وصایای کتبی و شفاهی حضرت زهرا(س) در هنگام شهادت چه بود؟

کد خبر: 779588

ام‌ابیها سلام‌الله‌علیها، یگانه بانوی خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، اما بر حق طبیعی همسر اذعان دارد و به او سفارش می‌کند: «پس از من، امامه، دختر خواهرم را به ازدواج خویش درآور؛ چون او نسبت به فرزندان من همانند خودم مهربان است؛ چراکه مردان ناچارند همسری از زنان داشته باشند»

وصایای کتبی و شفاهی حضرت زهرا(س) در هنگام شهادت چه بود؟

سرویس سبک زندگی فردا: وصیت‌کردن از سفارشات اسلام و نشانه‌های مسلمان است و مسلم است که اسوه و الگوی زنان مسلمان نیز از این نشانه اسلامی به دور نیست. زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها در روزهای آخر حیات کوتاه و بابرکت خود، سفارش‌ها و توصیه‌هایی را به همسر و اطرافیان داشتند؛ سفارشاتی که عمدتاً ناظر بر زمان وفات ایشان است و برخی نیز در مورد سایر امور. جز یک وصیت مکتوب به قلم امیرمؤمنان علی علیه‌السلام، سایر وصایای حضرت را از میان روایات و گفته‌های نقل‌شده از ایشان می‌توان یافت؛ سفارشاتی که افق نگاه بانوی نمونه اسلام را نشان می‌دهد. در ادامه این یادداشت را به نقل از مهرخانه بخوانید.

وصایای کتبی و شفاهی حضرت زهرا(س) به هنگام شهادت چه بود؟

وصایای لسانی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها در روزهای درد و رنج و بیماری، در زمانه‌ای که چندی تا پایان عمر شریفشان باقی نمانده بود، به نزدیکان خود سفارشاتی داشتند.

الف- وصیت به اسماء بنت عمیس

در آن ایام، اسماء همسر ابوبکر بود و با این وجود، همدم دخت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و وصی او بود. در احادیثی که در منابع شیعه و سنی نقل شده است به ماجرایی اشاره شده که اسماء نقل می‌کند: فاطمه سلام‌الله‌علیها در هنگام وفات خود به من فرمود: من از این وضعی که درباره حمل جنازه ز‌ن‌ها مرسوم است، شرم می‌کنم و خوش ندارم که جنازه زنان را روی تخته‌ای می‌گذارند و پارچه‌ای روی آن می‌اندازند و پستی و بلندی‌های بدن او برای بیننده آشکار است.

عرض کردم: من چیزی را که در حبشه دیده‌ام، هم‌اکنون ترتیب داده نزد شما می‌آورم و نشانت می‌دهم؛ سپس چند عدد چوب تر و تختی را آوردم و آن چوب‌ها را خم کرده دو طرف آن را بر کنار تخت بست و چادری روی آن کشیدم. فاطمه سلام‌الله‌علیها با دیدن آن خوشحال شده و تبسم کرد و این درحالی بود که من از روزی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از دنیا رفته بود، تا به آن روز تبسم بر لبان دختر پیغمبر ندیده بودم (۱). حضرت رو به اسماء فرمودند: «برای من نیز یک چنین چیزی درست کن و مرا مستور کن؛ خدایت از آتش دوزخ مستور دارد» (۲).

اسماء در نقل دیگری از زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها بیان می‌دارد: «فاطمه به من وصیت کرد کسی جز من و علی او را غسل ندهد، و من نیز هنگام غسل فاطمه طبق وصیتی که کرده بود، به علی علیه‌السلام کمک کردم» (۳).

ب- وصیت به سلمی سلمی همسر ابی رافع، از خدمه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود که در ابتدا کنیز صفیه دختر عبد المطلب بود. او قابلگی فرزندان دختر رسول خدا، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را نیز برعهده داشت (۴).

در حدیثی از سلمی نقل شده است: هنگامی که فاطمه سلام‌الله‌علیها بیمار شد، من از او پرستاری می‌کردم تا در یکی از روزها که علی علیه‌السلام برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و فاطمه با این‌که حالش خوب نبود، به من فرمود: مادر! قدری آب غسل برای من حاضر کن. و من حاضر کردم و فاطمه برخاسته غسل کرد و سپس لباس‌های نو خود را پوشید و به من دستور داد فرشی برای او در وسط اتاق بیندازم و روی آن خوابید و پاهای خود را به طرف قبله کشید و آن‌گاه دست خود را زیر گونه‌اش قرارداد و فرمود: من اینک از دنیا می‌روم، و بدین‌ترتیب از دنیا رفت و من علی علیه‌السلام را خبر کردم (۵).

ج- وصیت به امیرمؤمنان علیه‌السلام

روزها، روزهای سخت درد و بیماری مادر بود و شبهای التهاب و نگرانی. تا این‌که زمانی فرارسید که زهرا سلام‌الله‌علیها، همسر را طلبید: «اى پسرعمو! احساس می‌كنم كه مرگ من فرارسيده است و چنانم كه ترديد ندارم به اين‌كه هر ساعت به پيوستن به پدرم نزديك‏تر می‌شوم و اكنون به چيزهايى كه در دل دارم، تو را وصيت می‌كنم.»

علی علیه‌السلام هر كه را در خانه بود، از خانه بيرون كرد و كنار بالين همسر نشست: «اى دختر رسول خدا! به آن‌چه می‌خواهى وصيت كن» و عاشقانه‌هایی دردناک آغاز شد؛ زهرا سلام‌الله‌علیها رو به امیرمؤمنان کرده و گفت: «اى پسرعمو! می‌دانى كه هرگز دروغ نگفته‌ام و از هنگامى كه با يك ديگر زندگى مشترك داريم، با تو مخالفتى نكرده‌ام.» علی علیه‌السلام اندوه‌ناک و متأثر پاسخ داد: «پناه بر خدا كه تو به احكام خدا داناتر و پرهيزگارتر و بهتر از آنى و بيشتر از آن از خدا می‌ترسى كه من فرداى قيامت بتوانم بگويم كه مخالفتى با من روا داشته‌اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من سخت گران است، ولى افسوس كه از اين جدايى چاره نيست و به خدا سوگند، با مرگ تو مصيبت از دست دادن پيامبر بر من تازه می‌شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصيبتى بسيار بزرگ است، ولى همگان از خداييم و همگان به سوى او باز خواهیم گشت و اين مصيبت چه سخت و دردانگيز و دشوار و اندوه‌افزاست؛ اندوهى كه چيزى مايه تسكين آن نيست و هيچ‌چيز آن را جبران نمی‌كند». پس از آن بود که مولای مؤمنان، سر دخت نبی سلام‌الله‌علیها را بر سینه نهاد و هر دو ساعتی گریستند؛ تا این‌که علی علیه‌السلام در میان بغض و اشک فرمود: «به آن‌چه می‌خواهى وصيت كن، كه به هر چه وصيت كنى رفتار خواهم كرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجيح می‌دهم» (۶).

(در همین زمینه: عاشقانه‌های سوزناک امیرمؤمنان علی(ع) در فراق زهرای مرضیه(س))

و سفارشات فاطمه سلام‌الله‌علیها از آن هنگام تا زمان شهادت، آغاز شد:

دعایم کن!

زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها، دخت نبی و مادر امامت، همچنان نگران آن دنیای خود است و علی علیه‌السلام را تنها تسلی خاطر و دعاکننده‌ای می‌داند که می‌تواند او را آرامش بخشد: «وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا به‌عهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم روبه‌روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظه‌هایی مردگان به انس‌گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا می‌سپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم» (۷).

شب و شب و شب...

غربت زهرا سلام‌الله‌علیها را در شبانه‌بودن مراسمش می‌توان درک کرد؛ دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم باشی و چنین غریبانه و دل از دنیا بریده به سرای ابدی بشتابی؟! وصایای زهرا سلام‌الله‌علیها، دل علی علیه‌السلام را به درد می‌آورد: «مرا شب‌هنگام در آن وقتی که دیده‌ها همگی خواب رفته‌اند، دفن کن» (۸).

دشمنانم...

«همانا من تو را وصیت می‌کنم که غسل و کفن‌کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم، مرا شب دفن کن و هیچ‌کس را خبر نکن...» (۹).

زهرا سلام‌الله‌علیها همچنان بر حضور نداشتن غاصبان حق ولایت و خلافت بر تشییع‌اش تأکید دارد و به همسرش می‌گوید: «احدی از این مردم که به من ستم کرده و حق مرا گرفتند، در تشییع جنازه من و دیگر مراسم آن حاضر نشوند؛ زیرا اینان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند. مبادا بگذاری یکی از آن‌ها و یا پیروان آن‌ها بر جنازه‌ام نماز بگذارند» (۱۰).

ازدواج حق توست

ام‌ابیها سلام‌الله‌علیها، یگانه بانوی خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، اما بر حق طبیعی همسر اذعان دارد و به او سفارش می‌کند: «پس از من، امامه، دختر خواهرم را به ازدواج خویش درآور؛ چون او نسبت به فرزندان من همانند خودم مهربان است؛ چراکه مردان ناچارند همسری از زنان داشته باشند» (۱۱).

وصایای مکتوب

برخی از وصایای حضرت مکتوب است و تنها به گفتار زبانی در مورد آن‌ها بسنده نشده است:

الف- غسل و تدفین

در نقل قولی از بحارالانوار آمده است، فاطمه سلام‌الله‌علیها وصایای خود را در رقعه‌ای نوشته و زیر سرش نهاده بود؛ زمانی که از دنیا رحلت کرد، امیرمؤمنان علی علیه‌السلام آن نوشته را بیرون آورد که بر آن نوشته شده بود: «... کار حنوط و غسل و کفن مرا در شب انجام ده، و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن، و کسی را خبر نکن، تو را به خدا می‌سپارم، و بر فرزندان خود تا روز قیامت سلام می‌رسانم» (۱۲).

ب- اموال حوائط

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از اموالی متعلق به خودشان، بخشی را به دخترشان هدیه دادند. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند مادرمان فاطمه سلام‌الله‌علیها این وصیت را انجام داد و پدرم علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام نیز آن را نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این، چیزی است که فاطمه دختر محمد رسول‌الله بدان وصیت کرده است. فاطمه وصیت می‌کند زمين‌ها و باغ‌هاى ديوارشده هفت‌گانه: العواف، الدلال، البرقه، المثيب، الحسنى، الصافيه و مشربه ام‌ابراهيم، که درآمد این‌ها باید در راه خدا برای نصرت اسلام مصرف شود، در اختيار على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام است و چنان‌چه او از دنيا رفت، در اختيار فرزندم حسن‌بن‌على قرار می‌گيرد و چنان‌چه او از دنيا رفت، در اختيار فرزند ديگرم حسين‌بن‌على خواهد بود و بعد از او در اختيار بزرگ‌ترين فرزندانم قرار خواهد گرفت» (۱۳).

مال

در حدیثی از زید بن علی علیه‌السلام روایت شده است: فاطمه سلام‌الله‌علیها مال خود را بر بنی‌هاشم و فرزندان عبدالمطلب بخشید و علی علیه‌السلام هم این کار را کرد و به دیگران نیز داد (۱۴).

منابع ۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص۱۸۹ و ۲۱۳ ۲. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۳ ۳. بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۸۹ ۴. ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۷۸ ۵. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۷۲ ۶. ابن فتّال نیشابوری، روضه الواعظين و بصيره المتعظين، ج‏1، ص۱۵۰- ۱۵۱ ۷. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۷ ۸. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۱و ۲۰۹ ۹. بهاء الدین علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۶۸. ۱۰. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۹۱و ۲۰۹ ۱۱. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۹۱و ۲۱۷ ۱۲. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۱۴ و ج ۱۰۰، ص ۱۸۵ ۱۳. کلینی، فروع كافى، ج۷، ص ۴۸ ۱۴. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۸

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت