سرویس سبک زندگی فردا؛ نیلوفر نیکبنیاد: تابهحال به معنای «نقد» فکر کردهاید؟ به معنای «انتقاد» چطور؟ شما از موافقان تفاوت این دو واژه هستید یا از مخالفانش؟ اصلا قبول دارید که نقد در اصطلاح به معنی «بیان نقاط قوت و ضعف یک موضوع بهطور همزمان» و انتقاد به معنی «پیامی معطوف به جنبههای منفی و معایت موضوعات» است؟ در جریان هستید که در فرهنگنامهها این دو واژه را به «جدا کردن سره از ناسره، خوب از بد، عیوب از محاسن و...» ترجمه کردهاند؟ فرقی نمیکند به این سوالها چه پاسخی بدهید، مهم این است که قبول داشته باشید نقد یا انتقاد میتواند نقشی بسیار پررنگ در تخریب دیگران داشته و بهجای بهبود بخشیدن و سازندهبودن، موجب نابودی یک شخص یا موضوع خاص شود.
بیشتر بخوانید: چه طور از همکارمان انتقاد کنیم؟
در این نوشته، نقد و انتقاد را به معنای عام کلمه (آنچه که به بیان معایب یک موضوع پرداخته و نقش تخریبگری دارد) بهکار میبریم و سعی میکنیم راهکارهایی را برشمریم که در انتقادکردن به روش صحیح به ما یاری برسانند.
۱. جوگیر نشویم
درست است که این روزها یک نوع پوشش خاص، یک نوع گفتار خاص، یک نوع رفتار خاص و هر چیز دیگری بهواسطۀ عمومیت داشتن رسانههای اجتماعی، به سرعت نور در بین مردم فراگیر میشود؛ اما آیا فراگیر شدنی (یا به اصطلاح هر نوع مد شدنی) به معنای درست بودن آن موضوع است؟ بهعنوان مثال چندوقتی است شاهد این هستیم که «رک بودن» به یک رفتار اجتماعی مثبت در بین کوچک و بزرگ تبدیل شده است. اگرچه رکبودن در روابط اجتماعی از دورویی و تظاهر بهتر است، آیا هر نوع رکبودنی این نقش را ایفا میکند؟ در اطراف خودمان چندین نفر را دیدهایم که بههوای رکبودن، دل میشکنند و بیحرمتی میکنند؟ درست است که از مدهای مثبت باید پیروی کرد اما کاش قبل از جوگیر شدن، راههای درست پیرویکردن را یاد بگیریم!
۲. ضرورتسنجی کنیم
سالها قبل همسایهای داشتیم که به محض بیدار شدن شروع به انتقاد از عالم و آدم میکرد. کافی بود او را در خیابان را راهپله ببینید تا در مورد اشتباهبودن نوع ریزش برگهای پاییزی، رفتارهای غلط همسایهی قبلی که فوت کرده بود و هرچیز دیگری برایتان غر بزند. درحالیکه غرهایش یا به قول خودش انتقادهایش دردی از کسی دوا نمیکرد. نه برگها تلاشی برای تغییر دادن خودشان میکردند و نه خانم همسایه در زیر خروارها خاک دلش میخواست خودش را عوض کند! خوب است قبل از به زبان آوردن انتقادهایمان به این فکر کنیم که آیا حرفهایمان ضرورتی دارد و اثر مثبتی برای شخص مقابل خواهد داشت؟ اگر جواب منفی است، بهتر است بیخودی کالری نسوزانیم و وقت و انرژیمان را صرف کار اثربخشتری بکنیم.
