سرویس سبک زندگی فردا : فردین علیخواه (جامعه شناس) در متنی نوشت: احتمالا در شبکههای اجتماعی کلیپهای کوتاهی را دیده اید که در آن کودکان با تشویق والدین شان مانند بزرگسالان حرف میزنند.
در برخی از این کلیپها یکی از والدین به عمد سوالاتی را از فرزند خردسالش میپرسد تا او مهارتِ «مثه آدم بزرگا حرف زدن» را نشان دهد. جالب آن است که علاوه بر تماشای این فیلمها، هر کدام از ما وقتی به رفتار و طرز صحبت کردن کودکان اطرافمان هم دقت میکنیم متوجه میشویم که گویا کودکانی که دارای این ویژگی هستند در حال افزایشاند. کودکانی که احساساتشان را با کلمات خاص «آدم بزرگها» بروز میدهند و یا دربارۀ موضوعاتی حرف میزنند که انتظار نمیرود آن موضوعات خاص دنیای کودکانه باشد. من فکر میکنم که استقبال و ذوق زدگی والدین از مشاهدۀ چنین رفتاری، زمینۀ آنرا فراهم میکند تا کودکان تشویق شوند جملهها و رفتارهای بزرگسالان را بیشتر تقلید کنند و نمایش دهند، چرا که فکر میکنند این ویژگی از نظر دیگران یک صفت مثبت است. همچنین بعید نیست که این تشویقها، گذار کودکان به دورههای سنی بعدی را تسریع کند. شاید یکی از دلایل بروز چنین رفتارهایی در کودکان امروزی رشد خانوادههای تک فرزندی در کشور باشد.
البته بیان این نکته دلیل بر تشویق خانوادههای تک فرزند به داشتن دو یا چند فرزند نیست. چرا که معتقدم اساسا فرزندآوری و تعداد آن، تصمیمی است که هر خانواده باید بر اساس واقع بینی و شرایط خاص زندگی خودش اتخاذ کند.
آنچه که میتوان نسبت به آن تذکر داد عدم همراهی والدین در تطابق با شرایط کودک و حرف زدن با او در سطحِ درک آنان است.
بگذارید مثالی بزنم. در حال خرید از سوپر مارکت هستم. موضوعی در پیاده رو توجهم را جلب میکند.
پدری دست فرزند خردسالش را گرفته و او را به دنبال خودش میکشاند. به دلیل بلندی قد پدر و طبیعتا بلندی قدمهای او و البته تلاش نکردن او برای تطابق با شرایط کودک، فرزند خردسال علاوه بر آنکه مجبور است دوان دوان روی پنجۀ پا راه برود، در آن سن و سال باید همگام با پدر قدم بردارد. وقتی بزرگسالان خودشان را با شرایط کودکان تطبیق نمیدهند این کودکان هستند که به سرعت به سمت بزرگسالی میآیند. دلیل دیگر ظهور چنین پدیدهای آن است که کودک یا کودکان امروز، بیشترِ زمان خود را با مادر، مادر بزرگ و در درجه دوم با پدر سپری میکنند. آنان کمتر با همسن و سالهای خودشان همبازی میشوند. یکی از تبعات همنشینی مدوام با بزرگسالان، همین رفتاری خواهد بود که در کلیپهای کوتاه به نمایش درآمده است. دلیل سوم آن است که هنوز هم در کشور ما کودک یا کودکان تقریبا همه برنامههای تلویزیون را تماشا میکنند! حتی زمانی که والدین خواب هستند آنان تلویزیون تماشا میکنند! آنان هر آنچه در فیلمها و سریالها میبینند به حافظه میسپارند.
ممکن است بپرسید باید چه کرد؟ واقعیت آن است که ما با بروز هر مشکل تنها سعی میکنیم فقط بگوییم یاد قدیم بخیر. قدیم اینطور یا آنطور بود! ولی تلاش نمیکنیم شرایط مان را با تغییرات اجتماعی تطبیق دهیم تا عوارض منفی این تغییرات را کنترل کنیم.
مثلا امروزه آپارتمان نشینی رشد بسیاری کرده است و عموما در هر واحد آپارتمانی یک کودک خردسال وجود دارد. ولی من در کمتر ساختمانی دیدم که محلی هر چند کوچک برای بازی کودکان تعریف شود. حتی برجهایی را دیده ام که روف گاردن (پشت بام سرسبز برای مهمانی) دارند، ولی محیطی برای بازی کودکان در نظر نگرفتهاند تا آنان با همدیگر بازی کنند.
با این اوضاع و احوال احتمالا تا ده سال آینده، معنی و مفهوم کودکی، آنطور که ما در ذهن داریم در کل تغییر خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید