یک سفرنامه جذاب/ چگونه یک دانشجو با کمترین هزینه به جهانگردی می‌رود

کد خبر: 645326

مارک و پلو کتاب خاصی است. یک آدم از درون همین جامعه، با همان دغدغه‌ها و نگاه‌ها شروع به سفر می‌کند. در سفرش نه از تجمل و اشرافی‌گری خبری است نه از لوکس گردی‌های توریستی. یک دانشجوی ساده که مثل همه ما سفر به خارج از کشور را یک کار غیرممکن و هزینه بر و خاص می‌دانسته، اما کم‌کم راه‌های ارزان سفرکردن را یاد می‌گیرد، همین باعث می‌شود که جهان گردی بشود یکی از مشغله‌های همیشگی‌اش.

یک سفرنامه جذاب/ چگونه یک دانشجو با کمترین هزینه به جهانگردی می‌رود
سرویس سبک زندگی فردا؛ غزاله صباغیان طوسی: ماجرا از آنجا شروع می‌شود که یک دانشجو خبرنگار ساده با درآمد اندک و همه هزینه‌های معمول زندگی، تصمیم می‌گیرد رویاهایش را عملی کند. سفر به جایی خارج از مرزهای کشورش. سفری که در ذهن اغلب مردم کاری پرهزینه، لوکس و تجملاتی به شمار می‌رود اما ضابطیان تصمیم گرفته خلاف آن را ثابت کند.
چگونه یک دانشجو با کمترین هزینه به جهانگردی می‌رود
کتاب خوش خوان «مارک و پلو» که تفاوتش با سفرنامه‌های معمول از اسمش هم پیداست، مجموعه‌ای از سفرنامه‌ها و عکس‌های منصور ضابطیان مجری شناخته شده تلویزیون و برنامه رادیو هفت است. این نوشته‌های کوتاه و بلند، یادداشت‌هایی از سفرهای نویسنده به کشورهای اسپانیا، ایتالیا، اتریش، فرانسه، سوریه، لبنان، هند، کره جنوبی، ارمنستان و آمریکا را دربر می‌گیرد که در صدوهفتاد صفحه خلاصه شده است. همه این نوشته‌ها پیش از این به صورت پراکنده در نشریات مختلفی منتشر شده و این کتاب تنها جمع آوری آنهاست، با این حال نثر یکدست و زاویه دید ثابت نویسنده در تمام آنها باعث شده پراکندگی و فاصله زمانی بین نوشته‌ها خواننده را آزار ندهد. جدا از جذابیت همه مکان‌هایی که نویسنده به آن‌ها سفرکرده، روایت گری خوب و گزینش منحصر به فردش از اتفاقات، مکان‌ها و آدم‌ها کتاب را خواندنی‌تر کرده است. مخصوصا که همراهی عکس‌هایی که نویسنده در طول این سفرها گرفته، در کنار نوشته‌ها، برای درک بهتر فضا به کمک خواننده می‌آید.
چگونه یک دانشجو با کمترین هزینه به جهانگردی می‌رود
«وقتی تازه به وین در اتریش رسیده بودم، داشتم دور خودم می‌چرخیدم تا بر اساس جست و جوهای اینترنتی‌ام، محل یکی از هتل‌های ارزان قیمت شهر را پیدا کنم. فروشگاهی توجهم را جلب کرد. آن چه جلب توجه می‌کرد، قفسه بندی پشت ویترین بود که شباهت چندانی با فروشگاه‌های اروپایی نداشت و مرا بیشتر یاد سوپرمارکت سر کوچه‌مان می‌انداخت. ناخودآگاه جلو رفتم و تعجبم زمانی به اوج رسید که دیدم چقدر این احساس درست بوده. چون توی قفسه‌ها پر بود از آبلیموی مهرام و سس یک و یک و کنسرو تن ماهی شیلانه و این جور چیزها. وارد فروشگاه شدم. صدای رضا صادقی همه جا پیچیده بود. یک خانم حدودا شصت ساله ایرانی، کوتاه قد و چاق داشت با فروشنده جروبحث می‌کرد. این عین دیالوگ‌های‌شان است: زن: یعنی چی؟ ... واسه چی آلو بخارا نداری؟ فروشنده: این بار آخری که برامون از ایران اومده، آلو توش نبود. زن: وا... من ناهارم مونده. همه چی رو گذاشتم رو چراغ (دقت کنید، همه چی رو گذاشته رو چراغ، آن هم در وین!) گفتم بیام ازت آلو بخارا بگیرم. فروشنده: شرمنده... زن: خب زنگ بزن ببین فروشگاه‌های ایرونی کجا دارن من برم بخرم... نمی‌دانم تلاش فروشنده به کجا انجامید. چون من حرف آن‌ها را قطع کردم و موضوع بحث عوض شد. کاش غذای خانم قدکوتاه غذا شده باشد»
مارک و پلو کتاب خاصی است. یک آدم از درون همین جامعه، با همان دغدغه‌ها و نگاه‌ها شروع به سفر می‌کند. در سفرش نه از تجمل و اشرافی‌گری خبری است نه از لوکس گردی‌های توریستی. یک دانشجوی ساده که مثل همه ما سفر به خارج از کشور را یک کار غیرممکن و هزینه بر و خاص می‌دانسته، اما کم‌کم راه‌های ارزان سفرکردن را یاد می‌گیرد، هتل‌های ارزان، خطوط هوایی خاص... همین باعث می‌شود که جهان گردی بشود یکی از مشغله‌های همیشگی‌اش. همذات پنداری و نگاه درون مردمی ضابطیان باعث می‌شود موقع خواندن کتاب تصاویر و مکان‌ها برایت فقط یک جای دوست داشتنی دور از دسترس نباشد که فقط مستند دیدن و سفرنامه خواندنش ممکن است. سادگی و بی آلایشی نویسنده ذوق و شوقت را زیاد می‌کند و کم کم متوجه می‌شوی داری کتاب را جدی می‌خوانی. با این امید که شاید روزی گذار تو هم به این مکان‌ها بیفتد.
چگونه یک دانشجو با کمترین هزینه به جهانگردی می‌رود
«کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در می‌آورد. هرکس را می بینی، یک کتاب در دست دارد و تندتند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمی‌شناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی‌شناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب درگیر شده‌اند و زمان در حال گذر است. واگن‌های مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه می‌اندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل می‌کند و همه مشغول خواندن آن می‌شوند… فضای پاریس هیچ بهانه‌ای برای مطالعه نکردن باقی نمی‌گذارد. شاید برای همین است که پاریسی‌ها معنای انتظار را چندان نمی‌فهمند، آنها لحظه‌های انتظار را با کلمه‌ها پر می‌کنند» کتاب شیرین مارک و پلو را نشر مثلث در سال ۱۳۸۹ منتشر کرده است. از آن سال تاکنون، علاوه بر تجدید چاپ مارک و پلو، ضابطیان با همکاری نشر مثلث سفرنامه‌های دیگری را هم با همان سبک و قالب منتشر کرده است. مارک دو پلو(۱۳۹۳)، برگ اضافی(۱۳۹۴) و سباستین (۱۳۹۵) کتاب‌های دیگری هستند که هرکدام سعی دارند به مدد عکس‌ها و نوشته‌های خواندنی آقای نویسنده، ما را با گوشه‌ای از این جهان بزرگ، آشناتر کنند.
چگونه یک دانشجو با کمترین هزینه به جهانگردی می‌رود
«با آن که وقتی در رم هستید انگار دارید توی دل تاریخ زندگی می‌کنید، با آن که وقتی در میلان هستید، می‌توانید به هرچه، هرچه، هرچه که بخواهید در لحظه دسترسی داشته باشید، با آن که ونیز به گمان من حیرت انگیزترین نقطه دنیاست... اما همه‌ٔ این‌ها به یک وجب خاک ایران نمی‌ارزد. باور کنید. این جمله‌ام را شبیه مجموعه های تلویزیونی ندانید. همه اینها خوب است اما برای خود آنها. برای ما تنها دیدنش لذت بخش است. و مدتی کنارشان بودن. وقتی آنجا هستید تازه می‌فهمید چه لذت‌هایی را در سرزمین خود دارید. من بوی لوبیاپلوی آشپزخانه مادر و عطر درخت بهارنارنج حیاط پدری را با همه رویاهای ونیز تاخت نمی‌زنم»
*عکس‌ها از غزاله صباغیان طوسی
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت