سرویس سبک زندگی فردا : حجاب و عفاف از واژههای پر بسامد در فرهنگ دینی و ملی ماست. بدون شک وجوب حجاب از احکام شناخته شده شرعی و عفاف از پسندیدهترین سجایای اخلاقی است. اما مفهوم این دو واژه چیست؟ چه رابطهای دارند؟ پیشینه تاریخی آن چیست؟ در ادامه این مطلب را به نقل از همشهری آنلاین بخوانید.
معنای حجاب حجاب واژهای است عربی که در بستر اصلی خود کمتر به معنای پوشش زنان به کار رفته است. نتیجه تحقیق استاد مطهری در کتاب «مساله حجاب» پیرامون معنایِ این واژه این است که کلمه حجاب در دو معنا استعمال میشود؛ هم به معنی پوشیدن و هم به معنی پرده و البته اکثراً در همین معنای دوم به کار میرود. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیله پوشش است. معنای عفاف عفاف نیز واژهای عربی است که از فرهنگ اسلامی وارد زبان فارسی شده است. عفاف را به خود نگهداری و باز داشتن نفس از محرمات و خواهشهای شهوانی، ترجمه کردهاند. ابن منظور در لسانالعرب میگوید: «عفّت، خود نگهداری از غیر حلال، کارهای حرام و طمعهای پست است، عفتپیشگی یعنی خود نگهداری.» راغب در مفردات میگوید: «عفّت حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان میگردد و انسان عفیف کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد». رابطه حجاب و عفاف از مقایسه دو واژه «حجاب» و «عفاف» معلوم میشود که هر دو در اصل معنای منع و جدایی مشترکاند. با این تفاوت که منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت،
مربوط به باطن و برخاسته از درون است؛ البته با توجه به تأثیر متقابل ظاهر و باطن بر یکدیگر، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و حیای باطنی ارتباط برقرار میشود؛ به این مفهوم که هر چه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد، حجاب و پوشش ظاهری هم بیشتر و بهتر خواهد بود. از مجموع تعالیم دینی و اخلاقی چنین فهمیده میشود که مبنای حجاب (پوشش) ظاهری همان عفت و حیای درونی است و به همین دلیل ریشه و اساس آن است. نارسایی واژهها با در نظر گرفتن آنچه گفته شد شاید واژه حجاب متناسب با فلسفه و مقصود آن نباشد؛ همانگونه که در قرآن و منابع روایی هم برای این مقصود از واژه حجاب استفاده نشده است. شهید مطهری میگوید: «استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء کلمه «ستر» که به معنی پوشش است، به کار رفته است. فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند کلمه «ستر» را به کار بردهاند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار
میبردیم. زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است، و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود ... پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است». حجاب؛ نه بیسابقه و نه سختگیرانه نکته مهم دیگری که باید به آن پرداخت، آن است که حجاب در اسلام نه یک الزام نوآورانه است و نه یک حکم سختگیرانه. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که پوشش زنان در ادیان گذشته هم، نه تنها اجباری بوده، که بسیار سختگیرانه هم اِعمال میشده است. همه مؤرخان، از حجاب سخت زنان یهودی سخن گفتهاند. برای مثال به نوشته ویل دورانت، مورخ نامدار جهان، در نزد یهودیان گفتوگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود، دختران را به مدرسه نمیفرستادند و نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق میساخت. ویل دورانت راجع
به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که، چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
دیدگاه تان را بنویسید