سرویس سبک زندگی فردا : دوران مبارزات امام رضا (ع) با مأمون خصوصیت ویژهای داشت؛ روزهای بسیار تاریخی و حساس که بقا یا فنای اسلام کاملا بدان وابسته بود. در ادامه این مطلب را به نقل از همشهری آنلاین بخوانید. مامون با هوشی سرشار در پی آن بود تا به رؤیای پیشینیان خود جامه عمل پوشانده و درخت تشیع را ریشهکن کند. در آن دوران شیعیان زیر پوشش تقیه به مبارزات انقلابی پرداخته بودند و، چون این مبارزات با مظلومیت و قداست همراه بود، برای مردم آن دوره بسیار جذاب بود. مأمون با کشاندن رهبر شیعیان به منصب حکومتی، قصد داشت تا این مظلومیت و قداست را نشانه قرار دهد.
از طرفی پذیرفتن مقام ولیعهدی توسط امام رضا (ع)، یعنی امضای مشروعیت خلفای پیش از مأمون که خلاف مسلمات مذهب تشیع بهشمار میرفت. همچنین مأمون با این پیشنهاد میخواست مردمی بودن امام را با چالش روبهرو کند و از طرفی امام و شیعیان انقلابی را از نزدیک زیرنظر داشته باشد. این انتخاب، مأمون را از حیثیتی معنوی برخوردار میساخت و درنظر مردم، امام با این کار به یک توجیهگر خلافت بدل میشد. تنها علیبن موسیالرضا میتوانست با یک سیاست الهی کید مأمون را بهخود او برگردانده و خیلی زود با قاطعیت، پیروز این میدان شود. امام در همان مدینه، با روشنگری به همه ثابت کرد که این سفر، سفر شهادت اوست؛ لذا جو مدینه را از دستگاه خلافت منفور ساخت. همچنین حضرت تا صریحا از سوی مامون تهدید به مرگ نشد از قبول ولایتعهدی او سرباز زد. امام در هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش خواص میرساند و این نقل قولها از امام، دهان بهدهان و شهر به شهر پراکنده میشد. حضرت با حکمتی بیهمتا از همان اول شرط کرد که در هیچیک از شئون حکومتی ورود پیدا نخواهد کرد و همین عدمدخالت حضرت باعث شد تا برای همه محرز شود که امام دستگاه خلافت را فاسد میداند
که خود را در آن داخل نمیکند. امام از هر فرصتی بهره برد تا چهره بهچهره با مردم دیدار کند و با استفاده از منصب حکومتی از انقلابیون و شاعران مبغوض دستگاه خلافت مثل دعبل حمایت کرد. معارف ناب اسلامی و ذکر فضائل اهلبیت که تا آن روز بهصورت پنهانی ترویج میشد، در تریبونهای حکومتی تبلیغ شد و ادامه این بازی روزبهروز بر محبوبیت امام و قدرت شیعه میافزود تا جایی که مأمون مجبور شد با شهید کردن امام، چهره حقیقی و یزیدی خود را رو کند.
دیدگاه تان را بنویسید