سرویس سبک زندگی فردا؛ الهه افراسیابی: خدا بیامرز مادربزرگم میگفت:«آه یکی از نامهای خداست. آه که میکشیم، او را صدا میزنیم. از ته دل، با قلبی شکسته، که او تنها پناه و تکیه گاه است» میگفت:«ما دنیا آمدهایم که به خواستههایمان برسیم، کوچک و بزرگ، اگر خواستن بلد باشیم، او همیشه پروردگار برآوردن بوده و هست. دیر و زود دارد اما وعدهاش خلاف نمیشود، ما میخوانیم و او اجابت میکند. ما میخواهیم و او گوش میکند»
ما یکسره نیاز، او بینیازِ بخشندهٔ ما. آدمی است و خواستن های تمام نشدنیش. می گویند روح ما خدایی است، همین است که خواستن در ما تمام نمیشود، راضی نمیشویم، آرام نمیگیریم، همانطور که او از اجابت کردن خسته نمیشود. به مشکلی که بر میخوریم، چیزی که میخواهیم، طلب و آرزویی که داریم سرمان را بلند میکنیم رو به آسمانش و شروع میکنیم به خواندنش، طوری که انگار فقط و فقط خدای ماست. انگار ما مرکزیت هستی هستیم و خواستههایمان واجبترین ِعالم است. توقع داریم همهٔ کاینات را معطل نگه دارد و به ما گوش کند، به فریادمان برسد. اشک میریزیم، بی تاب میشویم، فریاد میزنیم، از نفس افتاده وخسته و بی رمق. عجولیم و بی صبر، توقع معجزه داریم و گاهی حواسمان نیست لطف و نعمتش، اجابتش، یک بستهٔ روبان پیچ نیست که یک روز با پست ویژه و یک جفت فرشتهٔ بالدار اورجینال درب خانهمان تحویلش دهند و رویش هم نوشته باشد:«از طرف خدا». خیلی از «عادی» شدههای دور و برمان آرزوهای برآورده شدهٔ دور و نزدیکی هستند که حتی حواسمان به بودن و داشتن و چگونه برآمدنشان نیست.
آدمی ناسپاس است، آدمی عجول است، آدمی فراموشکار است. او میداند و باز هم گوش میکند. او میبیند و باز مهربانی میکند. او بخشنده است، رحمان و رحیم است. رحمتش مرز ندارد، ظرف بندههایش است که کوچک و بزرگ میشود، که زود لبریز میشود. دربارهٔ شب آرزوهایش گفتهاند:«شبی است که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار است». بهانه است، که بیشتر بخوانیمش. او همواره گوش میکند: يا مُجيبَ الدَّعَواتِ ، ای اجابت کنندهٔ دعاها. یا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ، ای صاحب کرم و بخشش. یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ ، ای برطرف کنندهٔ غم، ای آمرزندهٔ گناهان...به هر نامی بخوانیمش، به هر حالی، به هر زبان و بیانی، گوش میکند، گوش میکند! یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ او پناهِ بیپناه و تکیه گاه آنکه تکیه گاهی ندارد است. یَا حَبِیبُ یَا طَبِیبُ یَا قَرِیبُ یَا رَقِیبُ...
بخوانیدش، به هر نام که دوستتر میدارید. نامهایش بسیارند، لطف و کرمش بیشتر. گرههای بسته را باز میکند، زخمهای کهنه را مرهم است، نا آرامی دلها را امن و آرام است، بی کسی آدمی را پناه است. او ارادهها را به اشارهای تغییر میدهد، شفاست، پاسخ است، چارهایست که نا ممکن مینماید. او خودِ امکان است. «خیر» بخواهید. برای خودتان، برای عزیزان و نزدیکانتان. برای دیگران، برای دلهای شکسته و روحهای بی قرار و آدمهای از همه چیز رانده و از همه کس مانده صدایش کنید، صدایش کنیم. یَا مُعِینَ الضُّعَفَاءِ یَا صَاحِبَ الْغُرَبَاءِ. ما غریب افتادهایم، دور افتادهایم، از خودمان، از تو، تو رحم کن به ما که از رگ گردن نزدیکتری به ما. بخوانیمش و امید داشته باشیم به رحمتش، اجابتش، او هویتِ هستی است. آخر از همه هم اینکه، یادمان باشد یادمان باشد یادمان باشد: عهدی که در زمان طوفان با خدای خود میبندیم در زمان آرامش از یاد نبریم. قلب و باورتان را به او بسپارید. آرزوهایتان به اجابت نزدیکترین باد.
دیدگاه تان را بنویسید