به همسرتان دلبسته باشید نه وابسته!

کد خبر: 712196

عشق بین همسران تعریف خاص خودش را دارد. آن چیزهایی که در داستان‌های نوجوانی خوانده‌اید و تعاریف شعرا و فیلم‌های عاشقانه را کنار بگذارید و واقع‌بینانه‌تر به این قضیه نگاه کنید.

به همسرتان دلبسته باشید نه وابسته!
سرویس سبک زندگی فردا : وقتی خانه‌ای می‌سازند، برای آن ستون‌هایی می‌گذارند که خانه پا‌برجا بماند. این ستون‌ها ضامن ماندگاری خانه هستند، اما هیچ معماری برای محکم‌ترشدن خانه‌اش سرتاسر آن را پر از ستون نمی‌کند؛ طبق قاعده و نیاز، با فاصله مناسب، ستون‌ها را بنا می‌کند که هم خانه زیبا باشد و هم استوار. اینکه از ترس فروپاشی، کل فضای قابل‌استفاده را پر کنند از ستون‌های پهن و به‌هم چسبیده، برای همه دور از ذهن است. یک معمار خبره می‌داند به چه فاصله‌ای ستون‌های خانه‌اش را بنا کند و این درست چیزی است که شما و همسرتان به‌عنوان ستون‌های زندگی مشترک باید بدانید. اینکه چگونه رفتار کنید که از ترس فروپاشی عشق و علاقه‌تان، بیش از حد به هم نزدیک نشوید و همچنین آنقدر دور نایستید که رابطه‌تان فرو بریزد، هنری است که معماری فضای عاطفی می‌طلبد. مدیریت نوع دوست‌داشتن و نزدیک‌شدن می‌تواند کمک کند تا کنارهم باشید، اما راه نفس یکدیگر را نگیرید. در ادامه این مطلب را به نقل از همشهری آنلاین بخوانید.
دلبستگی به جای وابستگی
تعریف‌تان را از عشق اصلاح کنید عشق بین همسران تعریف خاص خودش را دارد. آن چیزهایی که در داستان‌های نوجوانی خوانده‌اید و تعاریف شعرا و فیلم‌های عاشقانه را کنار بگذارید و واقع‌بینانه‌تر به این قضیه نگاه کنید. اگر بخواهید یک عشق هیجانی و داستانی را تجربه کنید در کوچه پسکوچه‌های زندگی مشترک خسته می‌شوید، چون زندگی زیر یک سقف، در کنار دوست‌داشتن از قواعد منطقی پیروی می‌کند. صحبت یک عمر باهم بودن است. نیاز دارید که بتوانید همدیگر را دوست داشته باشید و باهم گام بردارید، اما در یکدیگر حل نشوید تا پاهای‌تان به هم گیر نکند و باعث زمین‌خوردن‌تان شود. شما و همسرتان نیاز دارید که در این مورد صحبت کنید، کتاب بخوانید، مشاوره بگیرید و در نهایت عشق‌تان را مدیریت کنید. تا زمانی که از بالای ابر‌ها به زمین نیایید و سعی نکنید واقعیت خودتان، همسرتان و شرایط موجود را ببینید، ممکن است گرفتار رویاهایی باشید که به اصل رابطه‌تان لطمه بزند؛ مثلا، اینکه توقع دارید تمام وعده‌های غذایی را با هم بخورید، درحالی‌که هر دو یا یکی از شما شاغل است، ممکن نخواهد بود. چیدن یک سفره زیبا، روشن‌کردن شمع و همیشه با هم غذا خوردن زیباست، اما درزندگی واقعی همیشه امکان‌پذیر نیست. یک مرز باریک و مهم شما و همسرتان باید دلبسته هم باشید نه وابسته. خروجی یک دلبستگی سالم، آرام‌بخش است، اما وابستگی، نتیجه‌اش محدودکردن یکدیگر و رفتارهای تکانشی است که به مرور زمان خسته‌کننده می‌شود. این همان چیزی است که باید مراقب مرزهایش بود تا به‌جای چسبندگی عاطفی، بتوانید با هم پیوسته باشید. پیوستگی یعنی به همسرتان عشق بورزید، با او احساس یگانگی کنید، با دیدن احساس رضایت و خوشی در او شما هم خوشحال شوید و بودن او حس خوبی در شما ایجاد کند، اما نبودن مقطعی او برایتان وحشتناک و ترسناک نباشد و حال خوبتان را از بین نبرد و همسرتان برای اینکه احساس رضایت کنید مجبور نباشد مدام در یک قدمی شما بچرخد. اگر شما وابسته باشید یعنی آنقدر مجذوب همسرتان می‌شوید که اگر نباشد حس می‌کنید نابود خواهید شد. این احساسات در کلمات شاید زیبا به‌نظر برسد، اما در نهایت هم به خودتان و هم به طرف مقابل‌تان و در نتیجه به اصل رابطه‌تان آسیب می‌رساند. اگر می‌گوییم وابسته نباشید به معنی سردی در رابطه نیست. شما درعین حال باید مراقب باشید که رابطه‌تان و گرمای آن، اولویت اول زندگی شما بماند؛ اولویتی بدون وابستگی بیمارگونه. این مرز ظریف چیزی است که برای خوشبختی به آن نیاز دارید. ضرب‌المثلی که می‌گوید «از آن‌ور بام افتادن» دقیقا اینجا کاربرد دارد. مراقب باشید که نه از این طرف بام بیفتید و نه از آن طرف. شناسایی وابستگی‌های آزاردهنده اگر خودتان آگاه هستید که در چه موضوعاتی بیش از حد وابستگی دارید، یک مرحله جلو آمده‌اید. اما اگر نمی‌دانید بهتر است با همسرتان در این خصوص صحبت کرده و از او بپرسید. شاید رفتار شما در نظر خودتان کاملا عادی باشد، اما او طور دیگری دوست بدارد؛ پس باخبر شدن از نقطه‌نظرات او کمک می‌کند تا زودتر به آن وابستگی سالم که ایجادش زمانبر است، برسید. فکر نکنید زوج‌های خوشبخت از روز اول مرز بین وابستگی سالم و ناسالم را می‌دانستند. بسیاری از آن‌ها با آزمون و کمترین خطا به نقطه دلخواه رسیده‌اند. بهتر است گفت‌وگوی شما دوطرفه باشد؛ یعنی اگر شما هم جایی حس می‌کنید همسرتان نیاز به تغییر دارد بیان کنید. مثلا شاید شما فکر می‌کنید در طول روز چندین بار تماس تلفنی با هم یعنی دوست‌داشتن یکدیگر و البته که باید از حال هم باخبر باشید، اما گاهی همین تماس‌های پی‌در‌پی، مخصوصا وقتی طرف مقابل‌تان سرش شلوغ است، نمی‌تواند پاسخگو باشد و نگران ناراحت شدن شماست، می‌تواند به‌جای آنکه پیام‌آور دوست داشتن و حس خوب تعلق باشد، ایجاد کلافگی کند. از همسرتان بپرسید که دوست داری در طول روز با تو تماس بگیرم؟ به نظرت چندبار با هم صحبت‌کردن، می‌تواند مناسب باشد؟ توقع خودتان را هم بگویید. اگر دوست دارید حتما همسرتان به شما زنگ بزند، با او در میان بگذارید. در بیان خواسته‌های عاطفی‌تان کوتاه نیایید، اما صبور باشید. برخی از آقایان دلیلی برای زنگ‌زدن احساس نمی‌کنند و تا قبل از ازدواج هم هیچ وقت به مادرشان در طول روز زنگ نمی‌زدند. اگر شما دوست دارید این کار را انجام دهد، به‌طوری که حالت دستوری نباشد، از او بخواهید. علاوه براین، خود‌تان هم گاهی این کار را انجام دهید، اما مراقب باشید به‌جای ایجاد حس تعلق، او را کلافه نکنید. خودتان را فراموش نکنید علاقه‌مندی‌های شخصی خودتان را حفظ کنید. تلاش برای موفقیت فردی که در نهایت به نفع خانواده‌تان هم خواهد بود، به شما کمک می‌کند تا از موفقیت‌های همسرتان هم لذت بیشتری ببرید. استحاله کامل در همسر و نقشی که در خانواده دارید می‌تواند باعث وابستگی بیمارگونه شود. شما در عین نیازتان به محبت و عشق همسرتان، در مواقع لزوم تشخیص‌ها و خواسته‌های خود را بیان کنید که شاید هم راستای خواسته‌های طرف مقابل نباشد، اما یاد می‌گیرید باهم گفت‌وگو کنید و تفاوت‌ها را بپذیرید. اگر دنبال یکی‌بودن باشید، نتیجه‌اش وابستگی اشتباه خواهد بود، نه یک دلبستگی بالنده. وقت عمل رسیده وقتی وابستگی‌های آزاردهنده‌تان را شناسایی کردید، نوبت به برنامه‌ریزی برای رفع آن رفتار‌ها می‌رسد؛ مثلا شما توقع دارید همسرتان هرجا می‌رود حتما با هماهنگی شما باشد و کامل توضیح دهد که چرا رفته و با چه‌کسی حرف زده است. خودتان هم همین کار را انجام می‌دهید که جای گله و شکایت نباشد. اگر در گفت‌وگوی دونفره‌تان به این نتیجه رسیدید که همسر شما نه دوست دارد مدام در حال گزارش‌دهی باشد و نه اینکه ریزعملکردهای شما را بشنود، بهتر است برنامه‌ای بریزید تا این رفتار را کنترل کنید. اول از همه با خودتان کنار بیایید که وقتی به همسرتان اطمینان دارید، نیازی نیست که در روابط شغلی و اجتماعی او به اشراف صددرصدی برسید. باید مراقبش باشید، از او حمایت کرده و طوری رفتار کنید که او حس کند حضورتان را کنار خودش دارد، اما مانند مأمور بازرسی رفتار نکنید. اگر او فراموش کرد به شما بگوید که بعدازظهر برای جلسه به فلان شرکت می‌رود و تماس گرفتید و در محل کارش نبود، به او اطمینان کرده و بازخواست نکنید. بگذارید چیزهایی را که دوست دارد برایتان تعریف کند و احساس گزارش‌کاردهی نداشته باشد. شما هم از اتفاقات طول روز تعریف کنید، اما پاورقی‌هایش را چندان طول و تفصیل ندهید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت