به فرزندتان برچسب نزنید!

کد خبر: 708517

این برچسب زدنِ مستقیم، تنها چیزی نیست که تصور بچه‎‌ها را از خودشان و به‎تبع آن، رفتارشان را شکل می‎دهد. تصور ذهنی شما از فرزندتان حتی اگر بر زبان هم آورده‎نشود، در رفتارتان خودش را نشان می‎دهد و تأثیر مخربش را می‌گذارد. برای این‎که بدانید تصور والدین درباره فرزندشان چطور بر تصور او درباره خودش تأثیر می‎گذارد، لازم است کودک شوید!

به فرزندتان برچسب نزنید!
سرویس سبک زندگی فردا : تازه چند روز از جشن تولد ۲ سالگی ام گذشته‎بود که یک آدم ظاهرا باهوش توی چشم‎های من برق شیطنت و گستاخی دید و این کشفش را با همه درمیان گذاشت.
به بچه‎‌ها برچسب نزنید!
بعد از آن بود که هرکس برای اثبات آن نظریه بی‌پایه و اساس اولیه، تلاش می‎کرد هر رفتار و حرف من را پررویی و بی‎پروایی تلقی کند و مدام آن را به رخم بکشد. نتیجه چه شد؟ من که هنوز به سن تشخیص و شناخت نرسیده‎بودم، توصیف‎های دیگران را به‎عنوان تعریف دقیق شخصیتم پذیرفتم و واقعا تبدیل شدم به یک بچه گستاخ که هیچ‎کس از دست شیطنت‌ها و حاضرجوابی‎هایش در امان نبود. کلی زمان برد و کلی آدم از دستم رنجیدند و کلی موقعیت را از دست دادم تا فهمیدم لازم نیست براساس باور‌ها و برچسب‎های دیگران رفتار کنم. نقش‌پذیری چطور اتفاق می‎افتد؟ تجربه‎ای که برایتان تعریف کردم، به من ثابت کرده‎است اگر شما کودک خود را تنبل بنامید، او خود را فردی تنبل می‎پندارد. اگر شما او را بدرفتار بدانید، به‎گونه‎ای عمل می‎کند که تا حد ممکن خود را بدرفتار نشان دهد. برچسب زدن به کودک باعث می‎شود او خیلی راحت خصوصیات نسبت‌داده‎شده را به‎‏عنوان بخشی از شخصیتش بپذیرد و همان‌طوری رفتار کند که از او توقع دارید. فرزند شما هرچقدر هم کم سن‎وسال باشد، خیلی زود بازی را یاد می‌گیرد؛ اسمی را که برایش گذاشته‌شده، می‎پذیرد و با خودش می‎گوید: «پس من اینم!». این برچسب زدنِ مستقیم، تنها چیزی نیست که تصور بچه‎‌ها را از خودشان و به‎تبع آن، رفتارشان را شکل می‎دهد. تصور ذهنی شما از فرزندتان حتی اگر بر زبان هم آورده‎نشود، در رفتارتان خودش را نشان می‎دهد و تأثیر مخربش را می‌گذارد. برای این‎که بدانید تصور والدین درباره فرزندشان چطور بر تصور او درباره خودش تأثیر می‎گذارد، لازم است کودک شوید!
تمرین
این تمرین به شما کمک می‎کند:
شما هشت ساله‎اید. یک شب وقتی وارد آشپزخانه می‎شوید، پدر و مادرتان را در حال آشپزی می‎بینید. دلتان می‎خواهد به آن‎‌ها کمک کنید. مادرتان: تکالیفت رو انجام دادی؟ درست رو خوندی؟
شما: بله؛ و دوباره اصرار می‎کنید تا کاری به شما محول کنند.
مادرتان: مطمئنی که درس‎هات رو درست فهمیدی؟
پدرتان: من بعدا ریاضی رو ازت می‎پرسم ها!
و شما باز هم اصرار می‎کنید. پدرتان: خوب به ما دوتا نگاه کن، ببین چطور کار می‎کنیم. بعد ببینم می‎تونی این گوجه رو خرد کنی یا نه.
به محض این‎که شما چاقو را به گوجه نزدیک می‎کنید، مادرتان می‎گوید: «نه! چاقو رو این‏طرفی نگیر. دستت رو می‎بری. اصلا بده به من».
از هشت سالگی‎تان بیرون نیایید و به این سوالات جواب بدهید: والدینتان شما را چطور می‎بینند؟ درباره خودتان چه احساسی دارید؟ هرکسی در این موقعیت قرار بگیرد، خودش را بی‎عرضه، دست‌وپا چلفتی و غیرقابل اعتماد می‎یابد. اگر چنین موقعیت‎هایی تکرار شود، چه اتفاقی می‎افتد؟ فرد هربار قرار است کاری انجام بدهد، با تصور بی‎عرضگی و ناتوانی از خودش مواجه می‎شود، کار‌ها را خراب می‎کند، دیگران دست‎وپاچلفتی صدایش می‎کنند و این چرخه تکرار می‎شود. چطور به اصلاح نقش فرزندانمان کمک کنیم؟ اما آیا این چرخه قرار است تا ابد تکرار شود؟ اگر رفتار ما با فرزندمان به‎نوعی بوده که بر تصور ذهنی او از خودش، تأثیر منفی گذاشته‎است، آیا هیچ‎وقت امکان اصلاح آن وجود ندارد؟ البته که امکان اصلاح و تغییر وجود دارد، تمرین‎های زیر برای شما مفید خواهدبود.
۱. دنبال فرصت‌هایی باشید که به فرزندتان تصویری جدید از خودش نشان بدهید.
۲. فرزندتان را در موقعیت‎هایی قرار بدهید که خود را به‎شکلی متفاوت ببیند.
۳. اجازه بدهید فرزندتان بشنود که درباره‎اش به‎خوبی صحبت می‎کنید.
۴. الگوی رفتاری مناسبی برای فرزندتان باشید؛ برای مثال اگر تصور لجبازی را در او تقویت کرده‎اید با انعطاف‎پذیری تان، رفتار بهتر و مناسب‎تر را به او یاد بدهید.
۵. زمانی که فرزندتان براساس برچسب‎های قبلی رفتار کرد، احساسات و انتظاراتتان را به او بگویید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت