سرویس سبک زندگی فردا : هندوانه در بستهای است که تا آن را نشکافی از درونش باخبر نمیشوی! هر جوانی که تصمیم به ازدواج گرفته است با این جمله آشناست و آن را از زبان بزرگ ترها شنیده است که نشان دهنده ریسک پذیری رخدادی مهم، یعنی ازدواج در زندگی هر شخص است به همین دلیل ضروری است تا قبل از ازدواج همه جوانب برای یک انتخاب مناسب سنجیده شود. در ادامه این مطلب را به نقل از سلامت نیوز بخوانید.
تحقیق قبل از ازدواج هم به همین منظور انجام میشود، اما این تحقیق یا پرس و جوها که نتیجه آن سرنوشت افراد را رقم میزند در سالهای اخیر دچار تغییراتی شده است. تا زمانی که ازدواجها سنتی بود و آشنایی افراد از طریق خانوادهها اتفاق میافتاد تحقیقات و پرس و جوهای قبل از ازدواج نیز برعهده خانوادهها بود که با مراجعه به محل سکونت و کار انجام میشد. اما با تغییر شکل آشنایی دختر و پسر در جامعه امروز، شکل این تحقیقات هم عوض شده است و تصمیم اولیه و نهایی توسط خود افراد گرفته میشود و آشنایی قبل ازدواج ملاک افراد برای انتخاب همسر آینده است که در بسیاری از موارد مشکلات زیادی را برای افراد به وجود آورده است. «زهرا» خانم ۲۲ سالهای است که شناخت سطحی و تصمیم زودهنگام را دلیل اصلی شکست در زندگی اش میداند و میگوید: آشنایی من با همسرم به واسطه دوستم که خواهر او بود انجام شد. او که دوست صمیمی من در دانشگاه بود مرا برای برادرش خواستگاری کرد من نیز با تکیه بر شناختی که از دوستم داشتم خواستگاری او را پذیرفتم و از آنجایی که قبل از ازدواج به یکدیگر علاقهمند شده بودیم با اصرار خانواده ام را برای ازدواج راضی کردم. وی ادامه
میدهد: ۶ ماه از عقد نگذشته بود که متوجه رفتارهای خشونت آمیز و غیر عادی همسرم شدم که با کوچکترین بهانهها شعله ور میشد. در نهایت بروز خشونت فیزیکی سبب شد تا با اجبار پدرم در دوران عقد از او جدا شوم. «مهدی» نیز یکی دیگر از کسانی است که درباره تجربه ازدواجش میگوید: دختری که برای ازدواج انتخاب کرده بودم بسیار مهربان و خوش رو و زیبا بود که در محل کار با او آشنا شدم. رفتار و اخلاقش دقیقا همانی بود که میخواستم به همین دلیل به او پیشنهاد ازدواج دادم و او نیز پذیرفت. بعد از ۶ ماه آشنایی با یکدیگر ازدواج کردیم، اما متوجه شدم همسرم سالها پیش ازدواج کرده و این موضوع را از من پنهان کرده بود. ازدواج قبلی او موضوعی نبود که برایم قابل پذیرش نباشد، مشکل این جا بود که خود او این موضوع را به من نگفته بود. از طرفی اشتباه از من بود که هیچ تحقیقی درباره زندگی گذشته او نکرده بودم و با تکیه بر حرفهای شیرین دوران آشنایی و اخلاق و رفتاری که در ظاهر دیده بودم دست به انتخاب زدم. به نظرم تحقیق قبل از ازدواج باید قبل از آن که افراد به یکدیگر علاقهمند شوند انجام شود تا فرد بتواند منطقی و عقلانی تصمیم گیری کند. حرفهای اول
آشنایی یک روانشناس و مشاور خانواده در این باره میگوید: تحقیق قبل ازدواج بسیار مهم است. تحقیقی که نه فقط خانواده دختر از پسر، بلکه خانواده پسر هم از دختر باید انجام دهند. سؤالات مقدماتی مثل سن و شغل و فرهنگ خانواده در جلسات اول آشنایی پرسیده میشود، اما تحقیق اصلی که بعد از آن آغاز میشود، سرنوشت یک عمر زندگی را رقم میزند که باید جامع و کامل باشد و بیشترین شناخت را از همسر آینده به دست بدهد. هرچند که همیشه وجه ناشناختهای باقی میماند که فقط با زندگی زیر یک سقف معلوم میشود. «حسن عسکری فر» ادامه میدهد: بسیاری از افراد در شروع ارتباط، ناخودآگاه خود را طوری نشان میدهند که برای طرف مقابل جذابتر به نظر برسند که در واقع در عمل فرد دیگری هستند. شناخت افراد از هم در دوره آشنایی خیلی گنگ است، چون معمولا روابط منقطع است. یعنی طرفین هفتهای یک یا دو بار همدیگر را میبینند و در این زمان کوتاه طبیعی است که فقط حرفهای شیرین به هم میزنند، اما در رابطه تنگاتنگ در زندگی زناشویی همه چیز تفاوت میکند. وی تصریح میکند: در دنیای امروز در بسیاری موارد دختر و پسر با هم از قبل آشنا شده اند و بعد خانواده را در جریان
میگذارند. در آشنایی هایی که به شکل سنتی انجام نشده و خانواده حضور پررنگی در آن نداشته است، معضلات خود را دیر نشان میدهد، اما خانواده در این مرحله میتواند تحقیقات میدانی کند که البته باید درنظر داشت خیلی از مسائل مثل بعضی بیماریهای روحی- روانی، ناکامیها و ویژگی هایی که در موقعیتهای بحران زا خود را نشان میدهد، جزو مسائل پنهان خانوادهها باقی میماند. برای مثال افرادی هستند که به آنها انفعالی انفجاری گفته میشود. این افراد فشار را تحمل میکنند و در یک نقطه منفجر میشوند. اگر مرد یا زن حس کند طرف مقابل همیشه منفعل است و یک دفعه با رفتار انفجاری او رو به رو شود، به شدت دچار هراس و ترس خواهد شد. نقش دوستان و شبکههای اجتماعی به عنوان منبع تحقیق این مشاور خانواده، خاطر نشان میکند: دوستان نمیتوانند به اندازه خانواده قابل استناد باشند. بهتر است برای شناخت به ستونهای سفت و واقعیتها تکیه کرد. وقتی در جایگاه تحقیق هستید، در کسب اطلاعات احساس امنیت کنید. ممکن است دوست بخواهد فرد مورد نظر را خراب کند یا بیش از حد بالا ببرد. با این حال شخصیت و ویژگیهای دوستان فرد میتواند نشانه خوبی برای تشخیص شخصیت فرد و
تمایلات اجتماعی او باشد. وی ادامه میدهد: شبکههای اجتماعی هم نمیتوانند معیار شناخت باشند، چون افراد میتوانند با هویت غیر واقعی در شبکههای اجتماعی حضور پیدا کنند. به این ویژگیها دقت کنید وی عنوان میکند: بعضی از اطلاعات کلی که در چارچوب و نگاه خانواده مشخص میشود میتواند دلگرم کننده باشد. این که خواستگار معتاد نیست، در کار فعال هست یا نه، اگر ۱۰ سال کار کرده است چه پساندازی دارد، مدبر است یا نه، خودرویش را با توان مالی خود خریده یا از حمایت خانواده استفاده کرده است، جایگاه کاری و خانوادگی اش چگونه است و موضوعاتی از این دست میتواند سبب شناخت شود. وی تأکید میکند: جایگاه فرد در خانواده یکی از مهمترین نکاتی است که در تحقیق قبل ازدواج میتوان روی آن حساب کرد. هر چه قدر فرد قابلیتهای تعهدی اش را در خانواده بیشتر نشان دهد، در زندگی آینده هم متعهدتر خواهد بود. در مقابل رفتارهای لاابالی گری، منیت و خودخواهی در زندگی مشترک مشهود و غیر قابل انکار است و جز در دراز مدت نمیتوان چیزی را تغییر داد. وی اظهار میکند: تحقیقات محلی نیز میتواند تا حدی دل خانوادهها را محکم کند. ممکن است با آنها به شناخت تمام و
کمال نرسیم، اما بخشی از ویژگیها قابل دسترسی است. با این تحقیقات حداقل میتوان فهمید که اجازه ادامه رابطه را به دختر و پسر بدهیم یا نه. اما با این حال برای تحقیق، خانواده نسبت به محل کار و همسایهها ارجحیت دارد. وقتی خانوادهها با هم در ارتباط هستند پدرها و مادرها یکدیگر و جایگاه و رفتار خانواده را با هم میبینند. در این ارتباط به خصوص در ارتباط مکرر با همدیگر رازهای پنهان میتوانند کشف شوند. مشاوره قبل ازدواج را جدی بگیرید عسکری فر، خاطر نشان میکند: کاری که در مراکز مشاوره پیش از ازدواج درباره کسانی که میخواهند با هم ازدواج کنند انجام میشود، با آن چه در تحقیقات میدانی و محیطی درباره فرد انجام میشود متفاوت است. در این مشاورهها یکسری فاکتورهای معمول روانشناسان بررسی میشود که بررسی آنها از سوی خانوادهها ممکن نیست. بسیار اتفاق میافتد که دختر یا پسر آن فردی نباشند که در ابتدای آشنایی نشان داده اند. دو انسان با دو نگاه، طبقه اجتماعی، ایدئولوژی و تربیت متفاوت قرار است در زندگی همسو با هم قرار گیرند. در مراکز مشاوره برای رفع این چالشها سعی میکنند در ابتدا اطلاعات مقدماتی را از دختر و پسر بگیرند.
اطلاعاتی مثل این که طرفین چند خواهر و برادر دارند، فرزند چندم خانواده هستند، شغل پدر و مادرشان چیست، چند وقت است که کار میکنند، کجا آشنا شدهاند، آشنایی شان چقدر طول کشیده است و چه انتظارهایی از هم دارند. اما در مراحل بعدی مشاور باید چالش هایی ایجاد کند که دو نفر به عنوان زوج مجبور شوند درگیر معضلات و تفاوتهای شان شوند و با این روش اختلافاتی که درباره خواستههای شان از هم دارند مشخص شود.
وی عنوان میکند: معمولا زوجها در ابتدا فکر میکنند همه خواسته های شان مشترک است و توقعی خاص از هم و اختلاف نظری با هم ندارند. اما در حقیقت این گونه نیست وقتی فرد با رابطه طرف مقابلش با خانواده و توقعات و وظایف متقابل روبهرو میشود، مشکلات تازهای مشخص میشود. مواردی مثل این که چه قدر از طرف مقابل توقع سهم دارد، این که آیا سهمی از او را برای خانواده خودش قبول دارد یا نه، اگر به مشکل بخورد دوست دارد مشکل با کدام خانواده مطرح شود و... در مجموع این جزئیات است که میتواند سبب شناخت دو فرد به طور کامل برای یکدیگر شود. بعد از آن به جای این که درباره موفقیت یا موفق نبودن ازدواج نظر داده شود دو طرف در جریان مشکلات و بحران هایی که ممکن است در زندگی با آنها رو به رو شوند قرار میگیرند و مهارتهای ارتباط با همسر، تشخیص بحرانها و کنترل زندگی را یاد میگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید