مهارت همدلی از مهمترین مهارتهای زندگی
افراد مختلف از نظر توانایی و تمایل به همدلی کردن با هم متفاوتاند و این تفاوت در میل به همدلی در افراد مختلف به شیوه تربیت کودکان از جانب والدین بستگی دارد.
سرویس سبک زندگی فردا: دکترزایر رضایی، روان شناس بالینی کودک و نوجوان: انسانها در قرن حاضر برای مقابله سازگارانه با استرسها، موقعیتهای مختلف و تعارضهای زندگی به روشهایی نیاز دارند که آنها را به تواناییهایی مجهز کنند.به نقل از بیتوته برهمین اساس، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۹۳ میلادی برای پیشگیری اولیه و همچنین ارتقاء سطح بهداشت روانی، برنامه مدونی با عنوان «آموزش مهارتهای زندگی» آماده کرده است که هدف آن، افزایش تواناییهای روانی- اجتماعی کودکان است تا با تجهیز کودکان به این مهارتها، آنها بتوانند با تقاضا و کشمکشهای زندگی روزانه به طور سازگارانه کنار بیایند. این تواناییها فرد را قادر میکند در رابطه با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط خود، مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت روانی خود را تامین کند.
یادگیری این مهارتها بر تلقی افراد از کفایت خود یعنی بر اعتماد به نفس و عزت نفس آنها موثر است در نتیجه انگیزه فرد در مراقبت از خود و دیگران، پیشگیری از بیماریهای روانی و مشکلات بهداشتی و رفتاری افزایش مییابد. مهارتهای زندگی چه هستند؟
تحلیلهای بیشتر و عمیقتر نشان میدهد چند مهارت اصلی و اساسی وجود دارند که عبارتند از:
۱. توانایی تصمیم گیری
۲. توانایی حل مساله
۳. توانایی تفکر خلاق
۴. توانایی تفکر نقادانه
۵. توانایی برقراری رابطه موثر
۶. توانایی برقراری رابطه بین فردی سازگارانه
۷. توانایی آگاهی از خود
۸. توانایی همدلی با دیگران
۹. توانایی مقابله با استرس
چرا و چگونه باید مهارت همدلی را بیاموزیم؟
از آنجا که پرداختن به همه این مهارتها از حوصله این بحث خارج است، در این مطلب درباره مهارت همدلی که یکی از مهمترین مهارت هاست، توضیح میدهیم.
مهارت همدلی
محققان معتقدند، همدلی توانمندیای است که وجود آن را از نخستین سالهای زندگی در کودک میتوان مشاهده کرد. از نخستین سالهای زندگی، بسیاری از رفتارهای کودک حاکی از این واقعیت است که او قادر به درک دیگران است و میتواند با آنها همدلی کند. با وجود این، افراد مختلف از نظر توانایی و تمایل به همدلی کردن با هم متفاوتاند و این تفاوت در میل به همدلی در افراد مختلف به شیوه تربیت کودکان از جانب والدین بستگی دارد. درصد قابل توجهی از رفتارهای همدلانه کودکان از طریق تماشای شیوه واکنش نشان دادن اطرافیان در مقابل درماندگی دیگران شکل میگیرد. کودکان با تقلید از آنچه که میبینند، واکنشهای حاکی از همدلی را در خود به وجود میآورند.
متاسفانه امروزه شاهد این واقعیت هستیم که با بزرگتر شدن کودکان و ورود آنها به جامعه، توان همدلی در آنها کاهش مییابد و این یکی از بزرگترین معضلات جامعهای است که سمت صنعتی شدن میرود. هر یک از ما آنقدر درگیر مسائل شخصی خود هستیم که فرصتی برای با هم بودن پیدا نمیکنیم. یا آنقدر ارتباطاتمان مرزبندی شده، که هنگام وقوع مشکلات خواه به دلیل احترام گذاشتن به وقت دیگران و خواه به دلیل عدم اعتماد به خود مسائل خود را با دیگران در میان نمیگذاریم. به این ترتیب روز به روز از میزان توان همدلی ما با دیگران کاسته میشود. حال که به نقش پراهمیت همدلی پی برده اید، ممکن است این سوال در ذهنتان شکل بگیرد که همدلی چیست؟ و چگونه میتوان این توانایی را در خود پرورش داد؟
تعریف همدلی
همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به دیدگاه دیگری است. درواقع، همدلی دو جزء شناختی و یک حزء عاطفی دارد. اجزای شناختی همدلی عبارتند از: توانایی در شناسایی و نامگذاری حالات دیگران و توانایی در حدس زدن دیدگاه اشخاص دیگر. جزء عاطفی آن عبارت است از توانایی در نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب، به منظور برقراری روابط همدلانه.
فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنها ببیند و از خود بپرسد اگر من به جای او و در شرایط او بودم، چه احساسی داشتم؟ شراط لازم برای انجام چنین کاری خودآگاهی است.
وقتی ما بتوانیم خودمان را با تمام کمبودها و توانایی هایمان بشناسیم، آنگاه دیگران را با همان وضعیتی که هستند با تمام نقاط ضعف و قوتشان میپذیریم و به آنها احترام میگذاریم. از دیگر شرایط لازم برای ایجاد همدلی بین افراد، اعتماد متقابل است. به عبارت دیگر اعتماد متقابل هنگامی ایجاد میشود که طرفین درگیر در ارتباط، نسبت به همدیگر یکدلی، آسایش و امنیت خاطر داشته باشند و این اعتماد حاصل نمیشود، مگر با شناخت تفاوتهای فردی و احترام گذاشتن به آن.
تفاوتهای بین فردی و تاثیر آن در برقراری روابط همدلانه
محققان بر این باورند دو عامل اصلی تفاوتهای بین فردی، ابتدا تفاوت در ساختار ژنتیکی افراد و سپس تفاوت در محیط زندگی آنهاست. هر فرد ساختار ژنتیکی خاص خود را دارد و هر خانوادهای شیوه، روش زندگی و روش تربیتی مخصوص به خود را داراست. خانوادهها براساس روش تربیتی متنوع، کودکان متفاوتی تربیت میکنند. محیط مدرسه، دوستان و همسالان هر یک به گونهای خاص در چگونگی رشد شخصیت ما تاثیر میگذارند و فرهنگ حاکم بر جامعه و طبقه اجتماعی خاصی که هر یک از ما در آن قرار گرفتهایم خود بر چگونه بودن و ویژگیهای روانی- اجتماعی ما تاثیر بگذارند. مجموعه عوامل فوق از ما، فردی منحصر به فرد میسازد که در بعضی زمینهها یا بعضی ویژگیها با دیگران متفاوت و در برخی دیگر مشابه هستیم.
بعضی از افراد معتقدند تفاوتها مانعی بزرگ بر سر راه روابط صمیمانه است و فکر میکنند در برقراری روابط نزدیک با دیگران باید افرادی را برگزینند که بیشترین شباهتها را با آنها داشته باشند. مسلما چنین باورهایی به فرد اجازه نمیدهد با صبر و تحمل به احساسات و افکار دیگران توجه کند و دیگران را همان گونه که هستند، ببیند و بپذیرد و دوست بدارد.
شاید بتوان گفت: بسیاری از رفتارهای نامناسبی که ما در جوامع مختلف شاهد آن هستیم؛ یعنی رفتارهایی مانند بی عدالتیها، تبعیضها، تحقیرها، تهدیدها و... ناشی از همین باور نادرست است. از سوی دیگر برخی از انسانها بر این باورند تفاوتها فرصتهایی مغتنم در زندگی هر فرد هستند.
تفاوتها فرصتهای چالش برانگیزی هستند که به ما اجازه میدهند دوباره خود را نقاط ضعف و قوت خود را ببینیم. تفاوتها به ما فرصت میدهند بفهمیم با چه مهارتهایی آشنا نیستیم و باید دنبال کسب آنها باشیم.
توجه به تفاوتهای فردی، پذیرش آنها و احترام به این تفاوتها یکی از اصول پایهای و مهم در برقراری روابط همدلانه با دیگران است. در پایان ذکر این نکته ضروری است که هدف از توجه به تفاوتهای بین فردی، نادیده گرفتن و کم اهمیت تلقی کردن نقش شباهتها در برقراری روابط همدلانه نیست و مسلما هر چقدر شباهتهای بین فردی بیشتر باشد، توان برقراری همدلانه بیشتر خواهدبود.
راههای رسیدن به همدلی
هرگاه بتوانیم چارچوب ذهنی دیگران را بشناسیم و بدانیم چه چیزی برایشان اهمیت دارد، با برآوردن انتظاراتشان به سهولت میتوانیم با آنها رابطهای گرم و صمیمی ایجا کرده و در آنها نفوذ کنیم. برای شناخت چارچوبهای ذهنی افراد مختلف، باید از سوابق زندگی و تجربیات گذشته آنها اطلاعاتی به دست آورد؛ از نقاط ضعف، حساسیتها و گرایشهای آنها آگاه شد و سپس مسائل را از دریچه چشم آنها دید.
درواقع باید حتی الامکان چارچوب ذهنی خود را به چارچوب ذهنی فرد دیگری نزدیکتر کرد تا زمینه سخن گفتن فراهم آید و ارتباط برقرار شود. خواه چارچوبهای ذهنی ما به طور طبیعی به هم نزدیک باشند و خواه به اختیار آنها را به هم نزدیک کنیم. هر چه این تقارن بیشتر باشد، ارتباط ما با یکدیگر موفقتر و توان همدلی کردن ما با دیگران بیشتر است.
احساسات و هیجانات خود را کنترل کنید
دو نفر را تصور کنید که بر سر مسالهای بسیار عصبانی هستند. این دو نفر یک احساس واحد دارند، اما احساس خود را به شکلهای مختلفی بروز میدهند. اولی به سرعت عکس العمل نشان میدهد فحاشی میکند و دیگری احساسات خود را کنترل میکند، از عکس العمل آتی خودداری و قبل از بروز هر عکس العملی فکر میکند. سهم خود را میبیند و سپس متناسب با موقعیت عکس العمل نشان میدهد. میزان مهارت افراد در بیان احساسات، ویژگی اجتماعی مهمی است که به برقراری ارتباط هرچه بهتر با دیگران کمک میکند. مهارت بیان احساس به شکل مناسب یکی از اجزای سازنده هوش هیجانی است. هوش هیجانی مجموعهای از توانمندی هاست که طی آن فرد میتواند انگیزه خود را حفظ کرده و در مقابل ناملایمات پایداری کند. تکانشهای خود را نیز کنترل کند و متناسب با موقعیت پاسخ مناسب بدهد.
حقیقت این است که یکی از عوامل مهم زیربنایی در دستیابی به همدلی، تسلط بر هیجانات و احساسات است. برای برقراری روابط همدلانه باید احساسات خود را شناخت، کنترل تکانشهای خود را در دست گرفت و اجازه نداد پریشانی خاطر، تفکر را خدشه دار کند.
انتقال احساسات منفی به دیگران و عدم کنترل هیجانها نیز از مهمترین عوامل تخریب روابط همدلانه است. یکی دیگر از ابزارهای مهم رسیدن به همدلی، گوش دادن و شنیدن صحبتهای طرف مقابل است. برای کسب اطلاعات خوب و سودمند تنها شنیدن سخنان دیگران کافی نیست. آنچه مهم به حساب میآید، کیفیت گوش دادن است. واکنشهای شما هنگام گوش کردن، سوالاتی که مطرح میکنید و حالات و حرکات شما، همگی در دقیق شنیدن موثر هستند.
برای این که بتوانید با دیگران همدلی کنید، باید واقعا گوش کنید. گوش کردن نیمه دیگر صحبت کردن نیست، بلکه به غیر از گوش کردن، از قلب و چشمان خود نیز مدد میگیرید. باید به طور موقت احساسات شخصی، انتظارات و پیش داوریها را از دخالت در قدرت شنوایی خود دور نگه دارید و به همه چیز از دریچه چشم گوینده بنگرید. گوش کردن واقعی کار دشواری است و انرژی زیادی میطلبد. درد آشنایی، یک فن است و مانند هر فن دیگری باید با تمرین و ممارست با آن خو گرفت. برای پرورش این حس باید مترصد فرصتهایی باشید تا اوضاع و شرایط را از دیدگاه فرد دیگر ببینید. به عبارت دیگر، با کند و کاو در تمایلات و گرایشهای فرد، از چشم اندازی که آنها به موضوعات مینگرند، بنگرید و آنگاه با صدای بلند به ایشان بگویید که اگر به جای آنها بودید چه احساسی داشتید.
با مهارت در این فن، شاهد تحولی عظیم در روابط خود برمبنای احساسات و افکار مشترک خواهید بود. این تمرین را ابتدا با کسانی آغاز کنید که با آنها روابط خوبی دارید. پس از آن که در این زمینه مهارت به دست آوردید، به تدریج سراغ افرادی بروید که از نظر عقاید و ارزشها با شما تفاوت بیشتری دارند و ایجاد رابطه با آنها مشکلتر است و سرانجام افرادی را انتخاب کنید که به سختی میتوانید افکار و عقاید آنها را درک کنید. به این ترتیب شما آموخته اید که چگونه با دیگران به بهترین وجه همدلی کنید و یک رابطه همدلانه توأم با دوستی و صمیمیت و احساس آرامش به وجود آورید.
چطور با دیگران هماهنگ شویم؟
راههای بسیاری برای رسیدن به هماهنگی با دیگران وجود دارد که در ادامه به برخی از مهمترین این راهها اشاره میکنیم:
زبان بدن:
وضعیت نشستن، حرکت دست، شکل کلی ایستادن، زاویه سر، شیوه
شیوه سخن گفتن:
بلندی، سرعت و لحن کلام، واژههای انتخابی، اصطلاحات خاص، واژههای بیگانه، اصطلاحات کوچه- بازاری و عبارات حرفه ای، چگونگی و شیوه سخن گفتن را معین میکند. واقعیت این است که تنظیم صدا، سرعت و آهنگ کلام، در رسیدن به همدلی به شما کمک خواهندکرد.
درک و پذیرش دیگران:
هر چقدر بیشتر بتوانید شباهتهای خود را با دیگران پیدا کنید و هر چقدر بیشتر تفاوت هایتان را بپذیرید و به آنها احترام بگذارید، امکان دستیابی به هماهنگی فکری- روانی و اجتماعی بیشتر خواهدشد و در نتیجه در برقراری روابط همدلانه موفقتر خواهید بود.
دیدگاه تان را بنویسید