آداب و رسوم نوروزی آذربایجان این کشور غیر فارسی زبان
نوروز به عنوان جشنی ملی و دینی در کشور آذربایجان مانند ایران و برخی از کشورهای منطقه، همچون سنتی دیرینه در آغاز بهار جشن گرفته میشد.
سرویس سبک زندگی فردا: شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان هر ساله به شکل بسیار زیبایی این عید را برگزار میکند و به همین سبب، بسیاری از توریستهای ایرانی برای سفر در تعطیلات ایام نوروز، باکو را انتخاب میکنند. به نقل از بیتوته نوروز در تقویم آذربایجان تعطیلی رسمی میباشد.
جمهوری آذربایجان تنها کشور غیرفارسی زبان میباشد که دولت آن عید نوروز را عید ملی شناخته است. سنتها و آیینهای مربوط به مراسم نوروز در این کشور نسبت به کشورهای دیگر همسایه شباهت بیشتری به آداب و رسوم نوروز در ایران را دارد.
تاریخچه نوروز در آذربایجان
نوروز به عنوان جشنی ملی و دینی در کشور آذربایجان مانند ایران و برخی از کشورهای منطقه، همچون سنتی دیرینه در آغاز بهار جشن گرفته میشد. با وقوع انقلاب سوسیالیستی در اکتبر ۱۹۱۷، به مرور برخی از جمهوریهای منطقه قفقاز و آسیای میانه تحت سلطه شوروی در آمدند. طی فراز و نشیبهایی که از سال ۱۹۱۱ در آن منطقه اتفاق افتاد و منطقه آذربایجان ضمیمه خاک شوروی شد.
در مارس ۱۹۱۸ حزب مساوات در باکو دست به قیام مسلحانه زدند و دو ماه بعد در تاریخ ۲۷ مه ۱۹۱۸ شهر تفلیس و بعد شهر گنجه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند و نام حکومت خود را جمهوری آذربایجان نام نهادند. با به وجود آمدن بحرانهای سیاسی و اقتصادی، این حکومت در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ با اشغال شوروی سقوط کرد و کمیته انقلاب به رهبری نریمان نریمانف، که تحت حمایت حزب کمونیست شوروی بود، اعلام حاکمیت کرد و نام آن حکومت خود را «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نهاد.
در طول دوران حکومت کمونیستی، نوروز به عنوان جشن ملی و مذهبی، فراز و نشیب بسیاری را به خود دید. در ابتدای دوران کمونیسم در شوروی، برگزاری جشن نوروز در آذربایجان از طرف بلشویکها مجاز شمرده شد. اما به تدریج به خاطر ماهیت ضددینی حکومت شوروی، از سال ۱۹۲۸ مراسم نوروز به دلیل این که مراسمی مذهبی به شمار میآمد توسط حکومت دچار محدودیتهایی گردید و در ۵ دسامبر ۱۹۳۶ به طور کامل ممنوع شد.
پس از مرگ استالین به تدریج محدودیتها از جشن نوروز برداشته شد. از سال ۱۹۶۷ به بعد جشن نوروز با عنوان جشن بهار اجازه اجرا یافت، اما این مجوز سه سال بیشتر نپایید و از سال ۱۹۷۰ دوباره برگزاری نوروز یا همان جشن بهار، ممنوع شد. از سال ۱۹۸۵ و با قدرت رسیدن میخائیل گورباچف، و با اتخاذ سیاستهای گلاسنوست (فضای باز سیاسی) و پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) مردم توانستند جشنهای ۲۱ مارس را این بار نه با اسم جشن بهار بلکه با نام سنتی آن یعنی نوروز جشن بگیرند.
پس از استقلال جمهوری آذربایجان برای بار دوم در سال ۱۹۹۱، جشن نوروز به عنوان جشنی ملی به رسمیت شناخته شد که همه ساله از ۲۰ مارس شروع شده و تا پنج روز که تعطیل رسمی است ادامه مییابد.
از آیینهای دیگر نوروزی در جمهوری آذربایجان خانه تکانی است که در روزهای قبل از عید، همچون ایران با کمک همه اعضای خانواده انجام میشود. هر خانه باید در روزهای نوروز برای مهمانهای سرزده آماده باشد. در گذشته مردم از سبزه سبز کرده خود سمنو درست میکردند. سمنو را نیز «اصفهان حلواسی» یا حلوای اصفهان مینامند.
در هفته پیش از نوروز جنب و جوش زیادی در شهر باکو به چشم میخورد. نردهها و تیرهای چراغ برق را رنگ میکنند. میدانهای شهر گلگاری میشود. جاهای مختلف شهر چراغانی میکنند و ماکت سبزه و سمنو درست میکنند؛ و اکثر مغازهها و مراکز خرید و هتلها و مکانهای توریستی خنچه درست میکنند و در ورودی شهر و مکانها میچینند؛ و خلاصه این که همه جا بوی تازه گی و نو بودن میدهند.
در جمهوری آذربایجان، مردم چهار چهارشنبه نزدیک به نوروز را جشن میگیرند. چهار شنبه اول را «سو چرشنبه سی» یا چهارشنه آب، دومی را «اود چرشنبه سی» یا چهارشنه آتش، سومی را «توپراق چرشنبه سی» یا چهار شنبه خاک، و چهار شنبه آخر را «یئل چرشنبه سی» یا چهارشنبه باد میگویند. این نامگذاریها بنا به باور قدیم مردم شکل گرفته که معتقد بودند جهان از چهار عنصر آب، خاک، باد، و آتش تشکیل شده است. در «چرشنه بایرامی»، که بر خلاف ایران، سه شنبه شبها برگزار میشود جوانان آتش روشن میکنند و دختر و پسر از روی آتش میپرند.
رسوم دیگری هم در گذشته میان مردم شایع بوده است که الان بیشتر به صورت نمایشی وجود دارد. یکی از این رسوم اصطلاحا «کاسا و کچل» نام دارد. کاسا (کوزه) نماد بهار است که لباس سبز میپوشد و کلاه سبز بر سر میگذارد و کچل نماد زمستان است که لباس آبی پوشیده و سر طاس اش نمادی از بی باری زمستان است. این دو برای هم رجز میخوانند و همراه با رجز خوانی این دو برای هم موسیقی نواخته میشود و تماشاگران دست میزنند و میرقصند. کاسا، در رجز خوانی پیروز میشود و بعد هر کدام از تماشاچیان هدیهای به او میدهند و در آخر هم برای مردم در نوروز دعا خوانده میشود و مراسم به اتمام میرسد.
از دیگر رسوم مردم آذربایجان در نوروز، مراسمی است که اصطلاحا به آن «پاپاق آتماق» میگویند. پاپاق در ترکی به معنای کلاه است و این اصطلاح به معنای کلاه گردانی است. در این مراسم بچهها کلاه به دست میگیرند و به در خانه همسایهها میروند و همسایهها در کلاه آنها شیرینیهایی مثل شکربوره و شکلات و سیب میگذارند. فالگوش ایستادن که به آن «گولاخ فالی» میگویند هم در بین دختران در آذربایجان جاری است. دخترکان مخفیانه به سخنان همسایه گوش میدهند و بعد به مادرشان میگویند که شنیدم همسایه به فرزندش میگفت: برو و چراغها را روشن کن. بعد دخترک از مادرش تعبیرش را میپرسد و مادر به او میگوید که سال آینده با روشنایی شروع خواهد شد.
در روز اول عید نیز رئیس جمهور در بولوار شهر یا ایچری شهر آغاز نوروز را به صورت رسمی اعلام میکند؛ و از این روز، جشن ها، فستیوالهای موسیقی سنتی در قسمتهای توریستی شهر و در دو نوبت صبح تا ظهر و ظهر تا عصر برگزار میشود؛ و از کوچک تا بزرگ، لباس نو میپوشاند و در این مراسمها شرکت میکنند؛ و در این محل مراسم، غذاهای محلی و انواع کبابها طبخ میشود؛ و در غرفههایی انواع صنایع دستی شهرهای باکو و شیرنیجات و مرباجات آن در معرض بازدید میگذارند.
بعدازظهر روز آخر اسفند یا بیستم مارس، روز پیش از نوروز، گورستانهای باکو مملو از کسانی است که به تعداد رفتگانشان، سینیهای سمنو در دست دارند. بر روی بعضی گورها دو یا سه سینی سبزه گذاشته شده که نشانه این است که خانوادههای چندی از خویشان آنجا حضور یافته اند. منظره گورستان در این روز حیرت انگیز است، گویی آذریها مردگان خویش را نیز در جشن نوروز شرکت میدهند.
در شب پیش از نوروز همه افراد خانواده، در خانه یکی از بزرگترها جمع میشوند و شام را با هم میخورند. مهمترین و اصلیترین خوراک نوروزی در آذربایجان ماهی است که باید حتماً سر سفره باشد. روی سر ماهی حلقهای قرار میدهند که آن را باید بزرگترین دختر دم بخت خانواده در انگشت خود کند. براساس باورهای مردم، این کار دختر را خوشبخت میکند.
سفره نوروزی آذربایجانیها با سفره نوروزی ایرانیها تفاوت دارد و در زمان حاضر در آن هفت سین، هفت شین یا هفت میم وجود ندارد، اما هر کدام از اجزا آن معنی خاصی دارد.
شیرینیهایی مثل شکربوره، پاخلاوا (باقلوا)، و شور گوگال هم توسط مردم آذربایجان پخته و مصرف میشود. شکر بوره که معروفترین شیرینی آذربایجان است از بادام، شکر، دانه هل، گندم، تخم مرغ، خامه ترش، کره، شیر، و خمیر تشکیل شده که درون فر گذاشته و پخته میشود.
پاخلاوا دیگر شیرینی معروف مردم آذربایجان است که از گردو، کره، تخم مرغ، گندم، شکر، گلاب، زعفران، و بادام تشکیل شده است.
شکر بورا و باقلوا در محیطهای عمومی شهر باکو، به همراه چای هم سرو میشود.
دیدگاه تان را بنویسید