اهمالكاری و راهکارهای مبارزه با آن
معنای اهمال كاری به تعویق انداختن كارهاست و در نتیجه فرد كارها را به زمان نامعلومیدر آینده موكول میكند که این امر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد.
روزنامه آرمان: معنای اهمال كاری به تعویق انداختن كارهاست و در نتیجه فرد كارها را به زمان نامعلومیدر آینده موكول میكند که این امر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد.
صاحبنظران اهمال كاری حاد را به این شرح بیان میكنند:
كمالطلبی؛ ما تمایلی به شروع یا تمام كردن كارها نداریم، زیرا فكر میكنیم ممكن است به اهداف بلند خود به طور تمام و كمال دست نیابیم. بنابر این ممكن است توجیهاتی برای عملكرد ناقص خود پیدا كنیم تا دچار محكوم كردن خود نشویم. مثلا من به این دلیل در امتحان نمره عالی نگرفتم كه خیلی تفریح كردم. اگر واقعا درس خوانده بودم و باز نمره عالی نمیگرفتم آدم ناموفقی بودم.
رویا دیدن؛ ما به ابهام و عدم واقعیت، گرایش داریم. افكار بلند و واهی تبدیل به اهداف دست یافتنی نمیشوند. از خیالپردازی برای فرار از الگوی یكنواخت و ظاهرا غیر قابل تغییر زندگی خود استفاده میكنیم.
نگرانی؛ میترسیم اوضاع بد شود و مشكلات ما را مستاصل كنند، بنابراین ریسك نمیكنید یا دست به هیچ تغییری نمیزنیم و به توانایی خود در تصمیم یا تحمل ناراحتیها اعتمادی نداریم.
بحرانسازی؛ میگوییم تا ثانیههای آخر،نمیتوانیم اشتیاقی داشته باشیم و یا میگوییم فقط در ثانیههای آخرمیتوانیم به بهترین نحو عمل كنیم و بدین ترتیب دوست داریم از خود شجاعت نشان دهیم. هیجان باعث افزایش ترشح آدرنالین میشود. معمولا تظاهر میكنیم كه اصلا تحمل نداریم حوصله مان سر میرود و یا گاهی امیدواریم كاری كه باید انجام دهیم، به طور معجزه آسایی رفع شود یا كسی پیدا شود و به ما كمك كند و یا خودش آن را انجام دهد.
پرخاشگری؛ نسبت به پیشنهادها یا دستورات دیگران حالتی تهاجمیو مشاجره آمیز داریم، زیرا فكر میكنیم به ما دیكته میشود و یا دیگران میكوشند بر ما تسلط پیدا كنند. حالتی غیر فعال و پرخاشگر داریم.
پركاری؛ مدام كار میكنیم و اغلب برای خود كار میتراشیم. اما به مسائل مهمیكه باید به آنها پرداخته شود فكر نمیكنیم. مثلا تصمیم گیری در مورد اینكه اهداف و ارزشهای اصلی ما در زندگی كدامند. نمیتوانیم نه بگوییم و كار را به دیگران واگذار كنیم. وقتی از افراد میپرسیم اگر كاری را كه از آن میپرهیزند، تمام كنند، چه احساسی به آنها دست میدهد، اغلب میگویند: خیلی خوب! سوال بعدی این است كه چرا با اجتناب از آن كار، این احساس خوب را از خود دریغ میداریم. اگر پیشبینی میكنیم كه احساس خوبی خواهیم داشت به این معنی نیست كه ناگهان اشتیاق لازم برای انجام كاررا به دست آورده ایم. هنوز مرحله سختی هست كه مانع شروع كار میشود و باید از آن بگذریم.برای كشف اینكه چه عاملی جلوی ما را میگیرد، باید این مرحله سخت را بررسی كنیم. مثلا شاید احساس میكنیم آن كار ما را مستاصل كرده است. بنابراین تمایلی به ادامه آن نداریم، ادامه در حدی كه دیگر احساس كنیم، آنچه انجام میدهیم،تحت كنترل ما است.آشكارترین راه حل برای مقابله با اهمالكاری احتمالا برنامه اجرایی است. مثلا برنامه مدیریت زمان تا بهره وری شخصی زیادتر شود. بنابراین برای مبارزه با اهمال كاری معمولا روشی با در نظر گرفتن دو جنبه پیشنهاد میشود؛ اول به جنبههای عاطفی آن بپردازیم و بعد با جنبههای عینی آن مقابله كنیم.در نتیجه برای تغییر یك الگوی رفتاری مثل اهمال كاری نیازبه كار و معمولا كار زیاد است. مشكل فرار ازكار را فقط میتوان با بیشتر كار كردن حل كرد و این مورد، شامل كشف و مقابله جدی با افكار بیهوده و عقایدی است كه تاكید دارند، كار به هر دلیلی بسیار مشكل است. با ایجاد رشد و تحول در طرز فكر و نگرش ضد تنبلی، هرآنچه كه به نظر غیر قابل تحمل باشد عاقبت تحمل پذیر میشود،همان طور كه فعالیت جایگزین بیتحركی و اجتناب میگردد.
دیدگاه تان را بنویسید