چرا امام حسین (ع) در ماه حرام جنگیدند؟
تلاش امام درجهت ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام در قلب آن از خدا بیخبران موثر نیفتاد، فلذا امام به دستور قرآن که میفرماید: ماه حرام در برابر ماه حرام (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید) و تمام حرامها (قابل) قصاص است، هر کسی به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید و از خدا بپرهیزید...
سرویس سبک زندگی فردا: پیش از اسلام در میان ماههای قمری چهار ماه (رجب، ذی القعده، ذی الحجه، محرم) حرام بوده که در آن بر طبق سنت حتی در جاهلیت جنگ و خون ریزی حرام و پیکار در آن زشت شمرده میشد و هر قبیلهای هم که با هم جنگ داشتند، مانند: اوس و خزرج که ۱۲۰ سال با هم نزاع و پیکار میکردند، در این چهار ماه متارکه میکردند، اسلام که یک دین اجتماعی بود هر ادب و سنت ملی که مخالف با عقل و شرع نبود حفظ میکرد، در دوره اسلام ماههای حرام مورد احترام تمام قبایل بود جز آنکه بنی امیه، چون بر کرسی ریاست نشستند نه تنها آداب و سنن دین اسلام را محو کردند، بلکه آداب و رسوم ملی عرب را هم زیر پا گذاشتند، لذا مورخین عرب آنها را از نژاد عرب نمیشناسند. [۱] در ادامه این یادداشت را به نقل از بیتوته بخوانید.
وقتی معاویه مرد و یزید بر اریکه قدرت تکیه داد، طی فرمانی به والی مدینه نوشت حتما از حسین ... بیعت بگیر و اگر از بیعت امتناع ورزید گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست. [۲]امام ـ. علیه السلام ـ. در شب ۲۷ رجب با بیم و امید مدینه را به قصد مکه پشت سرگذاشت و پس از پنج ماه توقف در مکه، در روز هشتم ذی الحجه که حجاج برای رفتن به عرفات آماده میشوند، به این جهت که خون پاکش در مراسم حج در حال احرام در ماه حرام و در حرم امن الهی، توسط سی نفر ماموری که حکومت برای ترور آن حضرت آماده کرده بود، به زمین ریخته و حرمت حرم امن خدا و ماه حرام شکسته نشود، مکه را به قصد کوفه ترک گفت، و سر دو راهی کوفه راه را بر او بستند و او را به سوی کربلا بردند، امام با آنکه علم به شهادت خود داشت، میخواست امیر و لشکر کوفه را در توجه به این ادب ملی ودینی نگاه دارد، بلکه برای حفظ سنن قدیمی و تاریخی یعنی احترام ماه محرم جنگ نکنند ولی پسر مرجانه ابن زیاد احترام این ماه را نگاه نداشت و دستور داد در روز دهم محرم خون پاکیزهترین نفوس قدسی را بریزند. [۳]عمر بن سعد فرمانده سپاه یزید بن معاویه میخواست روز نهم محرم برخلاف نص صریح و اکید قرآن، مبادرت به جنگ کند و با حسین ـ. علیه السلام ـ. بجنگد، امام به منظور ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام، آیات مربوط به قدغن بودن در ماههای حرام از جمله ماه محرم را نوشت و به وسیله یکی از برادران خود، برای عمر بن سعد فرستاد، که خداوند جنگ را در ماههای حرام قدغن کرده و اینک محرم الحرام است و شما که میخواهید با من در این موقع بجنگید.
علاوه بر این که به روی یکی از مردان حق شمشیر میکشید، بر خلاف نص قرآن رفتار میکنید، و من این حرف را از بیم کشته شدن نمیزنم، بلکه از این جهت یادآوری میکنم که عملی بر خلاف نص صریح قرآن به انجام نرسد. [۴]ولی عمر سعد کاری که کرد جنگ را تا روز عاشورا تأخیر انداخت و در روز عاشورا به سپاه خود دستور داد:ای لشکر خدا سوار شوید و بهشت بر شما بشارت باد، و آن گاه همراه تعدادی به طرف خیمه گاه ابی عبدالله الحسین ـ. علیه السلام ـ. جلو آمد و با پرتاب تیر حمله را آغاز کرد، و به سپاه خود گفت: نزد امیر شاهد باشید اول کسی که به حسین تیر زد من بودم. [۵]بنابراین، این ابن زیاد و عمر بن سعد بودند که امام حسین ـ. علیه السلام ـ. را در کربلا محاصره کرده و جنگ را آغاز کردند، و تلاش امام درجهت ممانعت از وقوع جنگ در ماه حرام در قلب آن از خدا بیخبران موثر نیفتاد، فلذا امام به دستور قرآن که میفرماید: ماه حرام در برابر ماه حرام (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید) و تمام حرامها (قابل) قصاص است، هر کسی به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید و از خدا بپرهیزید... [۶]، در صدد دفاع برآمده و از باب دفاع و مقابله به مثل با آنان جنگید. روی این حساب امام حسین ـ. علیه السلام ـ. در کربلا دفاع کرد نه جنگ. [۷]با توجه به توضیحی که در پاسخ بخش اول پرسش داده شد، زمینه و مجال بررسی بخش دوم نمیماند، زیرا نه تنها خواست خدا وقوع حادثه عاشورا در ماه محرم نبوده، تا از فلسفه آن سئوال شود، بلکه خواست خدا این بوده که این حادثه در ماه محرم واقع نشود، زیرا خداوند از وقوع جنگ و خون ریزی در ماههای حرام از جمله محرم کلا منع فرمود: ه است، این بنی امیه و عمّال حکومت آنان بودند که این حادثه تلخ و دلخراش را در ماه حرام به وجود آوردند؛ و وقوع این حادثه تلخ در ماه محرم بر خلاف دستور خدا نشانه دیگری بر نفاق بنی امیه میباشد.
پی نوشتها: [۱]. ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان حسين بن علی، مکتب الحسين، ص ۱۱۸. [۲]. مقرم، سيد عبدالرزاق، مقتل المقرم، ترجمه عقيقی بخشايشی، قم، دفتر نشر نويد اسلام، ۱۳۸۵ش، ص ۳۵. [۳]. رسولی محلاتی، سيد هاشم، زندگانی امام حسين(ع)، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص ۴۰۴. [۴]. منصوری، ذبيح الله، امام حسين(ع) و اميران، انتشارات جاودان، ص ۲۶۶. [۵]. مقتل المقرم، همان، ص ۱۹۵. [۶]. بقره / ۱۹۴. [۷]. چهره درخشان حسين بن علی، همان، ص۱۱۸.
دیدگاه تان را بنویسید