۳. نخود هر آشی نشویم
برای این مورد میتوان تا یک هفته بعد هم نمونه آورد و مثال زد. همهمان افرادی را دیدهایم که مثلا تخصصشان در رشتۀ پزشکی است اما سینما را مورد انتقاد قرار میدهند، نقاشاند اما منتقد نظام مهندسی میشوند، حقوقدان هستند اما تاریخ را به باد انتقاد میگیرند و... از همه واضحتر کسانی هستند که تخصصهای مختلفی دارند (یا بعضا تخصصی ندارند!) اما خودشان را منتقد حرفهای سیاست میدانند. این در واقع همان نخود هر آش شدن است. اگر قرار بود هرکس با هر تخصصی این توانایی را داشته باشد که در تمام زمینههای دیگر اظهار نظر و انتقاد کند، چرا اصلا سراغ یک تخصص خاص رفته است؟! این مساله فقط در مورد موضوعات کلان ملی نیست، باید یاد بگیریم که در روابطمان با افراد نیز در حدی که به ما ارتباط دارد اظهار نظر و انتقاد کنیم. مثلا اگر تخصصی در روانشناسی نداریم، مدام اطرافیانمان را درمورد روش تربیتکردن فرزندانشان سرزنش نکنیم!
۴. هم مثبت، هم منفی
طبق اصول روانشناسی، برای اجرای یک انتقاد موفق باید هم نکات مثبت و هم نکات منفی مخاطب یا موضوع مورد انتقاد را درنظر بگیریم. این کار هم باعث مثبتتر بهنظر رسیدن انتقاد شده و هم تاثیر بیشتری در مخاطب میگذارد. چرا که انتقاد هم در ظاهر و هم در اهداف، با جنگیدن متفاوت است. البته حواسمان باشد که صرفا بهخاطر مثبت جلوهدادن دعوایمان، به سمت ویژگیهای مثبت طرف مقابل نرویم. بهعنوان مثال شخصی را میشناسم که هر وقت میخواست گلهای از کسی بکند با این جمله شروع می کرد: «ببین، تو خیلی آدم خوبی هستی، ولی....» و بعد اینطور صحبتش را ادامه میداد: «ولی من از نوع حرف زدنت متنفرم. از نوع لباس پوشیدنت، از راه رفتنت و خندیدنت بدم میاد...» و هزار چیز دیگر! یادمان باشد چنین جملات جنگطلبانه و تخریبکنندهای صرفا با بیان یک جملۀ مثبت به یک انتقاد سازنده تبدیل نمیشوند.
بیشتر بخوانید: چگونه همسرمان را نقد کنیم؟
۵. واقعا «سازنده» باشیم
انتقاد سازنده همانطور که از اسمش پیداست، باید واقعا «سازنده» باشد. منظور این است که وقتی انتقادی از کسی یا چیزی میکنید، بهتر است راه برطرف کردن آن عیب و نقص را هم پیشنهاد بدهید. چرا که انتقاد کردن به تنهایی هنر نیست. مانند این است که شخصی بگوید: «این خانه کج است» و بعد سرش را بیندازد پایین و رد شود؛ مسلما ما چنین شخصی را بهعنوان یک معمار ماهر نمیشناسیم، مگر اینکه برگردد و برای اصلاح خانه پیشنهاداتی ارائه دهد. البته پیشنهادات بهتر است که شدنی باشند و برای اجرایشان به قوۀ قاهره و اشخاص دیگر و جبر و غیره، احتیاجی نباشد.
۶. رای صادر نکنیم
در نهایت باید این را بپذیریم که هر انتقادی در واقع نظر شخصی ما در مورد یک موضوع خاص است که دیگران میتوانند آن را رد یا قبول کنند. از افراد توقع پذیرش قطعی حرفهایمان را نداشته باشیم و درصورت نپذیرفتنشان، آنها را محکوم به انتقادناپذیر بودن نکنیم. چرا که ممکن است هر شخص نسبت به یک انتقاد پذیرا و نسبت به انتقاد دیگر ناپذیرا باشد. این را در یاد داشته باشیم که خود ما نیز همیشه و در همۀ حالات در نقش منتقد قرار نداریم بلکه هر لحظه ممکن است از طرف شخص یا اشخاص دیگری مورد انتقاد واقع شویم. پس، یکطرفه به قاضی نرویم و رای صادر نکنیم!
دیدگاه تان را بنویسید