چون شیشه عطری که سرش گم شده باشد

کد خبر: 730016

همیشه با خودت فکر می‌کردی که اگر آن روز‌ها توی کربلا بودی کدام طرفی بودی. سمت زر و زیور یزید یا سمت عشق و محبت حسین (ع)؟ بعد خیلی زود زیر لب استغفار می‌کردی و به‌خودت نهیب می‌زدی که این چه سؤالی است.

چون شیشه عطری که سرش گم شده باشد

سرویس سبک زندگی فردا: یک عمر توی مجلس عزای ارباب نشستی و بر مصایبشان گریه کردی.به نقل از همشهری آنلاین همیشه با خودت فکر می‌کردی که اگر آن روز‌ها توی کربلا بودی کدام طرفی بودی. سمت زر و زیور یزید یا سمت عشق و محبت حسین (ع)؟ بعد خیلی زود زیر لب استغفار می‌کردی و به‌خودت نهیب می‌زدی که این چه سؤالی است. اصلا جای فکر کردن ندارد.

شیشه عطری که سرش گم شده باشد

با خودت می‌گفتی: معلوم است کدام طرفی بودم. اصلاً کاش بودم. کاش من هم محرم سال ۶۱ هجری توی کربلا بودم و در رکاب امام شهید می‌شدم. کاش من هم بودم و شهادت امام را چند‌دقیقه‌ای عقب می‌انداختم. کاش من هم بودم و برای فقط چند لحظه جلوی ریختن خون حجت خدا بر زمین را می‌گرفتم. کاش من هم بودم و سرم...». اصلاً یک عمر توی زیارت عاشورا می‌خواندی: «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» و می‌خواندی و «رزقنی البرائة من اعدائکم» و می‌خواندی «ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخرة» و می‌خواندی «و اسئلة ان یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله» و می‌خواستی «و مماتی ممات محمد و آل‌محمد». خواندی و خواندی و حاجت‌ات را گرفتی. شهادت‌ات هم شد شبیه شهادت آل‌محمد؛ غریب و تنها زیر آفتاب سوزان صحرا در میان سپاه دشمن و سرت... سرت شد مصداق شعری که هر سال ظهر عاشورا زیاد زمزمه می‌کردی؛ پیچیده شمیمت همه جا‌ ای تن بی‌سر.

چون شیشه عطری که سرش گم شده باشد

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد