۵ راهکار برای اینکه از جوانی‌مان نهایت استفاده را ببریم

کد خبر: 666356

چند بار قرار است بین ۲۰ تا ۳۰ ساله باشیم؟ یک بار! پس چطور می‌توانیم این یک بار را صرف تقلید از جوان‌های مناطق دیگر دنیا یا هر جوان دیگری به‌جر خودمان بکنیم؟ چرا باید وقتمان را بگذاریم برای مقایسۀ خودمان با آن‌ها! همانطور که هیچ دو اثر انگشتی در دنیا شبیه هم نیست، هیچ دو سلیقه‌ای هم شبیه هم نیست.

۵ راهکار برای اینکه از جوانی‌مان نهایت استفاده را ببریم
سرویس سبک زندگی فردا؛ نیلوفر نیک‌بنیاد: طبق تعاریف علمی، جوانی به دورۀ بین کودکی و میانسالی گفته می‌شود. در این دوران فرد معمولا بین ۲۰ تا ۳۰ سال سن دارد (این سن در تعاریف مختلف، متفاوت است)، دغدغه‌ها و سردرگمی‌های دورۀ کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و هنوز وارد دوران پرمشغله و شاید پردردسر میانسالی نشده است. یک فرد جوان معمولا شناخت نسبتا کافی از خودش دارد و با توجه به چیزی که هست، سعی می‌کند دوران جوانی‌اش را صرف تکمیل و ثبات مسیری بکند که در آن پا گذاشته. البته در این دوران همانطور که توقع اطرافیان و جامعه از «جوان» به‌عنوان یک فرد بالغ و مستقل بالا می‌رود، به همان میزان توقع جوان نیز از اطرافیان و جامعه بالا خواهد رفت. تا آنجا که گاهی جوانان عامل تمام ناکامی‌هایشان در رسیدن به هدف‌ را، ناشی از مشکلات موجود در جامعه می‌دانند. اما آیا واقعا اینطور است؟ آیا ما جوانی مان را درست خرج می‌کنیم که در ازایش چیز درستی هم برداشت کنیم؟ آیا قرار است جوانی ما فقط مسیری برای رسیدن به میان‌سالی باشد یا باید از آن لذت هم ببریم؟ اصلا چطور می‌توانیم جوانی لذت‌بخشی داشته باشیم؟
درس خواندن
۱. تک‌بعدی نباشیم
اگر یک نگاه واقع‌بینانه به خودمان و اطرافیانمان بیندازیم، می‌بینیم که اکثر ما دورۀ جوانی‌مان را فقط و فقط صرف یک کار کرده‌ایم و معمولا هم آن یک کار، درس‌خواندن بوده است. تمام وقت‌مان را گذاشته‌ایم برای درس‌خواندن که در آینده زندگی بهتری داشته باشیم. یعنی چندین سال از بهترین دوران زندگی‌مان را با زندگی آینده‌مان که هنوز نیامده، معاوضه کرده‌ایم. آینده‌نگری خوب است اما نه به بهای از دست دادن تمام و کمال زمان حال! خیلی‌ها را می‌شناسم که از ورزش و تفریح و کسب هر مهارتی می‌گذرند تا فقط مقاطع تحصیلی‌شان را یکی بعد از دیگری و با سرعت پشت سر بگذارند. در حالیکه بعد از پشت سر گذاشتن دورۀ جوانی، اگرچه ممکن است موقعیت احتماعی، شغل مناسب، درآمد کافی و حتی وقت لازم برای تفریح و ورزش پیدا کنند، هیچ وقت -تاکید می‌کنم هیچ‌وقت- نمی‌توانند سنین گذشته‌شان را برگردانند. خوب است بتوانیم طوری برنامه‌ریزی کنیم که بعدها حسرت تک‌بعدی گذراندن دورۀ جوانی‌مان را نخوریم.
جوانی
۲. هر چیزی سنی دارد
شاید شما جملۀ «هر چیزی سنی دارد» را قبول نداشته باشید و بگویید این روزها خیلی از افراد سال‌خورده را می‌بینید که مثل جوان‌ها رفتار می‌کنند و کسی هم به آن‌ها نمی‌خندد. شاید اصلا خودتان هم یک وقت‌هایی هوای کودکی بزند به سرتان و توی خیابان لی‌لی کنید و کسی هم چپ‌چپ نگاهتان نکند، قبول! اما آیا پذیرفته‌شدن این رفتارها در جامعه، مساوی با لذت بردن از آن‌هاست؟ بیایید باز هم واقع‌بینانه به خودمان و اطرافیانمان نگاه کنیم. آخرین باری که با تمام وجود و از ته دل، از لی‌لی کردن در خیابان ذوق کردیم، کی بود؟ آخرین باری که از دورهمی گذاشتن با دوستانمان لذت بردیم، چطور؟ آخرین باری که دلمان خواست تنهایی روی یک نیمکت بنشینیم و کتاب بخوانیم؟ آخرین باری که ...؟ هر چیز واقعا سن خودش را دارد. شاید بتوان تمام کارهای دنیا را در تمام سنین انجام داد اما قطعا لذتی که هر کار در سن مخصوص خودش دارد، خیلی بیشتر از انجام دادن آن در یک زمان دیگر است. خوب است بتوانیم کارهای لذت‌بخش دوران جوانی مان را بشناسیم و تا فرصت را از دست نداده‌ایم، برای انجام‌دادنشان وقت بگذاریم.
ازدواج
۳. به سبک خودمان جوانی کنیم
چند بار قرار است بین ۲۰ تا ۳۰ ساله باشیم؟ یک بار! پس چطور می‌توانیم این یک بار را صرف تقلید از جوان‌های مناطق دیگر دنیا یا هر جوان دیگری به‌جر خودمان بکنیم؟ چرا باید وقتمان را بگذاریم برای مقایسۀ خودمان با آن‌ها! همانطور که هیچ دو اثر انگشتی در دنیا شبیه هم نیست، هیچ دو سلیقه‌ای هم شبیه هم نیست. یاد بگیریم به سبک خودمان جوانی کنیم. بپذیریم که امکانات و شرایط زندگی در مناطق مختلف دنیا (حتی در شهرهای مختلف کشور خودمان) متفاوت است. ممکن است در نقطه‌ای از دنیا، سن جوانی مخصوص تشکیل خانواده و فرزندآوری باشد، در حالیکه در جای دیگری فرد این دوران را به کار کردن و کسب درآمد بپردازد و باز هم در جای دیگری جوان‌ها بخواهند دوران جوانی‌شان را فقط و فقط به تفریح بگذرانند. جوانی خودمان را فقط با جوانی خودمان مقایسه کنیم تا بتوانیم بهترین نتیجه را از جوانی‌کردنمان بگیریم.
جوانی
۴. لیوان را ببینیم
آخرین بار که غر زدید کی بود؟ آخرین بار که کسی هم‌سن و سال خودتان برایتان غر زد چطور؟ اگر صادق باشیم می‌بینیم که ساعات زیادی از روز را به غر زدن و غر شنیدن می‌گذرانیم. «ساعات زیادی» که می‌توانیم هزاران استفادۀ دیگر از آن‌ها بکنیم. درست است که زندگی‌مان پر از مشکلات مختلف مالی و درسی و کاری و عشقی است، اما آیا واقعا هیچ نقطۀ روشنی پیدا نمی‌شود که بتوانیم وقتمان را برایش صرف کنیم و آن نقطه را به دایره تبدیل کنیم؟ حتما زیاد شنیده‌اید که «نیمۀ پر لیوان رو ببین». شاید از این جمله متنفر باشید و بگویید اصلا نیمۀ پری در کار نیست؛ قبول! لیوان چطور؟ لیوان را که نمی‌شود انکار کرد. لیوان همین دورۀ جوانی‌مان است که می‌توانیم نیمۀ خالی یا همۀ حجم خالی‌اش را آن‌طور که می‌خواهیم پر کنیم. دیدن لیوان بهتر از شکستن آن است. نه؟
آینده
۵. پل نزنیم
امروز همان آینده‌ای است که تمام دوران کودکی و نوجوانی در انتظارش بودید و می‌گفتید «وقتی به فلان سن برسم، این کار رو می‌کنم و اون کار رو می‌کنم». شاید همین حالا هم این جمله را بگویید «وقتی به فلان سن برسم، این کار رو می‌کنم و اون کار رو می‌کنم». اگر مکث نکنید این جمله می‌تواند تا ابد هم ادامه پیدا کند. آن‌وقت به خودتان می‌آیید و می‌بینید تمام گذشته‌تان را برای رسیدن به آینده‌ای که هیچ‌وقت از راه نرسید، از دست دادید. درست است که جوانی به دورۀ بین کودکی و میان‌سالی گفته می شود، اما قرار نیست فقط پلی برای گذر از کودکی به میانسالی باشد. بد نیست پل را بشکنیم و کمی در رودخانۀ جوانی‌مان شنا کنیم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت