ذهنتان را باز نگهدارید و خودتان را با نیازهای دیگران تطبیق دهید. با گذشت زمان، مهارتهای ارتباطی شما رشد خواهد کرد، چراکه با آدمهای بیشتری از حلقههای مختلف اجتماعی برخورد میکنید.
۴. زندگی همیشه مثبت و شاد نیست
حتی اگر آدم همیشه نیت خوبی داشته باشد، باز هم مواقعی هست که روابط شخصی و حرفهای شما به تلخی و ناراحتی منتهی میشود. همین اصل را میشود به کل زندگی تعمیم داد، زیرا زندگی سرشتی پیشبینیناپذیر دارد و همانقدر که ممکن است گاهی ما را به اوج ببرد ممکن هم هست که گاهی ما را با سر به زمین بزند. این درسی است که بهطور خاصی سختتر از دیگر درسها یاد گرفته میشود، با اینحال درسی حیاتی است، به اینخاطر که یاد میگیرید چگونه انتظارات خود را مدیریت و مشکلاتی را که زندگیتان را به هم ریخته حل کنید.
۵. پشتکار کلید زندگی شاد
چه در حال تجربهی مشکلاتی در روابط شخصی خود باشید و چه در حال تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی، پشتکار کلید یک زندگی شاد و خشنودکننده است. باید در ارزیابی مشکلاتتان فعال باشید و با سختکوشی بر آنها غلبه کنید، و این علیرغم این واقعیت است که ممکن است در این مواجهه با ناراحتیهای احساسی و عاطفی روبهرو شوید. وقتی با مسالهای جدی مواجه میشوید این وسوسه دست از سرتان برنمیدارد که سرتان را در برف فرو ببرید، اما زندگی یادتان خواهد داد که این کار فقط مشکلاتتان را بیشتر خواهد کرد.
۶. اهمیت برنامهریزی برای آینده
با توجه به نکتهی قبلی، معلوم است که شتابزدگی جوانی میتواند درسهای مهمی را به انسان بدهد. یکی از این درسها اهمیت برنامهریزی برای آینده است. برنامهریزی برای خرید خانه و زمین تا برنامهریزی برای اینکه اطمینان کسب کنید که برای دوران پیری خود حقوق بازنشستگی داشته باشید. بعید است چنین برنامهریزیهایی تا وقتی جوان هستید به ذهنتان خطور کند، اما باید تا وقتی که میتوانید کاری انجام دهید به درازمدتتان و تامین نیازهای آینده فکر کنید.
۷. مواجهه با صاحبان قدرت
ضربالمثلی هست که میگوید شما باید خودتان نبردهایتان را انتخاب کنید، یعنی که وقتی میخواهید مافوق خود را به مبارزه بطلبید، باید بسیار محتاط باشید و حزم را سرلوحهی کار خود قرار دهید. دلیلی که این نکته را آوردهایم این است که آدمی در جوانی نترس است و با هر چیزی که خیال میکند ناعادلانه است یا با درکش از عدالت ناهمخوان است به مبارزه برخیزد. هرچقدر سنتان بالاتر میرود باید از تجربیاتتان درس بگیرید و قبل از مواجهه با رئیس یا مافوق همهی جنبهها را در نظر داشته باشید.
دیدگاه تان را بنویسید