نخبگان ایرانی مهاجر برده‌های علمی کشورهای دیگرند

کد خبر: 807991

«مانده‌ایم که کاری انجام دهیم و به کشوری که از ۷ سالگی هزینه تحصیلات ما را پرداخته است، بدهی خود را بپردازیم. پای کار ایستاده‌ایم، در صورتی که خیلی‌ها پای کار نیاستادند». این هدف دکتر جوانی است که با رزومه درخشان علمی، در کشور باقی ماند و شرکتی دانش‌بنیان را با تمام چالش‌های پیش‌رو به‌دست گرفته است.

نخبگان ایرانی مهاجر برده‌های علمی کشورهای دیگرند

سرویس سبک زندگی فردا؛ پرستو مرادی: محسن عسکری پیکانی، مقاطع دانشگاهی خود را -به ترتیب از لیسانس تا دکتری- در دانشگاه‌های صنعتی اصفهان، تهران و دانشگاه تربیت مدرس گذراند. او به جای مهاجرت در ایران ماند و اینک در شرکتی دانش بنیان به فکر ایران و ایرانی است.

شرکت دانش‌بنیان‌؛ غریق اقتصاد و بیکاری ایران

فردا: چرا شما پس از اتمام دکتری و گذراندن فرصت مطالعاتی خود در استرالیا، در ایران ماندید؟ در حالی که دانشجویانی که به دوره‌های فرصت مطالعاتی می‌روند، یا باز نمی‌گردند و یا در صورت بازگشت، ترجیح می‌دهند که مجدد به خارج از کشور سفر کنند.

بدون توجه به دولت خاصی، بنده خودم را به کشور بدهکار می‌دانم و تا زمانی که بدهی من به کشور تسویه نشود، از این کشور نخواهم رفت و این بدهی نیز، همان چیزی است که حکم شده که به‌عنوان کار برای کشور انجام دهیم تا مدرک ما آزاد شود. هرچند به نظر من خرید مدرک نیز در مقابل آن چیزی که از ۷ سالگی برای ما انجام شده، قابل جبران نیست.

خیلی‌ها افکار تشنج‌آوری را القا می‌کنند که بابت چنین تصمیمی پشیمان شده و غبطه خواهی خورد. با این حال بنده در کشور حضور دارم و اعتقاد قلبیم به حضور در کشورم است، اما اگر به بن‌بست بخورم، شاید نباشم. چرا که شرایط کشور تعیین می‌کند که بمانم یا بروم.

فردا: با این حال چرا مسیر تاسیس شرکت دانش‌بنیان را برای فعالیت خود انتخاب کردید؟

مسیر کارمند شدن، با روحیه من هم‌خوانی ندارد و دوست دارم جایی باشم که دانشم دچار رکود نشود و درگیر چالش و حل آن‌ها باشم. به‌همین دلیل تاکنون نیز هیچ مکانی، بجز دانشگاه، رزومه خود را ارسال نکرده‌ام و دلیل آنکه شغل پدری خود را ادامه ندادم و سمت کار دولتی با وجود استرس کم و یا شاید درآمد بالاتر نرفتم؛ این است که با کشورم درست و بدون کم‌فروشی‌ها تسویه حساب کنم.

بیشتر بخوانید: سهم «کالای ایرانی» از بازار سلامت

فردا: با این وجود این روحیه به نظر شما چه موانعی وجود دارد که تحصیل‌کرده‌های ما به بن‌بست در کشور می‌خورند و به رفتن و عدم ایجاد کار فکر می‌کنند؟

اگر بخواهیم موانع را برشمریم، سه مانع اصلی در این بین وجود دارد که از جمله مهم‌ترین موانع و اولین آن‌ها، فساد موجود در بدنه کشور است. متاسفانه فساد بسیاری از رقابت‌ها را زمین می‌زند و زمانی که رقابت زمین بخورد، بحث‌های ایجاد اشتغال زمین می‌خورد. از طرفی به‌طور ذاتی نیز همه توانایی ایجاد اشتغال را ندارند و نمی‌توان انتظار داشت که همه کارفرما شوند و در مقابل نیز نمی‌توان انتظار داشت که همه کارمند شوند. با این حال خیلی‌ها نیز نمی‌توانند استرس تاسیس شرکت‌های دانش بنیان را تحمل کنند. علاوه بر این باید خاطر نشان کرد که تجارتی موفق است که آزاد باشد. از این‌رو با توجه به اینکه اغلب تجارت‌های کشور دولتی است، شرکت‌ها در مبادلات خود با خارج از کشور نیز با مشکل مواجه‌اند. حتی گاهاً در صورت ورود دولت، امکان رشد فساد نیز وجود دارد و این خود مشکلاتی را پدید می‌آورد.

دومین مانع، عدم وجود برنامه جامع، دقیق و قابل اجرا توام با مراحل کوتاه‌مدت و بلندمدت عقلانی برای آینده کشور است. به‌طوری‌که سندهای موجود و تنظیم شده برای کشور، واقع‌گرایانه تنظیم نشده‌اند و باید دید تاکنون چه میزان اجرای موفقیت‌آمیزی و توام با تعهدی داشته‌اند؟

سومین مانع را نیز می‌توان عدم اجرای صحیح و کامل مدیریت اجرایی کشور دانست که باعث شده که قدرت رقابت‌پذیری‌ها کاهش پیدا کند و این خود باعث می‌شود که جوانان تحصیل‌کرده مسیرهای استخدام در شرکت‌های دولتی را در پیش می‌گیرند و یا وارد کارهایی همانند رانندگی اسنپ، شغل پدری و... می‌شوند.

مواردی مانند عدم شناخت ظرفیت‌های طبیعی و انسانی نیز به‌عنوان مانع یاد می‌شوند، در واقع امر اینگونه نیست، چرا که تا سهم بالایی از این ظرفیت‌ها شناخته شده، اما متاسفانه به‌خوبی از آن‌ها استفاده نمی‌شود. مجموع چنین مواردی منجر شده است که نه تنها قشر تحصیل‌کرده، بلکه قشر عامه نیز به مهاجرت از خارج از کشور فکر کنند. در نهایت با پدیده خروج ذهن‌های هوشمند به خارج از کشور و حتی افت ضریب هوشی نسل آینده و توان کشور مواجه خواهیم شد. چرا که هر زمان قشر اندیشمند جامعه تصمیم به‌رفتن بگیرد، راه برای آن‌ها باز است، چرا که در آینده همچنان برده‌داری نوین برای جذب نخبگان سایر کشورها وجود دارد و تا ۲۰ سال دیگر نیز به نخبگان کشور ما به‌عنوان برده علمی نیاز دارند. برده علمی شدن نیز از خار شدن خیلی بهتر است. چرا که از یک سرمایه‌گذار انتظارهای بالایی می‌‌رود و در صورت شکست اقتصادی، کوچک خواهد شد. اما در برده شدن، حقوق خود را با حفظ جایگاه و احترام‌ها خواهد داشت.

شرکت دانش‌بنیان‌؛ غریق اقتصاد و بیکاری ایران

فردا: از دیدگاه شما، تاسیس شرکت‌های دانش‌بنیان در رفع معضل اشتغال جوانان چقدر می‌تواند موثر باشد؟

شرکت‌های دانش‌بنیان بر اساس رشته‌های مختلف همانند کشاورزی، برق و... می‌تواند فعالیت کند. گروهی از این شرکت‌ها به امکانات عظیم و هزینه‌بری نیاز ندارند، همانند مجموعه‌های IT که می‌توانند با سیستم‌های خود برنامه‌ها و ایده‌های خود را اجرا کنند. اما شرکت‌هایی همانند شرکت‌های رشته مهندسی مواد که به‌دنبال تولید محصولات پیشرفته هستند، هزینه‌های بالا در رسیدن به تکنولوژی مد نظر و همچنین اجرای آن دارد. درست در چنین نقطه‌ای برنامه‌ریزی اشتباه مدیران خود را نشان می‌دهد. چرا که گروه‌بندی شرکت‌ها به سه دسته نوپا، تولیدی و صنعتی یک گروه‌بندی ناصحیحی است. بنابراین تمامی شرکت‌های دانش‌بنیان را نباید با یک چشم نگریست و باید از نظر رشته تخصصی و هزینه‌های تولید گروه‌بندی شوند.

حال با این وجود، یک شرکت‌ دانش‌بنیان تا زمانی که دانش خود را به درآمد منتهی نکند، هیچ کمکی در راستای ایجاد اشتغال نخواهد کرد. چرا که شرکتی در صورت عدم تحقق چنین رویکری، تنها پولی را مصرف کرده و به بازدهی نرسیده است و حتی سرمایه زمانی خود را از دست داده است. بنابراین صرفاً ذکر سالانه تعداد ایجاد شرکت‌ها، آمار درستی محسوب نمی‌شود، چرا که آمار موفقیت اقتصادی شرکت‌های دانش‌بنیان، یک آمار حقیقی است.

بیشتر بخوانید: وقتی وزارت بهداشت تولید‌کننده داخلی را از گردونه رقابت خارج می‌کند

فردا: نظر شما در خصوص قوانین و حمایت‌های تاسیس از شرکت‌های دانش‌بنیان چیست؟

قوانین حاضر شفاف هستند، اما یکسان و ناقص است. به‌عنوان مثال دادن اجازه انباشه کردن پول در نهادهای ذی ربط امری اشتباه است. این باعث می‌شود که سرمایه با تضمین سود آنجا باقی بماند و در دست تولیدکننده قرار نگیرد. جذب پول آزاد در تولید نیز بسیار سخت است. چرا که سرمایه‌گذارها ترجیح به انباشت سرمایه در محلی و سپس دریافت سود خود دارند. این انباشت سرمایه و به چرخه نیفتادن آن خود باعث افزایش ریسک‌ها و استرس‌های کاری می‌شود. چرا که یک شرکت دانش‌بنیان در اخذ وام‌های خود نیز به‌شدت تحت فشار است و اعتمادهای بالایی هم در ارائه سرمایه به این شرکت‌ها به‌دلیل ابهام در سودآوری شرکت‌ها نمی‌شود. لازم به ذکر است که ریسک سرمایه‌گذاری‌های آزاد نیز به‌دلیل مبهم بودن وضعیت سودآوری بالای شرکت‌های تولیدی است.

نخبگان ایرانی مهاجر برده‌های علمی کشورهای دیگرند

فردا: در صورت ایجاد یک برنامه جامع برای کشور، شما چه جایگاهی را برای شرکت‌های دانش‌بنیان نیازمند به سرمایه‌گذاری‌های کلان در رشته‌هایی همانند مهندسی مواد در نظر می‌گیرید؟

اگر یک ارزیابی اجمالی در سطح جهان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که رشته‌هایی همانند مهندسی مواد و دیگر رشته‌های مادر جزو پردرآمدترین رشته‌ها محسوب می‌شوند. در حالی که چنین مساله‌ای در ایران وارون است. در دنیا صنایع عامل پیشرفت صنایع مادر هستند. حال در کشور ما وجود معادن زیاد و بستر رشد مهندسی‌های مرتبط آن نشان می‌دهد که باید رویکرد به سمت تخصیص جایگاه عظیمی به چنین صنایعی و صنایع وابسته به آن برود. بنده اگر معاونت علمی را برعهده داشتم، جایگاه علوم را بسته به کشور تعیین می‌کردم که کشور من به بسته به ظرفیت‌های خود نیازمند رشد چه علومی است؟ که از جمله آن علوم، قطعاً مهندسی مواد، مهندسی معدن، مهندسی عمران-آب و مهندسی کشاورزی است. اما متاسفانه چنین نگاهی به این رشته‌ها در کشور وجود ندارد و رتبه ممتاز کنکور به‌دنبال رشته‌ای همانند مهندسی برق است. درحالی که باید باهوش‌ترین افراد در صنایع مادر تحصیل کنند. کار دیگری که باید در کنار تخصیص جایگاه‌های درست علوم انجام داد، این است که پول را از سود کارهای تولیدی استخراج، از ارائه سودهای بالا از طریق بانک‌ها جلوگیری کرد.

بیشتر بخوانید: آمار رسمی و عجیب از رشد لاک‌پشتی فناوری فضایی

فردا: توصیه پایانی شما به قشر عظیم فارغ‌التحصیلان و دانشجویان کشور چیست؟

ابتدا انتقال تجربه به افراد ابتدای مسیر است. دوم آگاه‌سازی خانواده‌ها از شرایط فعلی و آینده افزایش یابد که بدانند فرزندان آن‌ها در چه مسیری قرار می‌گیرند. سوم عدم انتظار برای کسب شغل دولتی و سعی برای ایجاد شغل است، به‌طوری‌که بتوانند مفید واقع شوند و با ورود به کسب و‌کارهای کاذب که به ساختار تولید کشور لطمه نزنند. نکته پایانی هم این است که تمامی فارغ‌التحصیلان، دانشجویان و داوطلبان ورود به عرصه کار بدانند که وارد یک عرصه جنگ، به همان آشفتگی، به همان بی‌نظمی و... می‌شوند. بنابراین اگر می‌خواهند به سودآوری برسند، باید ایده‌ای را اجرایی کنند که در زمان نزدیکی به محصول منتهی شود. چرا که ایده‌های اولیه نیازمند به سرمایه‌گذاری بالا، در صورت نرسیدن به سود، فلج‌کننده خواهند بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت